5 شاهکار «سیاه» سینمایی که نباید از دست بدهید

5 شاهکار «سیاه» سینمایی که نباید از دست بدهید

در اینجا 5 شاهکار سینمایی در سبک «نوآر» را معرفی کرده‌ایم؛ فیلم‌هایی که با کوچه‌های تاریک و قهرمانان متفاوتشان، مخاطب خود را به سطح عمیق‌تری از تجربۀ سینمایی می‌برند.

کد خبر : ۱۸۵۰۶۲
بازدید : ۶۲۸۵

فرادید| فیلم «نوآر» (یا سیاه) سبکی از فیلم‌سازی است که با عناصری مانند قهرمانان بدبین، تضادهای شدید نور و سایه، استفاده مکرر از فلاش‌بک‌ها، طرح‌های پیچیدۀ داستانی، و نوعی فلسفۀ اگریستانسیالیستی شناخته می‌شود. این ژانر بیشتر در درام‌های جنایی آمریکایی دوران پس از جنگ جهانی دوم رایج بود.

به گزارش فرادید؛ فضای تاریک و روحیۀ بدبینانۀ حاکم بر این فیلم‌ها بازتابی از روح سرخورده و به پوچی رسیدۀ آن دوران است. در اینجا 5 مورد از تماشایی‌ترین فیلم‌های ژانر نوآر را معرفی کرده‌ایم.

1. نشانی از شر؛ اورسون ولز

نشان

شاهکار اورسن ولز با عنوان Touch of Evil اغلب به عنوان آخرین فیلم کلاسیک نوآر در نظر گرفته می‌شود. کارآگاه میگل وارگاس (چارلتون هستون) ماه عسل خود را متوقف می‌کند تا حادثه‌ای را در یک شهر کوچک در مرز ایالات متحده و مکزیک بررسی کند. او مجبور می‌شود از میان شبکه‌ای بی‌رحمانه از انتقام و زوال اخلاقی عبور کند.

کارگردانی خلاقانه و دلهره آور اورسون ولز و فیلمبرداری فوق العاده راسل متی به اندازه کافی از کادربندی‌های غیرمعمول، زوایای عمیق و نورپردازی‌های اغراق‌آمیز به ارث رسیده از اکسپرسیونیسم آلمانی استفاده می‌کند و جلوه‌های بصری فیلم نوآر را به حد اعلای خود می‌رساند. از لانگ‌شات ابتدایی تا پایان غم انگیزش، Touch of Evil مخاطب را وارد داستانی از سرشار جنایت، فحشا، مواد مخدر، زوال اخلاقی، تنش‌های نژادی و فرهنگ فاسد می‌کند.

2. بوی خوش موفقیت؛ الکساندر مکندریک

بوی خوش

Sweet Smell of Success یک فیلم نوآر عجیب و غریب است. در آن هیچ زن افسونگر، هیچ بازپرس، هیچ قربانی شکنجه شده و هیچ قتلی وجود ندارد. با این حال، تعداد کمی از فیلم‌ها چشم‌انداز تاریک و ماهیت بدبینانه فیلم نوآر را به این شکل واضح به تصویر می‌کشند. تونی کورتیس و برت لنکستر گیراترین و تاریک‌ترین زوج سینمای نوآر را در «بوی خوش موفقیت» شکل داده‌اند. کورتیس در این فیلم نقش سیدنی فالکو مامور روابط عمومی بی‌وجدان را بازی می‌کند و لنکستر در نقش جی هانسکر ستون‌نویس نشریه ظاهر می‌شود. وقتی هانسکر فالکو را مجبور می‌کند تا رابطۀ خواهرش را خراب کند، فیلم ما را به درون تمام لایه‌های پوسیده و کثیف روزنامه‌نگاری تجاری در دنیای هنر نیویورک می‌برد.

دیالوگ‌های گیج‌کننده و تهدیدآمیز نقش اصلی را در این فیلم ایفا می‌کنند. جیمز وونگ هاو فیلمبردار و الکساندر مکندریک کارگردان، نیویورک را در دیوانه‌وارترین حالت خود به تصویر کشیده‌اند. اجراهای جاز در این فیلم بعد جدیدی به موسیقی متن بخشیده است. نوعی انرژی خصمانه در هر صحنه‌ای از بوی خوش موفقیت احساس می‌شود.

3. سانست بلوار؛ بیلی وایلدر

سانست

Sunset Boulevard همکاری بیلی وایلدر با جان سیتز فیلمبردار است که با سایه‌روشن‌های خود صنعت فیلم را تحت تاثیر قرار داده بود. این فیلم کمدی سیاه با شخصیت جو گیلیس (ویلیام هولدن) شروع می‌شود که روی استخری با گلوله‌ای در پشت شناور است. در یک فلاش‌بک، خود گیلیس که یک فیلمنامه‌نویس بدشانس بوده است، روایت می‌کند که چگونه کارش به این پایان ناخوشایند رسیده است؛ او در تلاش برای فرار از بدهی‌هایش، درگیر دنیای خفقان‌آور و توهمات عجیب و غریب یک ستارۀ سالخوردۀ فیلم‌های صامت به نام نورما دزموند (با بازی گلوریا سوانسون) شده است.

فیلم Sunset Boulevard با کاوش در دوران گذار از فیلم‌های صامت به سینمای ناطق، صنعت هالیوود را به شکلی طعنه‌آمیز به نمایش می‌گذارد؛ سینمایی که از استعدادهای جوان خود بی‌رحمانه استفاده می‌کند و آن‌ها را دور می‌اندازد.

4. آدم‌کش‌ها؛ رابرت سیودماک

آدمک

همه عناصر اصلی نوآر اینجا حضور دارند: کارآگاهان سرسخت، شهروندان معمولی که تبدیل به جنایتکار می‌شوند، زنان ویرانگر و نورپردازی زیبای اکسپرسیونیستی.

The Killers اولین حضور برت لنکستر بر روی پرده است که در آن او در نقش اوله سوئد اندرسون را ایفا کرد؛ بوکسوری که از بد روزگار به راه دزدی کشیده شده و در کنار او نیز شخصیت کیتی کالینز جذاب و افسونگر (با بازی آوا گاردنر) قرار دارد. فیلم با تیراندازی به سوئد و مرگ او آغاز می‌شود؛ مرگی که او آن را با آغوش باز می‌پذیرد. از اینجا به بعد تحقیقاتی که توسط بازرس بیمه عمر، جیم ریردون (ادموند اوبراین) انجام می‌شود، پیچش‌ها و چرخش‌های تاریک گذشته سوئد و ماجرای قتل او را دنبال می‌کند. فیلم «آدم‌کش‌ها» که برگرفته از رمان ارنست همینگوی در سال 1927 است، از فیلمبرداری درخشان و موسیقی تاثیرگذاری بهره می‌برد. نماهایی با ترکیب‌بندی زیبا و سایه‌های کاملاً برنامه‌ریزی شده، دلیل معروف شدن فیلم به عنوان «همشهری کین فیلم‌های جنایی» است.

5. غریبه‌ای در طبقۀ سوم؛ بوریس اینگستر

غریبه

Stranger on the Third Floor اولین هزارتوهای پیچیده و جسورانه نوآر را به هالیوود آورد. با داشتن برخی از قوی‌ترین تأثیرات اکسپرسیونیسم آلمانی، روان‌شناسی پیچیده و کارگردانی سورئال، «غریبه‌ای در طبقه سوم» به شکلی قاطع خود را از نوع فیلم‌های جنایی دهه 1930 متمایز ساخت. در این فیلم روزنامه‌نگاری به نام مایک وارد (جان مک گوایر) را دنبال می‌کنیم که شاهد یک قتل وحشیانه است. او که با انتشار خبر این تراژدی شهرتی به دست آورده، به عنوان شاهد اصلی دادستان عمل می‌کند، اما به سرعت شروع به زیر سوال بردن قضاوت خود می‌کند و حتی کم کم به سلامت عقل خود شک می‌کند؛ این زمانی اتفاق می‌افتد که یک غریبه (پیتر لور) شروع به پرسه زدن در اطراف صحنه می‌کند.

نقدهای تیزبینانه از سیستم قضایی و کاوش در اخلاق، جنون و گناه، به طرز ماهرانه‌ای در فیلمبرداری نیکلاس موسوراکا، صحنه‌پردازی ون نست پولگلاسه و کارگردانی بوریس اینگستر بیان شده است. نورپردازی شدید، صحنه‌های خشن، ابهام کابوس‌وار بین واقعیت و هذیان، و بازی درخشان پیتر لور، پلی عالی بین اکسپرسیونیسم و فیلم نوآر ساخته‌اند.

۶
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید