استقبال بازارها از بانوی پرزیدنت

آیا هیلاری کلینتون را خانم رئیس‌جمهور خطاب کردن زودهنگام است؟ احتمالا نه. گرچه بدون درنظر گرفتن پیشتازی‌های دونالد ترامپ، جمهوری‌خواه راست افراطی که مورد انتقادهای شدید قرار گرفته است، نمی‌توان بر ذهن طبقه متوسط آمریکا تاثیر گذاشت. شاهد این مدعا نمایش ضعیف تد کروز در نیویورک است.

کد خبر : ۱۶۰۰۶
بازدید : ۱۰۹۸
آیا هیلاری کلینتون را خانم رئیس‌جمهور خطاب کردن زودهنگام است؟ احتمالا نه. گرچه بدون درنظر گرفتن پیشتازی‌های دونالد ترامپ، جمهوری‌خواه راست افراطی که مورد انتقادهای شدید قرار گرفته است، نمی‌توان بر ذهن طبقه متوسط آمریکا تاثیر گذاشت. شاهد این مدعا نمایش ضعیف تد کروز در نیویورک است.

به گزارش فوربس برخلاف اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، هیلاری کلینتون باید به شدت مراقب استراتژی‌های کارشکنانه و تاکتیک‌های کنگره تحت کنترل جمهوری‌خواهان باشد. هیچ کس انتظار ندارد دفتر ریاست‌جمهوری آمریکا یک‌شبه در برنامه‌های اقتصادی که مدت‌ها است به تعویق افتاده‌اند، پیشرفتی حاصل کند. این برنامه‌ها شامل ساختار پیشرفته‌تر مالیاتی، تعادل بیمه‌های اجتماعی و توانمند ساختن طبقه متوسط به منظور بهبود بخشیدن به سهم سرمایه و قدرت درآمدی در ارقام ثروت شخصی است. برخلاف اظهارات عوام‌فریبانه دونالد ترامپ و برنی سندرز، هیلاری به همراه همسرش تمام مسائل جدی سیاسی 25 سال گذشته را مطالعه کرده‌اند.

هیلاری مانند برنی سندرز مالیات بر انتقالات مالی را به‌عنوان مالیات سهامداران نمی‌نامد، اما احتمالا نوعی مالیات بر انتقالات، شاید مبلغ ناچیزی را وضع کند. کارشناسان امیدوارند درآمدی که از این طریق حاصل می‌شود صرف تخصیص یارانه برای شهریه دانشگاه‌ها شود.

این درآمد باید به مدت دست‌کم یک سال صرف خدمات عمومی شود و آرمان‌گرایی«سپاه صلح» جان اف کندی را زنده کند. کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند برنامه‌های هیلاری کلینتون به‌صورت تدریجی و نه افراطی اجرا ‌می‌شود. برای مثال، هرگونه افزایش مالیات بر مزد و حقوق برای بیمه‌های اجتماعی نباید برای درآمد 250‌هزار دلاری اعمال شود؟ اما آیا سقف درآمد باید برداشته شود؟ درحقیقت سقف درآمد برای یک دهک بالای جامعه باید برداشته شود.

متوقف کردن شریان حیاتی طبقه متوسط یک موضوع پیچیده جهانی است. برای یافتن سرمنشا این مساله باید به دهه 70 برگردیم. در آن زمان اتحادیه کارگری آمریکا و اتحادیه کارگران خودرو به شدت قدرتمند بودند. آنها میانگین سالانه افزایش 8 درصدی دستمزد را مطالبه کردند. جنرال موتورز و دیگر خودروسازان به سادگی تسلیم این خواسته شدند و متقابلا قیمت خودروها را افزایش دادند. اما مشکل اینجا بود که خودروسازان قیمت‌ها را خارج از بازار جهانی تعیین کردند.

فولکس‌واگن، تویوتا و هوندا، هم‌اکنون در بازار آمریکا حضور دارند و خودروهای آنها مطمئن‌تر و از نظر قیمت رقابتی‌تر هستند. پل ولکر، اقتصاددان آمریکایی و رئیس سابق فدرال رزرو، این مساله را به خوبی درک کرد و اوایل دهه 1980 تصمیم گرفت آمریکا را از انتظارات تورمی، در حدود 8 درصدی، برهاند.

آمریکا در سال 1982 وارد رکودی وحشتناک شد. نرخ بهره به 13 تا 19 درصد رسید و بخش مسکن و بازار سهام را ویران کرد. اندکی بعد، بخش تولیدی تصمیم گرفت کارخانه‌های عمده را به کشورهای دارای دستمزد پایین، از مکزیک گرفته تا شرق و جنوب قاره آمریکا منتقل کند. کارکنان بخش تولیدی ایالات متحده 25 درصد از نیروی کار را تشکیل می‌دادند.

اکنون تعداد کارکنان این بخش به 10 درصد نیروی کار کاهش یافته است. زمانی که یک کارگر فولادسازی در ایالات‌های غرب میانه آمریکا از بیکاری طولانی مدت شکایت می‌کند، باید بفهمد که جهان با مازاد ظرفیت تولید فولاد مواجه است. حتی چین نیز ده‌ها هزار نفر از کارکنان بخش فولاد را اخراج کرده است، زیرا این کشور دیگر یک واردکننده فولاد نیست بلکه به صادرکننده فولاد تبدیل شده است.

بنابراین چه باید کرد؟ دونالد ترامپ می‌تواند بر واردات تعرفه وضع کند، اما این کار مقابله به مثل را درپی خواهد داشت. آیا کسانی که هر روز اجناس ارزان قیمت از فروشگاه‌ها خریداری می‌کنند، می‌دانند که این قیمت‌های ارزان به دلیل هزینه پایین واردات از چین و دیگر نقاط است؟ آیا به این مقابله به مثل و این مساله که چین اکثر درآمدهای خارجی خود را به‌صورت اوراق قرضه آمریکا نگهداری می‌کند، آگاه هستند؟

رئیس‌جمهوری جدید آمریکا باید برای تولیدکنندگان داخلی مشوق‌های مالیاتی و برنامه‌های آموزش کارکنان این تولیدکنندگان درنظر بگیرد. همچنین باید از طریق برخی معافیت‌های مالیاتی شرکت‌ها را وادار کند سرمایه‌های خارجی را به آمریکا برگردانند. این مساله را درنظر بگیرید، مشکلات بخش بهداشت و درمان موضوع پیچیده‌ای است که اگر ظرف یکی، دو سال آینده حل نشود، به چیزی شبیه به «شورش نان پاریس» و انقلاب فرانسه منجر می‌شود(طبقه اشراف از دادن مالیات معاف بودند).

بهره مرکب (نوعی بهره است که در آن میزان بهره به اصل سرمایه اضافه می‌شود و در نوبت‌های بعدی علاوه بر اصل سرمایه‌گذاری به بهره نیز بهره تعلق می‌گیرد) یک نیروی رام‌نشدنی است. نرخ بهره مرکب 10 درصدی طی شش سال و نیم دو برابر می‌شود. اگر بیمه بهداشت و درمان با چنین خط سیری ادامه یابد، خانواده‌ای که سالانه حتی 75 هزار دلار درآمد دارد باید نصف آن را صرف بهداشت و درمان کند. شرکت‌ها این هزینه‌های اضافی را پوشش نخواهند داد و سقف تقبل هزینه‌ها توسط آنها همان چیزی است که در حال حاضر هست.

هیلاری کلینتون باید در این مورد و ابتدا در مورد قیمت‌گذاری دارو مداخله کند. به چه دلیل شرکت‌های دارویی آمریکا داروهای‌شان را در اروپا و خاور دور به نصف قیمت یا حتی کمتر می‌فروشند؟ آیا آمریکایی‌ها باید به مصرف‌کنندگان خارجی این داروها یارانه اختصاص دهند؟ تاکنون پاسخ مناسبی به این پرسش داده نشده است. داروهای تجویزی 10 درصد از کل هزینه‌های بهداشت و درمان را تشکیل می‌دهند. 20 سال قبل، هیچ کس درباره ارائه خدمات به طبقه متوسط صحبت نمی‌کرد. اما آن روزها به پایان رسیده‌اند. هیلاری کلینتون به میان گروه‌های کوچک می‌رود. برنامه‌های متعددی برای آموزش و مراقبت از کودکان پیش‌دبستانی وجود خواهد داشت.از سوی دیگر، نرخ بهره شرکتی طی 40 سال گذشته به شدت کاهش یافته است. این مساله باید خاتمه پیدا کند.

تراز بودجه کشور نیز هم‌اینک از سقف فراتر رفته است. جنت یلن، رئیس فدرال رزرو آمریکا، در این مورد کاری به جز ایراد سخنرانی انجام نداده است. آمریکا به نرخ بهره منفی بسیار نزدیک شده و رشد تولید ناخالص داخلی همچنان ضعیف است. به لحاظ تاریخی هزینه مدیریت بدهی‌های دولتی آمریکا بسیار پایین است. کارشناسان انتظار دارند شاهد هزینه‌های زیرساختی برای جاده‌ها، پل‌ها، خطوط راه‌آهن و بنادر باشند. این هزینه‌ها تاثیرات فراوانی دارد که هم برای کارکنان بخش تولیدی مفید است و هم برای رشد اقتصادی. بازار نسبت به هیلاری کلینتون احساس راحتی می‌کند و واکنش شدیدی به انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهوری نشان نمی‌دهد. این مساله موجب تسریع در رشد اقتصادی می‌شود و همه برنده خواهند شد و نسبت قیمت به درآمد خوب خواهد بود(نسبت قیمت به درآمد: نسبت قیمت به درآمد هر سهم است و یکی از ابزارهای مهم برای ارزش‌گذاری سهام شرکت‌ها است).
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید