ماجرای راه ندادن شفیعی کدکنی به دانشگاه چه بود؟

ماجرای راه ندادن شفیعی کدکنی به دانشگاه چه بود؟

استاد کدکنی سه‌شنبه به دانشگاه آمده‌اند و به این دلیل که به‌خاطر برخی مسائل پیش آمده ما مجبور شده بودیم در دانشگاه را به روی همه ماشین‌ها ببندیم؛ می‌روند ماشین را پارک می‌کنند تا از در دیگر پیاده وارد دانشگاه شوند که جلوی آن در هم شلوغ بوده و ایشان در نهایت تصمیم می‌گیرند وارد دانشگاه نشوند و به انتشارات روبروی دانشگاه بروند و درباره کتاب‌هایشان نشستی داشته باشند.

کد خبر : ۶۶۴۴۲
بازدید : ۱۲۶۵
ماجرای راه ندادن شفیعی کدکنی به دانشگاه چه بود؟
خبری روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت که تیتر آن یعنی «راه ندادن شفیعی‌کدکنی به دانشگاه تهران به دلیل نداشتن کارت پرسنلی» باعث تعجب اهالی فرهنگ و ادبیات شد.
به محض انتشار این خبر در سایت‌ها و کانال‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی، پی‌گیری‌ها از دانشگاه تهران و مدیران آن شروع شد.
خبر منتشر شده ادعا می‌کرد محمدرضا شفیعی‌کدکنی استاد برجسته ادبیات که روز سه شنبه برای برگزاری کلاسش به دانشگاه رفته بود، به دلیل نداشتن کارت پرسنلی موفق به ورود به دانشگاه و حاضر شدن سر کلاسش نمی‌شود و طبق این اخبار، گویا انتظامات دانشگاه مانع ورود او به محوطه دانشگاه می‌شود.
سراغ مدیران دانشگاه رفتیم. مقصد اول، دفتر رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود. ما بعد از رفت و آمد‌های بسیار بین منشی دفتر و رئیس دانشکده ادبیات فارسی خواستیم توضیحات دکتر غلامحسین کریمی دوستان را بشنویم، در وهله اول موفق نشدیم و در نهایت منشی دفتر ایشان به عنوان رابط، از قول ایشان گفت: «تمام خبر‌هایی که در خروجی‌های خبرگزاری‌ها آمده کذب محض است و چنین چیزی نیست.»
آنطور که خبرگزاری ایلنا نوشته بود بسیاری از دانشجویان معتقدند این اتفاق به علت بروز حوادث روز قبل از آن در مقابل دانشگاه تهران رخ داده و مقرر شده بود در این روز هیچ‌کس بدون کارت پرسنلی یا کارت دانشجویی وارد دانشگاه نشود.
همین گزارش اد‌عا می‌کرد که ظاهراً پادرمیانی مدیر گروه ادبیات فارسی و حتی نیلی احمدآبادی (رئیس دانشگاه تهران) هم نتوانسته کارساز باشد.
در تماس تکمیلی سیداحمدرضا خضری، مشاور رئیس دانشگاه تهران و مدیر کل حوزه ریاست و البته مدیر روابط عمومی این دانشگاه روایت تازه‌تر و منطقی‌تری ارائه می‌کند. او ضمن تکذیب کلیت خبری که در خبرگزاری‌ها منتشر شده آن را حاصل سوء تفاهم‌ها و موج سواری‌ها می‌داند و می‌گوید: «این دوستان اتفاقی که چند سال پیش در روز ۱۶ آذر افتاد را با این خبر ادغام کردند و هر طور خواستند آن را منعکس کردند.»
خضری داستان را این طور شرح می‌دهد: «اولا باید از این دوستان پرسید که آیا برای شان عجیب نیست که دانشگاه تهران جلوی استادی را بگیرد که مورد عشق و علاقه تمام جامعه دانشگاه تهران است و مگر می‌شود پرسنل انتظامات چنین چهره شاخصی را نشناسند. جمله‌هایی که از قول مسئول انتظامات و... نوشته شده کذب محض است و مگر می‌شود رئیس دانشگاه مداخله کند و انتظامات قبول نکند؟ مگر می‌شود کسی از نیروی مافوق خود تمرد کند؟ این حرف‌ها زائیده تخیل است.

استاد کدکنی سه‌شنبه به دانشگاه آمده‌اند و به این دلیل که به‌خاطر برخی مسائل پیش آمده ما مجبور شده بودیم در دانشگاه را به روی همه ماشین‌ها ببندیم؛ می‌روند ماشین را پارک می‌کنند تا از در دیگر پیاده وارد دانشگاه شوند که جلوی آن در هم شلوغ بوده و ایشان در نهایت تصمیم می‌گیرند وارد دانشگاه نشوند و به انتشارات روبروی دانشگاه بروند و درباره کتاب‌هایشان نشستی داشته باشند.»
خضری می‌گوید: «من این مطالب را مستند و پس از بررسی‌های بسیار دقیق می‌گویم تا اذهان عمومی روشن شود.»

خضری در پاسخ به این سؤال که با اوصاف چرا برخی مدیران دانشگاهی از پاسخ سرباز می‌زنند یا جواب‌های ضد و نقیض می‌دهند هم می‌گوید: «واقعاً ما خودمان نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده است. سعی کردیم به اصل خبر و اتفاقی که افتاده برسیم و بعد درباره‌اش حرف بزنیم. با این همه تأکید می‌کنم که آنچه من به شما می‌گویم نتیجه تحقیقات و پرس و جو‌ها و بررسی‌های دقیق ماست و جز این مسأله هیچ چیزی صحت ندارد مگر این‌که بخواهند داستان‌سرایی کنند. اما تمام ماجرا همین است که گفته شد.»
منبع: ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید