نیمه تاریک اعتقاد به عشق حقیقی!
آن دسته از افرادی که به سرنوشت و وجود جفت روحی اعتقاد دارند، بیشتر امکان دارد با فردی که از هیچ نظر مورد مناسبی برایشان نیست باقی بمانند. این افراد همچنین بیشتر احتمال دارد که مورد خشونت قرار بگیرند. آنها معمولا معضلات یک رابطه را کم اهمیت جلوه میدهند.
کد خبر :
۶۷۹۲۲
بازدید :
۳۶۴۲
فرادید | آیا تا حالا پیش آمده که دربارهی مشکلات رابطهی عشقی خود با دوستانتان صحبت کنید و آنها به شما بگویند که اینها مسائلی نیست که باعث نگرانی شود؟ یا تا کنون شده با خودتان فکر کنید همسر یا نامزد دوستتان فرد دلچسبی به نظر نمیرسد، اما با کمال تعجب ببینید که رابطهی دوستتان و همسرش هر روز قویتر و قویتر میشود؟ روان شناسها برای شناخت ما و این که چگونه یک رابطه را آغاز و آن را حفظ میکنیم، دو مقیاس دارند.
مقیاس اول، میزان اهمیتی را اندازه گیری میکند که ما برای نخستین دیدار و نشانههای اولیه همسانی با فرد مورد نظر قائل میشویم و دومین مقیاس، چگونگی حل مشکلات احتمالی یک رابطه توسط ما را در طی آن رابطه اندازه گیری میکند.
به نوع برخورد ما با رابطه و تصورات ما نسبت به عشق، نظریههای ضمنی رابطه گفته میشود، به این دلیل ساده که ما هرگز دربارهی این نظریات صحبت نمیکنیم، اما آنها در ناخودآگاه ما وجود دارندو ما اغلب بر اساس همین نظریات تصمیم گیری میکنیم.
امکان دارد ما خود را فردی بشناسیم که «خیلی زیاد» یا «خیلی کم» به عشق حقیقی اعتقاد دارد - اما نظرمان در مورد عشق هر چه که باشد، درباره اش آشکارا با دیگران صحبت نمیکنیم، یا حتی وقتی یک رابطهی جدید را آغاز میکنیم، به این اعتقاد خود آگاه نیستیم. بگذارید موضوع را شفافتر کنیم.
این دو مقیاس که در بالا به آن اشاره شد، در واقع به ما میگویند که آیا ما از آن دست آدمهایی هستیم که معمولا از صحبت کردن با شریک عاطفی شان دربارهی مشکلات اجتناب میکنند و به دنبال نقصهایی هستندکه وجود خارجی ندارد، و ناگهان رابطه را ترک میکنند؟ یا از آن دست آدمهایی هستیم که تلاش میکنند در طول یک رابطه عشق را بسازند و مشکلاتی را که در این رابطه پیش میآید را با سعی و تلاش حل میکنند؟
اعتقاد یا تمایل ما به هر یک از این دو نظریهی ضمنی، همچنین میتواند به این پرسش که «چرا دوست ما با همچین آدم نچسبی ازدواج کرده است؟»، پاسخ دهد.
برای اینکه بفهمید چطور این دو مقیاس که از این پس به آنها مقیاس «جفت روحی» The Soul Mate scale و مقیاس «رشد» یا «تلاش» The Work-it-out scale میگوییم، کار میکنند، به پرسشهایی که در هر بخش تنظیم شده، پاسخ دهید.
در هر دو بخش به هر سوال از عدد ۱ تا ۷ یک عدد بدهید. عدد ۱ پاسخ شما به سوالاتی است که با آنها «اصلا موافق نیستید» و ۷ پاسخ به سوالاتی است که «به شدت با آن موافق اید.»
مقیاس جفت روحی
۱-موفقیت در یک رابطهی عاشقانه بیش از هر چیزی به این بستگی دارد که دو نفر تا چه اندازهی گزینهی «درستی» برای هم باشند.
۲-یک نفر در دنیا وجود دارد که از همه لحاظ کاملترین فردی است که میتواند برای رابطه وجود داشته باشد. یا حداقل نزدیک به کاملترین فردی است که میتواند وجود داشته باشد.
۳-در ازدواج ها، بسیاری از افراد رابطهی عمیق صمیمانه با همسرشان را کشف میکنند (نمی سازند).
۴-برایم به شدت مهم است که من و همسرم بعد از ازدواج هم به اندازهی قبل از ازدواج دیوانه وار عاشق هم باشیم.
۵-نمی توانم با کسی ازدواج کنم، مگر آنکه دیوانه وار عاشقش شوم.
۶-چیزی به اسم «آقا یا خانم مناسب» برای ازدواج وجود ندارد.
۷- انتظار دارم که همسر آینده ام شگفت انگیزترین فردی باشد که تا کنون در زندگی با او ملاقات کرده ام.
۸-افرادی که به دنبال همدم ایده آل و کامل برای ازدواج میکردند، وقت خود را تلف میکنند.
۹-دلیلی که بسیاری از ازدواجها به شکست منجر میشود این است که اغلب این افراد با افراد مناسب ازدواج نمیکنند.
۱۰-دو نفر حتی پیش از آن که همدیگر را ملاقات کنند، پیوندشان شکل گرفته است.
برای امتیاز دهی به سوالات ابتدا پاسخی را که به سوالهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۷ و ۱۰ داده اید را با هم جمع بزنید. برای سوالات شمارهی ۶ و ۸ باید پاسخ هایتان را ابتدا از عدد ۸ کم کنید و عددی که به دست میآید را به عنوان پاسخ به آن سوال در نظر بگیرید. به طور مثال اگر پاسخ شما به یکی از این سوالها عدد «۶» بوده است، باید ۶ را ابتدا از ۸ کم کنید، و عدد ۲ را به عنوان باقی مانده به اعداد قبلی اضافه کنید. وقتی عدد نهایی را به دست آوردید آن را بر ۱۰ تقسیم کنید تا نمرهی میانگین این مقیاس را به دست آورید.
مقیاس رشد
۱-موفقیت در یک رابطهی عشقی تا حد زیادی به این بستگی دارد که افراد تا چه اندازه برای بهتر شدن آن رابطه تلاش میکنند.
۲-در ازدواج، تلاش افراد برای ساختن یک رابطه است که مهم است، نه همسانی آن ها.
۳- عشق در رابطه رشد میکند (در مقابل ایدهای که میگوید، عشق کشف میشود).
۴-اگر افراد به اندازه کافی تلاش کنند، ازدواج پایدار میماند.
۵-من میتوانم با هر فردی که به نظرم منطقی بیاید ازدواج کنم و از این رابطه راضی باشم.
۶-دلیل این که بسیاری از ازدواجها با شکست مواجه میشود این است که افراد تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکنند.
۷-اینکه شما تا چه حد یک فرد را میشناسید بستگی به این دارد که چه مدت است او را میشناسید.
۸-اگر قرار باشد به صورت تصادفی با یک فرد ازدواج کنم، باز هم این رابطه راضی خواهم بود.
۹-فقط با گذشت زمان است که میتوانید شریک عاطفی خود را بشناسید.
برای دستیابی به امتیاز خود، همهی پاسخها را با هم جمع بزنید و سپس بر ۹ تقسیم کنید.
سوالهایی شما در این آزمون به آن پاسخ دادید، در واقع پرسشهایی است که در پرسشنامهی نظریههای رابطه Relationship Theories Questionnaire مطرح شده است. این پرسشنامه توسط، رنه فرانوئیک، از دانشگاه آرورا در الینوی طراحی شده است. او این پرسشنامه را در یکی از پژوهشهای خود با موضوع نظریههای ضمنی، رضایت و پایداری رابطه به کار گرفت.
فرانوئیک میگوید، اگر نمرهی شما برای آزمون «جفت روحی» بسیار بالاست و از این نمرهی بالا شگفت زده شده اید، نگران نباشید، چون شما در این نوع نگاه به عشق تنها نیستید.
او میگوید: «مردم تمایل دارند فکر کنند از آن دست آدمهایی هستند که برای بهتر شدن رابطه «تلاش» میکنند، اما ما میبینیم که این طور نیست و اغلب به وجود «جفت روحی» اعتقاد دارند.»
فرانوئیک میگوید اصلا جای تعجبی ندارد که اغلب در آزمون «جفت روحی» افراد نمرات بسیار بالا میگیرند، چون در فرهنگهای غربی همه چیز ما را به داشتن چنین ایدهای نسبت به عشق سوق میدهد.
خوب، حالا که امتیازهای خود را گرفته اید باید به دنبال چه چیزی باشید؟
آن افرادی که از آزمون دوم یعنی «تلاش» برای ساخت یک رابطه نمره بالاتری گرفته اند، هنگامی که با مشکلی در زندگی زناشویی مواجه میشوند، به مراتب بهتر از افرادی که به «جفت روحی» اعتقاد دارند، عمل میکنند.
او تاکید میکند: «هر چند نمرهای که فرد از آزمون رشد به دست میآورد نمیتواند به دقت تعیین کند که او در رابطه چگونه عمل خواهد کرد، اما نتایج نشان میدهد که افرادی که نمرهی بالاتری از این آزمون به دست آورده اند، نسبت به ترک ناگهانی یک رابطه یا نادیده گرفتن شریک عاطفی خود و سرد شدن نسبت به او، احساس ناخوشایندتری دارند تا افرادی که از آزمون جفت روحی نمرهی بالاتری کسب کرده اند.»
فرانوئیک میگوید: «آنهایی که به سرنوشت و وجود یک جفت روحی اعتقاد دارند، سعی میکنند مشکلات زندگی را حل نشده باقی بگذارند.
فرید من همچنین تاکید میکند که تجربههای پیشین فرد بر عملکرد وی در آینده تاثیر میگذارد.
بهرحال هم فرید من و هم فرانوئیک معتقدند که رسیدن به سرمنزل عشق حقیقی از جادهای صاف و هموار نمیگذرد. شاید مهمترین مرحله برای دستیابی به یک رابطهی سالم و عشق حقیقی این است که ابتدا به خودآگاهی برسیم و به نظریاتی که در مورد عشق رمانتیک در ما رخنه کرده، آگاه شویم. آگاهی به این مسئله میتواند به ما کمک کند از دست اندازهای این مسیر پرپیچ و خم به سلامت عبور کنیم و مسیر طولانی تری را هم قدم باشیم.
منبع: BBC
مترجم فرادید: عاطفه رضوان نیا
مقیاس اول، میزان اهمیتی را اندازه گیری میکند که ما برای نخستین دیدار و نشانههای اولیه همسانی با فرد مورد نظر قائل میشویم و دومین مقیاس، چگونگی حل مشکلات احتمالی یک رابطه توسط ما را در طی آن رابطه اندازه گیری میکند.
به نوع برخورد ما با رابطه و تصورات ما نسبت به عشق، نظریههای ضمنی رابطه گفته میشود، به این دلیل ساده که ما هرگز دربارهی این نظریات صحبت نمیکنیم، اما آنها در ناخودآگاه ما وجود دارندو ما اغلب بر اساس همین نظریات تصمیم گیری میکنیم.
امکان دارد ما خود را فردی بشناسیم که «خیلی زیاد» یا «خیلی کم» به عشق حقیقی اعتقاد دارد - اما نظرمان در مورد عشق هر چه که باشد، درباره اش آشکارا با دیگران صحبت نمیکنیم، یا حتی وقتی یک رابطهی جدید را آغاز میکنیم، به این اعتقاد خود آگاه نیستیم. بگذارید موضوع را شفافتر کنیم.
این دو مقیاس که در بالا به آن اشاره شد، در واقع به ما میگویند که آیا ما از آن دست آدمهایی هستیم که معمولا از صحبت کردن با شریک عاطفی شان دربارهی مشکلات اجتناب میکنند و به دنبال نقصهایی هستندکه وجود خارجی ندارد، و ناگهان رابطه را ترک میکنند؟ یا از آن دست آدمهایی هستیم که تلاش میکنند در طول یک رابطه عشق را بسازند و مشکلاتی را که در این رابطه پیش میآید را با سعی و تلاش حل میکنند؟
اعتقاد یا تمایل ما به هر یک از این دو نظریهی ضمنی، همچنین میتواند به این پرسش که «چرا دوست ما با همچین آدم نچسبی ازدواج کرده است؟»، پاسخ دهد.
برای اینکه بفهمید چطور این دو مقیاس که از این پس به آنها مقیاس «جفت روحی» The Soul Mate scale و مقیاس «رشد» یا «تلاش» The Work-it-out scale میگوییم، کار میکنند، به پرسشهایی که در هر بخش تنظیم شده، پاسخ دهید.
در هر دو بخش به هر سوال از عدد ۱ تا ۷ یک عدد بدهید. عدد ۱ پاسخ شما به سوالاتی است که با آنها «اصلا موافق نیستید» و ۷ پاسخ به سوالاتی است که «به شدت با آن موافق اید.»
مقیاس جفت روحی
۱-موفقیت در یک رابطهی عاشقانه بیش از هر چیزی به این بستگی دارد که دو نفر تا چه اندازهی گزینهی «درستی» برای هم باشند.
۲-یک نفر در دنیا وجود دارد که از همه لحاظ کاملترین فردی است که میتواند برای رابطه وجود داشته باشد. یا حداقل نزدیک به کاملترین فردی است که میتواند وجود داشته باشد.
۳-در ازدواج ها، بسیاری از افراد رابطهی عمیق صمیمانه با همسرشان را کشف میکنند (نمی سازند).
۴-برایم به شدت مهم است که من و همسرم بعد از ازدواج هم به اندازهی قبل از ازدواج دیوانه وار عاشق هم باشیم.
۵-نمی توانم با کسی ازدواج کنم، مگر آنکه دیوانه وار عاشقش شوم.
۶-چیزی به اسم «آقا یا خانم مناسب» برای ازدواج وجود ندارد.
۷- انتظار دارم که همسر آینده ام شگفت انگیزترین فردی باشد که تا کنون در زندگی با او ملاقات کرده ام.
۸-افرادی که به دنبال همدم ایده آل و کامل برای ازدواج میکردند، وقت خود را تلف میکنند.
۹-دلیلی که بسیاری از ازدواجها به شکست منجر میشود این است که اغلب این افراد با افراد مناسب ازدواج نمیکنند.
۱۰-دو نفر حتی پیش از آن که همدیگر را ملاقات کنند، پیوندشان شکل گرفته است.
برای امتیاز دهی به سوالات ابتدا پاسخی را که به سوالهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۷ و ۱۰ داده اید را با هم جمع بزنید. برای سوالات شمارهی ۶ و ۸ باید پاسخ هایتان را ابتدا از عدد ۸ کم کنید و عددی که به دست میآید را به عنوان پاسخ به آن سوال در نظر بگیرید. به طور مثال اگر پاسخ شما به یکی از این سوالها عدد «۶» بوده است، باید ۶ را ابتدا از ۸ کم کنید، و عدد ۲ را به عنوان باقی مانده به اعداد قبلی اضافه کنید. وقتی عدد نهایی را به دست آوردید آن را بر ۱۰ تقسیم کنید تا نمرهی میانگین این مقیاس را به دست آورید.
مقیاس رشد
۱-موفقیت در یک رابطهی عشقی تا حد زیادی به این بستگی دارد که افراد تا چه اندازه برای بهتر شدن آن رابطه تلاش میکنند.
۲-در ازدواج، تلاش افراد برای ساختن یک رابطه است که مهم است، نه همسانی آن ها.
۳- عشق در رابطه رشد میکند (در مقابل ایدهای که میگوید، عشق کشف میشود).
۴-اگر افراد به اندازه کافی تلاش کنند، ازدواج پایدار میماند.
۵-من میتوانم با هر فردی که به نظرم منطقی بیاید ازدواج کنم و از این رابطه راضی باشم.
۶-دلیل این که بسیاری از ازدواجها با شکست مواجه میشود این است که افراد تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکنند.
۷-اینکه شما تا چه حد یک فرد را میشناسید بستگی به این دارد که چه مدت است او را میشناسید.
۸-اگر قرار باشد به صورت تصادفی با یک فرد ازدواج کنم، باز هم این رابطه راضی خواهم بود.
۹-فقط با گذشت زمان است که میتوانید شریک عاطفی خود را بشناسید.
برای دستیابی به امتیاز خود، همهی پاسخها را با هم جمع بزنید و سپس بر ۹ تقسیم کنید.
سوالهایی شما در این آزمون به آن پاسخ دادید، در واقع پرسشهایی است که در پرسشنامهی نظریههای رابطه Relationship Theories Questionnaire مطرح شده است. این پرسشنامه توسط، رنه فرانوئیک، از دانشگاه آرورا در الینوی طراحی شده است. او این پرسشنامه را در یکی از پژوهشهای خود با موضوع نظریههای ضمنی، رضایت و پایداری رابطه به کار گرفت.
فرانوئیک میگوید، اگر نمرهی شما برای آزمون «جفت روحی» بسیار بالاست و از این نمرهی بالا شگفت زده شده اید، نگران نباشید، چون شما در این نوع نگاه به عشق تنها نیستید.
او میگوید: «مردم تمایل دارند فکر کنند از آن دست آدمهایی هستند که برای بهتر شدن رابطه «تلاش» میکنند، اما ما میبینیم که این طور نیست و اغلب به وجود «جفت روحی» اعتقاد دارند.»
فرانوئیک میگوید اصلا جای تعجبی ندارد که اغلب در آزمون «جفت روحی» افراد نمرات بسیار بالا میگیرند، چون در فرهنگهای غربی همه چیز ما را به داشتن چنین ایدهای نسبت به عشق سوق میدهد.
خوب، حالا که امتیازهای خود را گرفته اید باید به دنبال چه چیزی باشید؟
آن افرادی که از آزمون دوم یعنی «تلاش» برای ساخت یک رابطه نمره بالاتری گرفته اند، هنگامی که با مشکلی در زندگی زناشویی مواجه میشوند، به مراتب بهتر از افرادی که به «جفت روحی» اعتقاد دارند، عمل میکنند.
نکتهی جالب اینجاست که بروز مشکلات در چنین روابطی باعث نزدیکتر شدن افراد به هم میشود. بسیاری از زوجهایی که در آزمون دوم نمرهی بالا به دست آورده اند، گزارش داده اند که بعد از هر بحران و مشکلی که در زندگی زناشویی شان پیش آمده، رابطه شان قویتر شده است.
این زوجها با بروز مشکلات در رابطه به هم متعهدتر و نزدیکتر میشوند. در واقع آنها از بروز چالشها در زندگی شان لذت میبرند؛ بنابراین زوجهایی از این دست از بروز برخی مسائل کوچک و نه چندان مهم در زندگی که باعث میشود با هم همکاری کرده و آن مسئله را حل کنند، رضایت به دست میآورند؛ بنابراین برای روان شناسانی که معتقدند افراد باید رابطه را بسازند و در واقع در رابطه رشد کنند، همسانی اولیه دو نفر موضوع محوری نیست. آنها معتقدند که همسانی فقط با گذشت زمان به دست میآید و رسیدن به همسانی چیزی است که ارزش سخت کار کردن را دارد.
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی ، عکس این قضیه برای افرادی که به شدت به عشق در یک نگاه، جفت روحی و سرنوشت اعتقاد دارند، صادق است و بروز هر مشکلی در چنین روابطی میتواند پیامدهای بسیار مخرب داشته باشد. خصوصا، در مراحل اولیه یک رابطه بروز هر نوع مشکلی میتواند جدایی را تسریع کند. زیرا همان افرادی که به سرنوشت معتقد بودند، کم کم متوجه میشوند که آن جفت روحی «ایده آل و کامل» هم جایزالخطاست.
این معتقدان به سرنوشت ممکن است دائما از این مسئله که شریک عاطفی شان آنها را درک نمیکند شکایت داشته باشند. جملاتی نظیر «او من را درک نمیکند» یا «ما به درد هم نمیخوریم» را از آنها زیاد میشنوید.
این زوجها با بروز مشکلات در رابطه به هم متعهدتر و نزدیکتر میشوند. در واقع آنها از بروز چالشها در زندگی شان لذت میبرند؛ بنابراین زوجهایی از این دست از بروز برخی مسائل کوچک و نه چندان مهم در زندگی که باعث میشود با هم همکاری کرده و آن مسئله را حل کنند، رضایت به دست میآورند؛ بنابراین برای روان شناسانی که معتقدند افراد باید رابطه را بسازند و در واقع در رابطه رشد کنند، همسانی اولیه دو نفر موضوع محوری نیست. آنها معتقدند که همسانی فقط با گذشت زمان به دست میآید و رسیدن به همسانی چیزی است که ارزش سخت کار کردن را دارد.
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی ، عکس این قضیه برای افرادی که به شدت به عشق در یک نگاه، جفت روحی و سرنوشت اعتقاد دارند، صادق است و بروز هر مشکلی در چنین روابطی میتواند پیامدهای بسیار مخرب داشته باشد. خصوصا، در مراحل اولیه یک رابطه بروز هر نوع مشکلی میتواند جدایی را تسریع کند. زیرا همان افرادی که به سرنوشت معتقد بودند، کم کم متوجه میشوند که آن جفت روحی «ایده آل و کامل» هم جایزالخطاست.
این معتقدان به سرنوشت ممکن است دائما از این مسئله که شریک عاطفی شان آنها را درک نمیکند شکایت داشته باشند. جملاتی نظیر «او من را درک نمیکند» یا «ما به درد هم نمیخوریم» را از آنها زیاد میشنوید.
فرانوئیک در پژوهش خود به این نتیجه رسید که حتی آن افرادی که از همه لحاظ با هم همسان بودند، اما به وجود یک جفت روحی اعتقاد داشتند، باز هم این شکایتها را در رابطه شان گزارش میدادند.
بدتر از آن این است که این افراد نسبت به رابطه هیچ ترحمی قائل نمیشوند. احتمال آن که افراد معتقد به عشق حقیقی، رابطه را به اصطلاح «بپیچانند»، یا آن قدر در قهر باقی بمانند تا طرف مقابل هم دست از صحبت کردن بردارد و خودش تسلیم شود، بسیار زیاد است.
بدتر از آن این است که این افراد نسبت به رابطه هیچ ترحمی قائل نمیشوند. احتمال آن که افراد معتقد به عشق حقیقی، رابطه را به اصطلاح «بپیچانند»، یا آن قدر در قهر باقی بمانند تا طرف مقابل هم دست از صحبت کردن بردارد و خودش تسلیم شود، بسیار زیاد است.
این به این دلیل است که یک «پیچانندهی رابطه» یا کسی که به اصطلاح ناگهان به وضعیت «روح شدگی» در میآید، تصور میکند اصلا ارزش ندارد برای رابطهای وقت گذاشت که طرف دیگرش فرد ایده آل یا مناسب آنها نیست. آنها حتی حاضر نیستند در این رابطه به طرف مقابل بازخورد بدهند و بطور مثال بگویند که چه چیزی باعث دلخوری آنها شده است.
جیلی فرید من، روان شناس کالج سنت مریلند، که روی موضوع طرد اجتماعی کار کرده است میگوید: «این افراد معمولا کار خود]پیچاندن طرف مقابل و ترک ناگهانی رابطه را منفی ارزیابی نمیکنند.»
جیلی فرید من، روان شناس کالج سنت مریلند، که روی موضوع طرد اجتماعی کار کرده است میگوید: «این افراد معمولا کار خود]پیچاندن طرف مقابل و ترک ناگهانی رابطه را منفی ارزیابی نمیکنند.»
او تاکید میکند: «هر چند نمرهای که فرد از آزمون رشد به دست میآورد نمیتواند به دقت تعیین کند که او در رابطه چگونه عمل خواهد کرد، اما نتایج نشان میدهد که افرادی که نمرهی بالاتری از این آزمون به دست آورده اند، نسبت به ترک ناگهانی یک رابطه یا نادیده گرفتن شریک عاطفی خود و سرد شدن نسبت به او، احساس ناخوشایندتری دارند تا افرادی که از آزمون جفت روحی نمرهی بالاتری کسب کرده اند.»
فرانوئیک میگوید: «آنهایی که به سرنوشت و وجود یک جفت روحی اعتقاد دارند، سعی میکنند مشکلات زندگی را حل نشده باقی بگذارند.
آنها بر این باورند که کسی که با او ازدواج کرده اند به هر حال شریک و جفت روحی شان است، پس چارهای جز تحمل کردن مشکلات ندارند. آنها مشکلات را پیش نمیکشند، مبادا درگیری یا تنشی در رابطه ایجاد شود.
گریز از مسائل و نادیده گرفتن مشکلات، وقتی این مشکلات ناچیز باشند، میتواند راه حل خوبی باشد. اما گریز از مسائل و چالشهای بزرگ و حل نکرده رها کردن آن ها، به نفع افراد نیست.»
فرانوئیک توضیح میدهد: «دور زدن مشکلات میتواند پیامدهای بسیار منفی برای هر دو نفر داشته باشد. افرادی که به سرنوشت و جفت روحی معتقدند و مدت طولانی تری را در رابطه بوده اند، بیشتر احتمال دارد که مسائل حل نشده داشته باشند و بیشتر احتمال دارد که از مشکلات برای جلوگیری از درگیری و دعوا بگریزند. آنها معمولا خود را با این تفکرات که جفتهای خوبی هستند و برای هم آفریده شده اند، زیرا در غیر اینصورت، تا این مدت طولانی کنار هم دوام نمیآوردند، خود را فریب میدهند.»
فرانوئیک میگوید: «ما در مطالعات خود به این نتیجه رسیدیم که آن دسته از افرادی که به سرنوشت و وجود جفت روحی اعتقاد دارند، بیشتر امکان دارد با فردی که از هیچ نظر مورد مناسبی برایشان نیست باقی بمانند. این افراد همچنین بیشتر احتمال دارد که مورد خشونت قرار بگیرند. آنها معمولا معضلات یک رابطه را کم اهمیت جلوه میدهند.
فرانوئیک توضیح میدهد: «دور زدن مشکلات میتواند پیامدهای بسیار منفی برای هر دو نفر داشته باشد. افرادی که به سرنوشت و جفت روحی معتقدند و مدت طولانی تری را در رابطه بوده اند، بیشتر احتمال دارد که مسائل حل نشده داشته باشند و بیشتر احتمال دارد که از مشکلات برای جلوگیری از درگیری و دعوا بگریزند. آنها معمولا خود را با این تفکرات که جفتهای خوبی هستند و برای هم آفریده شده اند، زیرا در غیر اینصورت، تا این مدت طولانی کنار هم دوام نمیآوردند، خود را فریب میدهند.»
فرانوئیک میگوید: «ما در مطالعات خود به این نتیجه رسیدیم که آن دسته از افرادی که به سرنوشت و وجود جفت روحی اعتقاد دارند، بیشتر امکان دارد با فردی که از هیچ نظر مورد مناسبی برایشان نیست باقی بمانند. این افراد همچنین بیشتر احتمال دارد که مورد خشونت قرار بگیرند. آنها معمولا معضلات یک رابطه را کم اهمیت جلوه میدهند.
آنها معمولا به شریک عاطفی شان فرصت طولانی تری میدهند تا گروه دیگر. عدهای از این افراد ممکن است نشانههای اولیه را تشخیص دهند و رابطه را زود ختم کنند. اما همچنان تعداد زیادی از این افراد، با اینکه قلبا معتقد نیستند فردی که با او در رابطه هستند واقعا فرد مناسبی برایشان است، باز هم رابطه را بنا به دلایلی مثل وابستگی اقتصادی ادامه میدهند. نوع ویژگیهای شخصیتی این افراد باعث میشود که در رابطه بیشتر بخشندگی به خرج بدهند که میتواند موقعیت آنها را به مراتب بدتر کند.»
این روان شناس همچنین میگوید: «به نظر میرسد افرادی که به جفت روحی اعتقاد دارند تا پایان عمر بر اساس همین نظریه عمل میکنند. این نظریهها در عمق شخصیت افراد نفوذ میکنند. شخصیت افراد در دهههای ۲۰ و ۳۰ تقریبا ثابت میشود. ساخت روابط هم، درست مثل شخصیت، در همان سالهای ابتدایی زندگی در فرد شکل میگیرد. کودکان عقاید و ایدهها نسبت به رابطه را از محیط اطرافشان کسب و درونی میکنند.»
فریدمن میگوید: «این طور نیست که یک فرد فقط به یکی از این دو نظریه اعتقاد داشته باشد. یک فرد میتواند اعتقاد داشته باشد که برای رشد یک رابطهی عاطفی باید تلاش کرد، اما در عین حال به وجود یک جفت روحی و فرد از هر لحاظ ایده آلی که جایی آن بیرون منتظرش است و او فقط باید پیدایش کند، هم متعقد باشد.»
او توضیح میدهد: «تعداد کمی از افراد معتقدند که رشد و پیشرفت در یک رابطهی عاطفی امکان ناپذیر است. ضمن اینکه، ما میتوانیم هر کدام از گزارهها را به نحوی برگردانیم که کاملا به نظر برسد به نظریهی مقابل معتقدیم.
این روان شناس همچنین میگوید: «به نظر میرسد افرادی که به جفت روحی اعتقاد دارند تا پایان عمر بر اساس همین نظریه عمل میکنند. این نظریهها در عمق شخصیت افراد نفوذ میکنند. شخصیت افراد در دهههای ۲۰ و ۳۰ تقریبا ثابت میشود. ساخت روابط هم، درست مثل شخصیت، در همان سالهای ابتدایی زندگی در فرد شکل میگیرد. کودکان عقاید و ایدهها نسبت به رابطه را از محیط اطرافشان کسب و درونی میکنند.»
فریدمن میگوید: «این طور نیست که یک فرد فقط به یکی از این دو نظریه اعتقاد داشته باشد. یک فرد میتواند اعتقاد داشته باشد که برای رشد یک رابطهی عاطفی باید تلاش کرد، اما در عین حال به وجود یک جفت روحی و فرد از هر لحاظ ایده آلی که جایی آن بیرون منتظرش است و او فقط باید پیدایش کند، هم متعقد باشد.»
او توضیح میدهد: «تعداد کمی از افراد معتقدند که رشد و پیشرفت در یک رابطهی عاطفی امکان ناپذیر است. ضمن اینکه، ما میتوانیم هر کدام از گزارهها را به نحوی برگردانیم که کاملا به نظر برسد به نظریهی مقابل معتقدیم.
به طور مثال، شما ممکن است بگویید، من، چون به وجود جفت عاطفی در زندگی معتقدم، تلاش میکنم رابطه را با احساس همدلی بیشتری خاتمه دهم. به همین خاطر به صورت ناگهانی غیب نمیشوم، بلکه تلاش میکنم برای طرف مقابل توضیح دهم که چرا ما به درد هم نمیخوریم. یا دقیقا به همین دلیل، تلاش بیشتری برای حل مسائل یک رابطه میکنم.»
فرید من همچنین تاکید میکند که تجربههای پیشین فرد بر عملکرد وی در آینده تاثیر میگذارد.
بهرحال هم فرید من و هم فرانوئیک معتقدند که رسیدن به سرمنزل عشق حقیقی از جادهای صاف و هموار نمیگذرد. شاید مهمترین مرحله برای دستیابی به یک رابطهی سالم و عشق حقیقی این است که ابتدا به خودآگاهی برسیم و به نظریاتی که در مورد عشق رمانتیک در ما رخنه کرده، آگاه شویم. آگاهی به این مسئله میتواند به ما کمک کند از دست اندازهای این مسیر پرپیچ و خم به سلامت عبور کنیم و مسیر طولانی تری را هم قدم باشیم.
منبع: BBC
مترجم فرادید: عاطفه رضوان نیا
۰