مستند "بهارستان، خانه ملت"؛ در جستوجوی حلقههای گمشده تاریخ
این مستند برههای از تاریخ مربوط به میدان بهارستان، مجلس و وقایع اطراف آن را به تصویر کشیده و جوایز متعددی هم برنده شده است؛ از جمله تندیس سیمرغ بهترین فیلم مستند جشنواره فجر در سال ۹۷، بهترین مستند آکادمی سینما در سال ۹۸ و...
کد خبر :
۷۳۶۳۳
بازدید :
۱۷۴۳
نیلوفرساسانی | مستند «بهارستان خانه ملت» ساخته بابک بهداد، این روزها در سینمای هنر و تجربه درحال اکران است. این مستند برههای از تاریخ مربوط به میدان بهارستان، مجلس و وقایع اطراف آن را به تصویر کشیده و جوایز متعددی هم برنده شده است؛ از جمله تندیس سیمرغ بهترین فیلم مستند جشنواره فجر در سال ۹۷، بهترین مستند آکادمی سینما در سال ۹۸، تندیس بهترین فیلم هنر و تجربه جشنواره سینما حقیقت در سال ۹۷، تندیس بهترین پژوهش از جشنواره شهر ۹۸ و دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند از جشن مستقل سینمای مستند در سال ۹۸. فیلمی که به نظر میرسد به یکی از مستندهای موفق اکران شده در گروه هنر و تجربه تبدیل شده باشد.
آقای بهداد بگذارید از عنوان مستندتان شروع کنیم که تا حدی گویای حال و هوای فیلمتان است. چطور به این عنوان برای مستند خود رسیدید؟
هر کارگردانی زمانی که شروع به فیلمسازی میکند، انتخاب نامی مناسب برای فیلم، یکی از دغدغههای اصلی او است؛ زیرا اسم فیلم بخشی ازهویت و محتوای آن است و این درحالی است که ممکن است بارها در روند کار یعنی در طول تولید فیلم از زمان پژوهش تا فیلمبرداری و مونتاژ، یا حتی بعد از پایان فیلم، نام آن تغییر کند.
آقای بهداد بگذارید از عنوان مستندتان شروع کنیم که تا حدی گویای حال و هوای فیلمتان است. چطور به این عنوان برای مستند خود رسیدید؟
هر کارگردانی زمانی که شروع به فیلمسازی میکند، انتخاب نامی مناسب برای فیلم، یکی از دغدغههای اصلی او است؛ زیرا اسم فیلم بخشی ازهویت و محتوای آن است و این درحالی است که ممکن است بارها در روند کار یعنی در طول تولید فیلم از زمان پژوهش تا فیلمبرداری و مونتاژ، یا حتی بعد از پایان فیلم، نام آن تغییر کند.
این چالش را اغلب برای نام فیلمهایی که میسازم، دارم. در مورد مستند «بهارستان، خانه ملت» در ابتدا میخواستم نام فیلم را «بهارستان» بگذارم، اما دیدم فیلمی که ساختهام فقط درباره میدان بهارستان نیست؛ بلکه شامل محوطه و منطقه اطراف بهارستان هم میشود؛ مدرسه و مسجد سپهسالار، میدان بهارستان، باغ نگارستان، نظمیه و خیابانهای اطراف آن و. پس از پایان کار و در مرحله تدوین، یکی از دوستانم به اسم بهزاد نعلبندی، فیلم را دید و گفت: «با توجه به اینکه بخش اعظم این فیلم درباره مشروطه و مجلس است و همچنین، چون بسیاری از اتفاقاتی که در بهارستان میافتد به صورت مستقیم و غیرمستقیم مربوط به مصوبات مجلس است، پیشنهاد میکنم نام فیلم را «بهارستان، خانه ملت» بگذار؛ زیرا مجلس باید خانه ملت باشد.»
من هم از این ایده درست و بجا استقبال کردم. وقتی دکتر مصدق به مجلس میرود تا گزارش عملکرد خود در مورد خلع ید انگلیسیها از صنعت نفت جنوب را ارائه دهد، نمایندگان حاضر در مجلس اجازه صحبت در صحن را به او نمیدهند و او از مجلس خارج میشود و در میدان بهارستان و بین مردم گزارش کار خود را اعلام میکند و در آخر، سخن معروفش را در میان تجمع مردم با فریاد میگوید: «هر کجا که ملت است، همان جا مجلس است.» به همین دلیل به نظرم رسید خود میدان بهارستان هم میتواند بخشی از مجلس باشد.
چرا این بخش از تاریخ ایران نظر شما را برای ساخت یک مستند جلب کرد؟ چه جذابیتهایی در این برهه تاریخی وجود داشت که تصمیم گرفتید درباره افت و خیزهای آن، چنین فیلمی بسازید؟
قطعاً اگر کسی تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر ایران را مطالعه کند، میبیند که این بخش از تاریخ و آن منطقه (بهارستان) اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در آنجا اتفاقات خاص و مهمی افتاده است که در سرنوشت حیاتی ایران تأثیر داشته و حتی میتوان گفت: سرنوشت برخی مناطق ایران را نیز دستخوش تغییر کرده است.
وقتی مجلس برای اولین بار در مقابل شاه و دربار میایستد و حامی مردم میشود، واقعه ۳۰ تیر و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد و... شکل میگیرد. قطعاً رنگ تاریخ در این جغرافیای خاص بسیار اهمیت پیدا میکند و این وقایع و اعتراضات در بخشهای دیگر ایران تأثیر میگذارد.
بهطور مثال، خلع ید انگلیسیها از صنعت نفت ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت، در خوزستان نهضتی به وجود میآورد که استخراج و فروش نفت ایران را دچار دگرگونی میکند و در منطقه تأثیر میگذارد یا مصوباتی که درباره مالیات در مجلس صورت میگرفته یا انتقادهایی که از عملکرد حکام شهرهای دیگر میشده است و نمایندههای مردمی که از استانهای دیگر به مجلس میآمدند، بسیار تأثیرگذار بودند.
به همین دلیل این بخش از تاریخ اهمیت دارد و قابل تأمل و بررسی است. من هم به آن توجه زیادی داشتم؛ زیرا میدانستم نکات بسیار جذاب و قابل تأملی برای مخاطب فیلمم وجود خواهد داشت. البته مطالعه تاریخ و پژوهش درباره آن برای من جذاب و لذتبخش است. من معتقدم وقتی تاریخ کشورم را ندانم و نشناسم، در واقع بخشی از هویت خود را نمیدانم و همچنین در فیلمهایم حرفی برای گفتن ندارم.
هر معضل، افتخار، راه و روش درست یا غلطی که امروز در دولتمردان و مردم ایران داریم، ریشه تاریخی دارد. مستندسازی که فیلم اجتماعی، سیاسی، باستانشناسی یا حتی محیط زیستی و... میسازد، اگر نگاه تاریخی به موضوع مربوطه نداشته باشد، فیلمش به گونهای ناقص است. به عنوان مثال اگر بخواهد درباره مهاجرت، بیکاری، بزهکاری و ... فیلم بسازد، اول باید تاریخ اجتماعی و سیاسی کشور یا منطقهاش را خوب مطالعه کند تا دیدگاه درستی به دست بیاورد.
برای نمونه اگر شما بخواهید درباره حاشیهنشینی تهران و عوارض آن فیلم بسازید، باید بدانید در طول تاریخ چه بر سر این شهر آمده است. دلایل اصلاحات ارضی، فروپاشی جوامع عشایری ایران و مهاجرت به شهرهای بزرگ را بدانید و نگاه درستی به فقر و روسپیگری و... داشته باشید، در غیر این صورت مثل دهها فیلم به ظاهر اجتماعی که هر ساله ساخته میشود و فقط احساسات سطحی و موقعیتهای سادهای را نشان میدهد، فیلمی میشود بدون نگاه، بدون پرداختن به علتها که به هیچ کسی حتی ارگانهای دولتی و مسببان این وضعیت نیز برنمیخورد.
موضوعات تاریخی در سینمای مستند همیشه اهمیت داشته و فیلمهای زیادی با محوریت چنین رویدادهایی ساخته شدهاند. به نظرتان مستندها برای اینکه بتوانند از ظرفیتهای تاریخی بخوبی استفاده کنند باید چه مسیری را پیش بگیرند؟
فیلم تاریخی میتواند بر مخاطبین، نگرش خود فیلمساز و بهطور کلی روی جامعه تأثیرگذار باشد. نگاه تاریخی به هر چیزی داشتن مخصوصاً برای ساختن فیلم تاریخی، کار آسانی نیست. به عنوان مثال، اگر بخواهیم درباره تاریخ تحول صنعت و تجدد در ایران، عکاسی یا ورود چاپ و مطبوعات به ایران فیلم بسازیم، باید تاریخ اجتماعی و سیاسی آن دوره را خوب مطالعه کنیم و ببینیم چگونه مردم به آن مسائل ورود و برخورد پیدا کردهاند.
برخی از دوستان تصور میکنند ساختن فیلم تاریخی کاری آسان و حتی راحتتر از گونههای دیگر فیلم مستند است. متأسفانه گاهی از همکاران مستندسازم شنیدهام که میگویند: فیلمسازی که فیلم تاریخی ساخته است، چند عکس قدیمی و فیلم آرشیوی را کنار هم قرار داده و متنی زیر آنها انداخته و کار را تمام کرده یا اینکه تحقیقاتش را از ویکیپدیا برای فیلمش انتخاب کرده است، درحالی که اصلاً به این شکل نیست.
ممکن است با این روشها یک کار تاریخی ساخته شود که قطعاً دیگر فیلم نیست؛ البته در کنار این کارهای سطحی، فیلم تاریخی خوب هم ساخته شده که گروه تحقیق و پژوهش داشته است. فیلم «بهارستان، خانه ملت» هم بر پایه همین تحقیق و پژوهش ساخته شده؛ زمانی که برای نمایش فیلمم در دانشکدههای تاریخ و علوم اجتماعی رفتم، برای دانشجویان بسیار جالب بود که چگونه از روی تحقیقات انجام گرفته، فیلمنامهای مستند نوشته شده است.
حالا برایم نظرات برخی از دوستان مستندساز جالب است که میگویند تحقیقات فیلم بهارستان در سطح باقی مانده و عمقی ندارد و از روی ویکیپدیا نوشته شده است.
دوستانی این حرف را میزنند که خودشان فیلم تاریخی نساختهاند. من معتقدم فردی که فیلم تاریخی میسازد باید به تاریخ علاقهمند باشد؛ مانند فردی که فیلمهای باستانشناسی میسازد و باید علاقهمند به این رشته باشد. در مورد فیلم اجتماعی هم فیلمساز باید با معضلات اجتماعی آشنا باشد.
ما باید بدانیم در جامعه ما چه اتفاقاتی میافتد و چه معضلاتی وجود دارد. فکر میکنم فیلمهای تاریخی زمانی اهمیت پیدا میکند که ما با یک نگاه دقیق و موشکافانه، در پی حلقههای گمشدهای باشیم که در تاریخ اتفاق افتاده است و امروز عملکرد مردم و حکومت را نسبت به آن بسنجیم. متأسفانه به دلیل اینکه فیلمهای تاریخی کمتر ساخته میشود و مستندسازان اغلب به ساخت فیلمهای اجتماعی که مورد پسند جشنوارههای داخلی و خارجی است، روی آوردهاند، اهمیت فیلمهای تاریخی کمتر شده است.
باید بدانیم صرفاً فیلمبرداری از کودکان کار، ندامتگاهها و زندانها و... فیلم اجتماعی نیست و باید به موضوع نگاه درستی داشته باشیم.
نه اینکه مستندساز آن اشخاص آسیبخورده را موضوع فیلم خود قرار دهد و از آنها نردبان پیشرفت برای حضور در جشنوارهها بسازد. اگر فیلمسازی توانست ریشههای معضلات اجتماعی و سیاسی را در فیلمش بدون ترس و محافظهکاری به تصویر بکشد، آن زمان میتوان گفت که فیلم موفق و تأثیرگذاری ساخته است.
به نظرتان چرا مستند «بهارستان، خانه ملت» توانسته مورد توجه مخاطب قرار بگیرد و جوایز زیادی هم دریافت کند؟
تاریخ برای مخاطبین فیلم مستند، جذاب است. مردم کنجکاوند که بدانند در منطقه بهارستان چه اتفاقات تاریخی رخ داده است؛ این مسأله که مجلس در طول تاریخ چگونه مقابل قدرت مرکزی مقاومت کرده، یا تسلیم شده و پشت مردم را خالی کرده، یا زمانی در مقابل شاه مستبد ایستاده و جرأت به خرج داده و اختیارات شاه را محدود نموده، یا چه اقداماتی از سوی مجلس انجام گرفته که باعث به توپ بسته شدن مجلس به فرمان محمدعلی شاه شده یا اینکه چگونه در نهایت ملت، مجلس را از دست استبداد درآوردند، برای همه مردم مهم است. هرچند که مجلس در طول زمان، کمکم قدرتش را از دست میدهد و تبدیل به یک ارگان دولتی و فرمایشی میشود.
اما با این حال دانستن تاریخ برای مردم جذاب است. درست است که به توپ بستن مجلس را همه میدانند، اما من آن را از زاویهای تعریف کردهام که تا به حال شنیده نشده یا ترورهایی که در مقابل مجلس صورت گرفته را طوری روایت و در فیلم طراحی کردم که تاکنون دیده نشده است. سعی کردم وقایع درفیلم طوری بیان شود تا متفاوتتر از آن چیزی که در کتابها دیده میشود، باشد و زبان تصویر و سینمایی به خود بگیرد.
فیلمهای مستند در سالهای اخیر افتخارات زیادی در جشنوارههای خارجی کسب کرده است، اما هنوز آن طور که باید و شاید به آن اهمیت داده نمیشود. به نظر شما ریشه اصلی این مشکل به چه عاملی برمیگردد؟
سینمای مستند در فرم و محتوا، جسورتر و پیشروتر از سینمای داستانی است و همیشه منتقد وضعیت موجود است. ما مستندسازان جسور با فیلمهای تأثیرگذاری داریم که موجب تغییر در جامعه میشوند. مستند و مخصوصاً مستند اجتماعی و تاریخی، سینمای منتقدانه است و همیشه مورد تأیید حکومت و دولت نیست.
وقتی فیلمی درباره معضل معماری میسازیم مورد قبول شهرداری نیست یا فیلمی که درباره از بین رفتن مرداب انزلی است، مورد تأیید سازمان محیط زیست قرار نمیگیرد و فیلمسازها را به سیاهنمایی متهم میکنند.
خود دوستان در شهرداری و میراث فرهنگی و ارگانهای دولتی دیگر، همیشه سؤال میکنند اساساً چرا چنین فیلمهایی باید ساخته شود؟ شاید ترس از دست دادن موقعیت خودشان را دارند، درحالی که ترس آنان باید از این باشد که تاریخ و فرهنگ یک کشور و مردمانش درحال از بین رفتن است.
به همین دلایل مستندسازان در داخل کشور زیاد دیده و حمایت نمیشوند و در خارج از ایران نیز بیشتر در جشنوارهها، مستندهای اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند. بهطور مثال اگر فیلمی درباره یک شخصیت برجسته ایرانی یا مستندی درباره آیینی که تاریخ چند صد ساله دارد، ساخته شود، چندان مورد استقبال جشنوارههای خاص خارجی قرار نمیگیرند.
ولی به هر حال سینمای مستند در ۱۰ سال گذشته موفق به دریافت جوایز زیادی شده، اما نکته مهم این است که درکنار این جوایز، تأثیرات درستی نیز بر بستر جامعه بگذارند.
فیلمسازان مستند مانند اغلب فیلمسازان سینمای داستانی، به دنبال دیده و مطرح شدن خودشان نیستند. رفتار سینمای مستند، رفتار اندیشمندانهای است، دوست دارد موضوعی که دغدغهاش بوده، دیده شود. به نوعی پنهان است، اما کار خود را بخوبی انجام میدهد و مؤثر است و من بسیار به خود میبالم که یک مستندساز هستم.
کار جدیدی در دست دارید؟
من برای فیلم «بهارستان، خانه ملت» جایزههای زیادی گرفتم و نقدهای بسیاری نیز در رابطه با این مستند نوشته شده است. در ایران فرقی نمیکند که فیلمساز خوب، بد یا متوسط باشی، زیرا هیچ فردی به سراغت نمیآید. به نظرم مدیریت تولید سینمای مستند ایران باید اصلاح شود. سؤال این است که چرا به مستندسازان تحسین شده، پیشنهاد کار داده نمیشود؟
چرا مرکز گسترش، حوزه هنری و تلویزیون از آنها برای همکاری دعوت نمیکنند؟ چرا این مستندسازان نباید شناخته و دعوت به کار شوند. در ۶ ماه اخیر در خانه بودهام و هیچ پیشنهاد کاری نداشتهام. من درباره اقوام ایرانی فیلمهای زیادی ساختم و دو کار تاریخی در کارنامهام دارم، اما هیچ کار جدیدی به من پیشنهاد نشده است.
از طرفی هم مستندهای فاخر را فیلمسازان داستانی میسازند. به عنوان مثال، اگر قرار باشد فیلمی درباره فرش ایرانی ساخته شود باید از کارگردانان داستانی استفاده شود، درحالی که این موضوع به مستندسازان مربوط میشود. برای ساخت فیلم مستند باید کسی که تجربه کار مستند دارد، چنین کاری انجام دهد.
منبع: روزنامه ایران
۰