دانشگاه شبیه هیچ کدام از آرزوها نیست

دانشگاه شبیه هیچ کدام از آرزوها نیست

آدم‌های زیادی امروز و فردا کنکور دارند . آن‌هایی که قرار است با یک مداد نرم مشکی از بین همه تست‌های سخت و آسان آرزوهای چندین و چندساله‌شان را بیرون بکشند و به آرمان‌شهری به نام دانشگاه برسند

کد خبر : ۳۹۸۵۶
بازدید : ۱۴۵۱
دانشگاه شبیه هیچ کدام از آرزوها نیست
من تمام خیالم از دانشکده علوم اجتماعی را از «متولد ماه مهر» گرفته بودم.تصور می کردم دانشگاهی که من دوست دارم لابد جایی است شبیه اینجا، آن هم با دانشجوهایی شبیه «فروتن» که حتی با سکوتشان هم اعتراض به پا می کنند یا لااقل چیزی شبیه «حجار» وقتی که توی حیاط کوچک دانشکده ما چرخ می زد و از همکلاسی هایش میخواست تا مطالبه گر باشند!
به گزارش مهر، هیچ وقت«احمدرضا درویش» را نمیبخشم. چون وقتی که داشت در دانشکده پیر و کوچک ما «متولد ماه مهر» را می ساخت،خبر نداشت که بعدها ما چه قدر می توانیم با آن فیلم، با آن قاب های شلوغ و پر از هیاهوی دانشکده کوچکمان خیال ببافیم و به خاطر نشستن روی صندلی های زهوار دررفته اش خودمان را توی اتاق هایمان حبس کنیم تا پشت کنکور نمانیم! من تمام خیالم از دانشکده علوم اجتماعی را از «متولد ماه مهر» گرفته بودم.تصور می کردم دانشگاهی که من دوست دارم لابد جایی است شبیه اینجا، آن هم با دانشجوهایی شبیه «فروتن» که حتی با سکوتشان هم اعتراض به پا می کنند یا لااقل چیزی شبیه «حجار» وقتی که توی حیاط کوچک دانشکده ما چرخ می زد و از همکلاسی هایش میخواست تا مطالبه گر باشند!

اما ما مطالبه گر نبودیم.این روزها درست پنج سال از خیال بافی های ما می گذرد. ما دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی بودیم با دنیای از خواسته و آرزو دانشگاهمان دقیقا در همان دانشکده پیر وکوچکـ«متولد ماه مهر» تمام شد! دانشگاه شبیه هیچ کدام از خیال های ما نبود. ما بین کلاس ها، راهروها و دانشجوها نه دانیال را پیدا کردیم نه مهتاب، نه خبری از کلاس های پر جنب و جوش بود و نه رد و نشانی از دانشجوهایی که برای دانستن وخواستن هایشان بجنگند! ما مطالبه گر و دانشجو نبودیم چون شیشه عمر انگیزه هایمان را سپرده بودیم به خیال آرمانشهری به نام دانشگاه، حواسمان نبود که از پشت صندلی نشستن، کلاسور دست گرفتن و دیکته نوشتن جزوه های استاد نه فقط از ما که از هیچ جوان جویای نامی روی زمین دانشجو در نمی آید حتی اگر همه چهار سالش را در ساختمان و اتاق هایی نفس بکشد که به آن می گویند دانشگاه!

طبق رسم هر ساله جوان های زیادی فردا کنکور دارند . شمایی که قرار است با یک مداد نرم مشکی از بین همه تست های سخت و آسان آرزوهای چندین و چند ساله تان را بیرون بکشید و به آرمانشهری به نام دانشگاه برسید. کاش اول ماه مهر که از پشت همه درس خواندن ها و کنکور دادن هایتان یک دانشجو متولد شد. همین که پایتان به دانشگاه رسید، درست همان لحظه ای که فرق واقعیت دانشگاه با چیزی که فکر می کردید توی ذوقتان خورد.
همان ثانیه ای که بی تفاوتی و بی رمقی استاد انگیزه هایتان را کمرنگ کرد. مثل ما خودتان را نبازید سریع ژست آدم های سرخورده را نگیرید و غرق فرضیات گذشته تان نمانید. دانشگاه از شما دانشجو نساخت، شما دانشجو باشید و دانشگاه بسازید؛ حتی اگر دانشگاهتان شبیه«متولد ماه مهر»خیال هایتان نبود باز هم دوستش داشته باشید، خوبی دانشگاه این است که فقیر و غنی اش، سنتی و روشنفکرش، چپ و راستش، شمال شهر و جنوب شهرش کنار هم می نشینند، مجبور اند یاد بگیرند و بپذیرند که همه آدم ها قرار نیست مثل خودشان بخورند،بپوشند، فکر کنند و دوست داشته باشند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید