دید بلندمدت داشته باشیم، نه فرصت‌طلبانه

دید بلندمدت داشته باشیم، نه فرصت‌طلبانه

ما متأثر هستیم از آسیبی که به محیط زیست منطقه وارد شده است. ولی این آسیب همان‌گونه که متوجه اهالی عزیز سیستان‌وبلوچستان است، در آن طرف مرز هم شرایط بهتر از این نیست. مزارع خشخاش کمترین نیاز را به مصرف آب دارند. یکی از عواملی که مردم به کشت خشخاش روی می‌آورند این است که این گیاه کمترین آب را مصرف می‌کند.

کد خبر : ۴۶۸۷۹
بازدید : ۱۱۹۰
دید بلندمدت داشته باشیم، نه فرصت‌طلبانه
ایران‌زمین، سفارت افغانستان؛ باید به سمت سالن بزرگ، محل برگزاری جلسات رسمی قدم برداشت در میان فرش قرمزرنگ. تقریبا نصف سالن به رنگ سبز فیروزه‌ای است؛ هم‌رنگ کت و شلوار خود میزبان.
در راهروی ورودی، چند عکس روی دیوار به تزیین نشسته است؛ عبدالله‌عبدالله، محمداشرف غنی و در میان این دو، احمدشاه مسعود، ملقب به «شیر دره پنجشیر»؛ تصویری به اندازه تاریخ مجاهدت افغانستان.
در میان قاب‌های متعدد از تصاویر مردان تاریخ در یک سو و اتاق پذیرایی در انتهای دیگر سالن، میزی بزرگ با رومیزی سبز چیده شده است، طوری که آدم را یاد مراسم شام، مراسم گردهمایی‌های هم‌مدرسه‌ای‌ها و هم‌دانشگاهی‌های قدیمی می‌اندازد.
در این فضای صمیمی؛ فضا به صحنه سرد دیپلماتیک هیچ شباهتی ندارد و نصیر احمدنور، در مقام سفیر افغانستان در تهران، بیشتر از اینکه سیاست‌مدار باشد، تنه به ادبا و شعرا می‌زند.
شعر خوب می‌خواند و وقتی از حافظ، سعدی، مولانا، صائب‌تبریزی و فردوسی می‌گوید، مروارید بر چشم فرومی‌نشاند. در مقابل فارسی‌زدایی در افغانستان، شعری از «نجیب باور»، شاعر جوان افغانی را تا انت‌ها و تندتند، مانند شاگردی تیزهوش در مقابل معلم سخت‌گیر می‌خواند:
«زادگاهِ رستم و شاهان ساسانی یکی است/ شوکت شهنامه و فرهنگ ایرانی یکی است.... مرز‌ها دیگر اساس دوری ما نیستند/‌ای برادر! اصل ما را نیک می‌دانی یکی است» «تاجیکی»، یا «فارسی»، یا خویش پنداری «دری» / این زبان پارسی را هرچه می‌خوانی، یکی است!»
او این‌چنین از دامن هم‌کیشان خود اتهام‌زدایی می‌کند در دفاع از زبان فارسی. گوشه دیگر اتاق، تلویزیونی با قاب مشکی مدام خبرهای روز را از افغانستان پخش می‌کند؛ تصویر زنی با لباس‌های پررنگ‌وجلا که بیننده را بیشتر با الوان زندگی آشنا می‌کند تا فضای ترور و خشونت در میان شهرهای کابل، قندهار، بلخ، مزارشریف و دیگر شهرهای افغانستان.
٤٠ سال است که افغانستان در دامن جنگ گرفتار است و احمدنور هم به آن اشاره می‌کند. او باحوصله از اقتصاد می‌گوید؛ از بندر چابهار که امید به آن بسته‌اند. از آب و حقابه هیرمند که موضوع اختلاف ایران و افغانستان است؛ از تروریست‌ها در افغانستان و سیاست داخلی آنها.
پاسخ همه را مانند کتابی در مقابل دارد. دستگاه سیاه سونی ضبط صدا که خاموش می‌شود، او میهمان را به چای سبزی دعوت می‌کند و درباره افغانستان به افسوس می‌گوید:
«افغانستان نه این است که می‌بینید؛ ٤٠ سال قبل این کشور نماد پیشرفت و آبادانی بود؛ زنان نه در بند که آزاد بودند...». به احزاب افغانستان که اشاره می‌کند، او هم به یک نکته کلیشه‌ای می‌رسد:«توسعه‌نیافتگی و جهان سوم» ...،
اما دل به آینده دارد، شاید او هم دل به جوانان کشورش بسته باشد؛ می‌گوید خاورمیانه تاریخ پردردی دارد و سکوت همراه با لبخندی تلخ پایان‌بخش این گفت‌وگوست.

‌چابهار حوزه مشترک سرمایه‌گذاری میان سه کشور ایران، افغانستان و هندوستان است؛ نتیجه این همکاری سه‌جانبه به کجا انجامیده؟
ایران و افغانستان دو کشور دوست، برادر، همسایه و هم‌فرهنگ هستند که زمینه و ظرفیت بالایی برای همکاری دوجانبه و چندجانبه در سطح منطقه‌ای دارند؛ این ظرفیت‌ها در عرصه اقتصادی بالاتر هم هست.
برای استفاده از بندر چابهار، در خرداد سال گذشته موافقت‌نامه‌ای بین سران سه کشور ایران، هندوستان و افغانستان به امضا رسید. کارهای تأسیساتی انجام شده است؛ خوشبختانه حدود چند روز قبل فاز یک بندر چابهار افتتاح شد و چند هفته قبل، از نخستین کشتی که محموله گندم اهدایی هندوستان به افغانستان را حمل می‌کرد دیدن کردم.
درواقع در ماه گذشته قسمتی از گندم هند از بندر چابهار به مقصد افغانستان ترانزیت شده که می‌تواند تأیید‌کننده این عملیات برای بهره‌برداری سریع باشد.
من سال گذشته هم به چابهار رفته بودم، در این بندر کشتی‌های صد‌هزارتنی می‌توانند پهلو بگیرند؛ ظرفیت این بندر به نسبت سال گذشته از دو‌میلیون تن به ٨، ٥ میلیون تن در سال افزایش یافته است.
این پروژه در حال پیشرفت است؛ البته این پروژه به نفع هر سه کشور است و می‌تواند منطقه را به کشورهای دیگر هم ارتباط دهد. هندوستان و سایر کشور‌ها از طریق این بندر می‌توانند با آسیای میانه، قفقاز و جنوب روسیه و برعکس آن به هم وصل شوند.
طبیعی است بیشترین فایده و سود این طرح از بُعد اقتصادی، استراتژیک و ژئوپلیتیک به‌نفع کشور میزبان است و کشورهای افغانستان و هندوستان و سایر کشور‌ها هم از این همکاری فایده خواهند برد. ما با کشور هندوستان هم مناسبات تاریخی- اقتصادی چشمگیری داریم. هند هم، مانند افغانستان علاقه‌مند است که این بندر فعال و چابهار به‌عنوان بندر محوری در منطقه مطرح شود.

‌حجم سرمایه‌گذاری ایران، افغانستان و هندوستان به تفکیک در این بندر چقدر است؟
تاکنون بیش از ٢٣٠ میلیون دلار از طرف هندوستان سرمایه‌گذاری شده، ولی عمده سرمایه‌گذاری از طرف ایران است. بخش خصوصی افغانستان هم با تمام توان در این منطقه کار می‌کنند تا این بندر بین‌المللی شده و سیستم کشتیرانی در این منطقه فعال‌تر شود.
ما باید تلاش کنیم این بندر فقط مختص واردات نباشد بلکه باید بندری باشد که واردات و صادرات باهم انجام شود؛ یعنی این‌طور نباشد که فقط کالاهای هندوستان از این بندر به افغانستان وارد شود، بلکه باید سهم صادرات و واردات هر دو به یکسان ارتقا یابد.
به‌ویژه صادرات افغانستان که بیشتر محصولات کشاورزی باغداری است، مورد توجه باشد. از طرفی به‌غیر از سه کشور هم‌پیمان، کشور ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی هم بسیار مشتاق‌اند که این بندر تکمیل شده و به بهره‌برداری برسد تا آن‌ها بتوانند از طریق خط آهن به این بندر وصل شوند.

‌خط آهن ازبکستان به افغانستان الان در چه شرایطی قرار دارد؟
خط آهن ازبکستان تا مزار شریف، مرکز استان بلخ، در افغانستان رسیده است؛ ما تلاش می‌کنیم این خط آهن تا هرات برسد؛ از طرفی خط آهن خواف-هرات هم قرار است در آینده نزدیک افتتاح شود و با وصل‌شدن خط آهن مزار شریف به هرات این مسیر مواصلات تاریخی خواهد بود.

‌چقدر زمان لازم است که خط آهن ازبکستان تا هرات تکمیل شود؟
از «ترمذ»، شهر بندری ازبکستان تا مزار شریف حدود ٧٥ کیلومتر راه است که به خط آهن متصل شده است و خط آهن خواف - هرات هم حدود ١٩٠ کیلومتر طول دارد که سه فاز آن تکمیل شده است. کارهای تدارکاتی فاز چهارم این طرح هم در حال انجام است.
البته تا پایان تکمیل فاز چهارم منتظر نمی‌مانند. فاز سوم تا منطقه «غوریان» رسیده است و این منطقه را به‌عنوان بندر درنظر گرفته و در اینجا بارگیری انجام می‌شود. ادامه این پروژه از هرات تا مزار شریف کار بسیار بزرگی است که در سطح اراده دوجانبه و چندجانبه مطرح می‌شود. مسئولان برای همکاری در این پروژه تلاش می‌کنند تا تفاهم‌نامه‌هایی امضا کنند.

‌از خرداد سال گذشته بار‌ها خبر بهره‌برداری از بندر چابهار مطرح شده است؛ مشکل این به‌تعویق‌افتادن طرح چه بود؟
بدون شک بحث فنی، مسئله توسعه بندر و بالابردن ظرفیت آن مورد بحث بود و دلیل این تعویق‌ها هم جز این نبود. البته کار پیشرفت زیادی داشته است؛ امیدواریم دولت و بخش خصوصی دو کشور در توسعه این بندر تلاش کرده تا این بندر به‌عنوان بندر مادر برای صادرات و واردات توسعه یابد.
ما برای این بندر آینده درخشانی را پیش‌بینی می‌کنیم و این بندر نقش مهمی در همکاری و همگرایی منطقه‌ای خواهد داشت.

‌به‌غیر از همکاری در بندر چابهار، مناسبات همکاری که بین ایران و افغانستان مطرح است، شامل چه حوزه‌هایی است؟
مناسبات اقتصادی ما با ایران درمقایسه با گذشته خیلی خوب است؛ البته حجم مناسبات با ظرفیت و اراده همکاری دو کشور فاصله دارد.

‌مانع کدام است؟
برخی از این موانع داخلی است و برخی هم به موانع خارجی برمی‌گردد؛ افغانستان هنوز هم درگیر جنگ با گروه‌های تروریستی بین‌المللی است.
درحال‌حاضر آنچه ارقام نشان می‌دهد صادرات ایران به افغانستان جایگاه اول را دارد. در سال‌های گذشته این جایگاه را پاکستان در اختیار داشت، ولی فعلا این جایگاه سال گذشته به ایران تعلق گرفت.
امیدواریم قدر این تحول شناخته شود و بخش خصوصی تلاش کند با صادرات کالاهای باکیفیت و با درپیش‌گرفتن راه و رویه دوسویه و امین، با طرف معاملاتی افغانی به کار ادامه دهند تا شهرت این برند‌ها و جایگاه بازرگان‌های ایران حراست شده و این روابط روزبه‌روز بیشتر شود.

‌تراز تجاری ایران و افغانستان چگونه است؟
روابط تجاری ایران و افغانستان کاملا یک‌جانبه است؛ به‌این‌صورت اگر ایران بخواهد جایگاه خود را در تجارت با افغانستان حفظ کند، باید مبادلات دوجانبه و دوسویه انجام شود.
ولی در شرایط حاضر صادرات ایران به افغانستان ٢، ٥ تا ٣ میلیارد دلار در سال است و صادرات افغانستان به ایران رقم کوچک ٣٠ تا ٥٠ میلیون دلار است. البته افغانستان شرایط خاص خود را دارد.
افغانستان کشوری جنگ‌زده است و ازسویی هم‌زمان در حال پیکار با گروه‌های تروریستی است. ازطرف‌دیگر موانعی برای صدور برخی کالا‌ها وجود دارد.
امیدواریم این موانع برطرف شود تا صادرات افغانستان به ایران و از مسیر ایران به کشورهای مقصد ترانزیت شود. در حوزه مناسبات اقتصادی بین دو کشور فرصت و ظرفیت بالایی وجود دارد.
خیلی از شرکت‌های ایرانی، چون شرکت‌های مهندسی-عمرانی در افغانستان کار می‌کنند؛ صنایع غذایی ایران در افغانستان جایگاه خوبی دارد. باید به این توجه شود که اگر به دید بلندمدت، نه مقطعی و فرصت‌طلبانه، به این شرایط و همکاری توجه شود می‌تواند این رابطه همکاری بادوام باشد.
درغیراین‌صورت، چون بازار افغانستان بازار رقابتی است و افغانستان با کشورهای متعددی رابطه دارد و هر کشوری که با هدف سود دوسویه با ارائه کالاهای باکیفیت و با رویه امانت‌داری با افغانستان همکاری کند، تاجران آن کشور می‌توانند در بازار افغانستان نقش برتری برعهده گیرند. از هامون تا مسئله هیرمند.

‌مسئله آب به‌خصوص حقابه هیرمند بین ایران و افغانستان در تاریخ روابط دو کشور با فراز و فرودهایی مطرح است؛ در شرایط حاضر مهم‌ترین مسئله بین دو کشور در این حوزه چیست؟ درباره حقابه تاریخی هیرمند گفته می‌شود به دلیل عدم پایبندی افغانستان به این توافق، ممکن است تنش‌های غیرضروری بین دو کشور دوست ایجاد شود. چه حساب‌وکتابی در راهبرد افغانستان وجود دارد؟
بین ایران و افغانستان در حوزه آب هیرمند هیچ مشکلی وجود ندارد؛ هر دو کشور متعهد به معاهده ١٣٥١ هستند که میان دو کشور به امضا رسیده و مراحل قانونی خود را در دو کشور طی کرده است.
معاهده سال ١٣٥١ نافذ است و هر دو کشور به مفاد این معاهده پایبند هستند. مشکل اصلی این است که در سطح منطقه و در دنیا موضوع تغییر اقلیم، بالارفتن حجم استفاده از آب و کاهش بارندگی مطرح است.
زندگی ٥٠، ٤٠ سال قبل با زندگی امروز اصلا قابل مقایسه نیست. پروژه‌های شهرسازی، کشاورزی، صنعتی توسعه‌یافته نیاز به آب را چند صد برابر بیشتر کرده؛ در مقابل میزان بارندگی خیلی کمتر شده است.
اقلیم هم به‌گونه‌ای تغییر کرده که زمستان امروز با زمستان دوره نوجوانی و جوانی ما تفاوت دارد. آن زمان کوه‌ها پر از برف و یخ بود و تا ماه سوم بهار این وضعیت ادامه داشت؛ این وضعیت شهر‌ها بود و روستا‌ها خیلی بدتر بود.
اما سالیان درازی است که این وضعیت مشاهده نمی‌شود و منبع تأمین آب رودخانه‌ها برف است که گاه در خود زمستان ذوب می‌شود. افغانستان نه‌تن‌ها به معاهده و حق جمهوری اسلامی ایران توجه دارد، بلکه نظر به گرفتاری افغانستان در چهار دهه حتی نتوانسته خودش هم از این آب به‌طور مناسب استفاده کند.
بر اثر جنگ‌ها سیستم آبیاری ما صدمه دیده و پروژه‌های جدیدی راه‌اندازی نشده و کشاورزان ما مجبور به مهاجرت به کشورهای متعدد شده‌اند. افغانستان حتی به صورت سنتی هم از آب نتوانسته استفاده کند؛ در نتیجه همه آب‌های افغانستان به کشورهای همسایه رفته است. اگر موضوع کم‌آبی مطرح است باید دلیل آن را در جای دیگری جست‌وجو کنیم نه در مدیریت افغانستان بر منابع آب و تصرف بر منابع آب.

‌با توجه به اینکه افغانستان در موضوع آب، موضع بالادستی دارد؛ آیا به راهکارهای عملیاتی مشترک در این حوزه اندیشیده‌اید تا ایالت نیمروز در افغانستان و استان سیستان‌وبلوچستان ایران از آن بهره‌مند شوند؟
به دنبال سفر دکتر ظریف و مذاکرات سودمند ایشان با مقامات افغانستانی، میان دو کشور توافق شد که پنج کمیته مشترک بین دو کشور تشکیل شود؛ این کمیته‌ها همه عرصه‌های همکاری را دربر گرفته‌اند و یکی از این کمیته‌ها، کمیته آب است.
این کمیته‌ها در کابل و تهران به طور متناوب جلسه دارند تا به توافق نهایی برسند. این توافقات نهایی پنج کمیته در نهایت به سند جامع همکاری بلندمدت میان دو کشور تبدیل می‌شود. این جلسات کمیته‌های مشترک شروع شده است.
در خرداد ماه امسال جلساتی در تهران داشتیم که حدود یک ماه این نشست در کابل برگزار شد و نشست سوم قرار است در تهران برگزار شود. این جلسات در فضایی صمیمی برگزار می‌شوند و نکات مورد بحث، کارشناسی می‌شود. اراده همکاری بین دو کشور موجود است و امیدواریم دو طرف به توافق مورد رضایت با همدیگر برسند.

‌یکی از مسائلی که در بین افکار عمومی مطرح است این است که به دلیل کشت مزارع خشخاش آب بیشتری مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طوری که مردم سیستان به دلیل کم‌آبی مجبور به کوچ شده‌اند. چرا افغانستان منافع کوتاه‌مدت را انتخاب می‌کند؛ ارزش‌افزوده و میزان خسارت این راهکار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما متأثر هستیم از آسیبی که به محیط زیست منطقه وارد شده است. ولی این آسیب همان‌گونه که متوجه اهالی عزیز سیستان‌وبلوچستان است، در آن طرف مرز هم شرایط بهتر از این نیست. دولت افغانستان در چند دهه اخیر وضعیت نامناسبی داشته است.
اگرچه من متخصص کشاورزی نیستم، ولی تا آنجا که می‌دانم مزارع خشخاش کمترین نیاز را به مصرف آب دارند. یکی از عواملی که مردم به کشت خشخاش روی می‌آورند گذشته از مسائل امنیتی و جنگ تحمیلی این است که این گیاه کمترین آب را مصرف می‌کند؛ در شرایطی که خشک‌سالی بیداد می‌کند، این را یکی از گزینه‌های در دسترس می‌دانند که آب کمتری مصرف می‌کند.

‌به‌هرحال خشخاش ارزش‌افزوده‌ای برای مردم افغانستان دارد و آسیب‌هایی برای منطقه به‌خصوص ایران.
این بحث جداگانه‌ای است؛ قاچاق مواد مخدر ده‌ها میلیارد دلار سود دارد که مقدار بسیار ناچیزی از آن به کشاورزان افغانستان می‌رسد. مشکل در کاشت خشخاش نیست بلکه مشکل آن است که با ابزار صنعتی به مواد مخدر خطرناک تبدیل می‌شود. طبیعی است که در این مسائل افغانستان هیچ نقشی ندارد.
افغانستان کشور محاط به خشکی است و ابزار صنعتی تبدیل این کشت، به محصولات صنعتی مخدر را ندارد. این مواد و صنایع شیمی در افغانستان تولید نمی‌شود. این از دریا‌ها و اقیانوس‌ها و کشورهای متعدد گذشته و به افغانستان می‌رسد. مسئولیت این مسئله متوجه جوامع بین‌المللی است که چطور می‌گذارند این مواد تولید شود.

افغانستان معذوریت‌ها و مشکلات خود را دارد و این مشکلات از دید هیچ‌کس پوشیده نیست. چطور این کشور‌ها که در طول و عرض این مسیر‌ها قرار دارند، می‌گذارند وضعیت به اینجا برسد.
ما کشورهایی را می‌بینیم که از نقطه‌نظر علمی، اقتصادی، ساختاری و سازمان‌های امنیتی مشکلی ندارند؛ ولی نتوانسته‌اند موضوع اعتیاد را کنترل کنند. اگر در بازار تقاضا نباشد، این مشکلات برطرف می‌شوند. افغانستان در فراورده‌های خشخاش نقشی ندارد و دولت افغانستان با تمام قدرت برای مبارزه با مواد مخدر آماده است؛ ولی اگر تلاش‌های همگانی نباشد، به نتیجه نخواهد رسید.

‌به نظر می‌رسد این گفته خیلی آرمان‌گرایانه است که بگوییم اعتیاد به‌طور صددرصد ریشه‌کن شود تا کشت محصولات ممنوع هم از بین برود. در حوزه حل مسئله آب در شرق ایران، می‌توان به راهکارهای عملیاتی اندیشید؛ مثلا می‌توان در غرب افغانستان چغندرقند کاشت و کارخانه‌های قند ایران در شرق که به دلیل کمبود آب با حداقل ظرفیت کار می‌کنند، فعال شود؛ آیا به این راهکارهای عملیاتی فکر می‌کنید؟

از گذشته بار‌ها درباره این موضوع بحث شده و الان به‌طور جدی روی این مسئله بحث می‌شود. در یکی از این کمیته‌ها، این بحث یکی از نکات برجسته‌ای است که در دستور کار دو کشور قرار گرفته است که برای مقابله با کشت خشخاش و قاچاق آن، چه باید کرد و کشت جایگزین چیست؟
این همکاری بین دو کشور در سطوح مختلف وجود دارد؛ ولی این مسئله این‌قدر بزرگ است که به همکاری بین‌المللی نیاز دارد. باید همکاری بین کشورهای تولیدکننده و کشورهای متقاضی نیز وجود داشته باشد.
یکی از پیامدهای بد جنگ تحمیلی در افغانستان، همین است. وقتی افغانستان نهادهای دولتی، امنیتی، عدلی و قضائی فعال داشت، همه مناطق کشور زیر کنترل امنیتی قرار داشتند و این مشکلات را نداشتیم.
شاید در آن دوران در سراسر افغانستان یک معتاد پیدا نمی‌کردید. در برخی از مناطق فقط در حد مصرف تریاک، کشت خشخاش بود؛ ولی یکی از پیامدهای ناگوار نزدیک به چهار دهه جنگ تحمیلی و مهاجرت‌ها، موضوع اعتیاد در افغانستان است. کشوری که یک نفر معتاد نداشت، ارقام وحشتناک از معتادان را در خود جای داده است.

تروریستم در افغانستان
حامد کرزی، رئیس‌جمهوری سابق افغانستان، در گفت‌وگویی از رشد و نفوذ داعش در افغانستان، به‌ویژه در شمال‌شرق و شمال‌غرب، جنوب، جنوب‌غرب و شرق منطقه شینواری و ننگرهار سخن گفته است؛ وضعیت تروریست‌ها در این منطقه چگونه است؟
در افغانستان بیش از ٢٠ گروه تروریستی بین‌المللی فعال هستند که هر عملیات عمدتا به نام داعش ختم می‌شود. داعش نیز با اقدامی داوطلبانه یا انگیزه‌های دیگری، مسئولیت این عملیات‌ها را بر عهده می‌گیرد؛ اما داعش به معنای آنچه در عراق و سوریه ظهور کرده، در افغانستان وجود ندارد. در افغانستان عمدتا همین ٢٠ گروه هستند که قبل از مطرح‌شدن نام داعش در آنجا فعال بودند و حالا هم فعالیت دارند.

‌عمده‌ترین این گروه‌ها کدام هستند؟
این‌ها از طالبان گرفته تا القاعده، تشکل‌هایی از آسیای میانه، قفقاز، چچن، از گروه‌های پاکستانی و کشورهای خاورمیانه، از نقطه‌نظر ایدئولوژی، تفاوت چندانی ندارند؛ ولی در راه و روش آن‌ها شاید تفاوت ناچیزی باشد. این مسئله‌ای است که افغانستان سال‌هاست با آن درگیر است. نقطه مشترک این گروه‌ها، این است که این‌ها برخاسته از خود افغانستان نیستند. همه این گروه‌ها از بیرون به افغانستان آمده‌اند.

یارگیری‌های تروریست‌ها بیشتر از میان مردم افغانستان است یا غیرافغان‌ها؟
گاه توانسته‌اند عضو‌گیری از داخل کشور داشته باشند؛ ولی منشأ و اساس این‌ها از نقطه‌نظر تشکیل، آموزش، تجهیز و تهیه برنامه در بیرون از افغانستان صورت گرفته است.
با اطمینان کامل می‌گویم، اگر این دخالت بیرونی نبود و اگر از بیرون تروریست بین‌المللی به این منطقه نفرستند، افغانستان در چند ماه به این مسئله پایان می‌دهد؛ چون در داخل افغانستان عوامل و زمینه‌هایی نداریم که افراد، گروه‌ها یا تشکل‌ها و احزاب دست به سلاح ببرند.

‌چگونه چنین اطمینانی می‌دهید؟
قانون اساسی و قوانین جاری افغانستان هیچ محدودیتی بر هیچ گروه سیاسی در نظر نگرفته است و هرکس اگر اشتهای قدرت دارد، می‌تواند دست به تشکیل حزب، گروه، انجمن و ائتلاف زده و وارد انتخابات‌های مختلف شود؛ از انتخابات ریاست‌جمهوری که مهم‌ترین انتخابات کشور است تا انتخابات مجلس تا انتخابات شوراهای استانی و محلی. ما زندانی سیاسی و زندانی رأی نداریم.
هرکسی در بیان عقیده و نظر خود آزاد است و می‌تواند جریده، رادیو، تلویزیون و روزنامه خود را داشته باشد. در چنین اوضاعی، مبارزه مسلحانه هیچ توجیهی ندارد. وقتی شرایط قانونی و عملی مهیا باشد، نیاز به سلاح و خشونت نیست. بنابراین گروه‌های تروریستی زاده و مطیع بیرون هستند. با قرائت‌های انحرافی از دین، این گروه‌ها مذبوحانه به فرقه‌گرایی دینی در افغانستان دامن می‌زنند تا فضا را برای مردم ناامن کنند.

چرا هنوز دولت وحدت ملی اقدام مؤثری برای دورکردن داعش انجام نداده است؟
دولت و مردم افغانستان همه‌روزه در جنگ با این گروه‌ها هستند؛ همه‌روزه نیروهای امنیتی ما در این پیکار تلفات دارند؛ تهدید این جنگ متوجه مردم افغانستان و همه کشورهای منطقه است. افغانستان نه‌تن‌ها به خاطر خود، بلکه به نیابت از کل همسایگان در پیکار با گروه‌های تروریستی است.

ایران در مبارزه با داعش در میدان سوریه و عراق همکاری داشت؛ آیا ممکن است این همکاری بین ایران و افغانستان هم ایجاد شود؟
خوشبختانه یکی از عرصه‌های همکاری میان دو کشور همکاری در زمینه‌های امنیتی است. میان نهاد‌ها و ارگان‌های ذی‌ربط دو کشور تماس‌های مداومی وجود دارد. بدون شک از تجارب و رایزنی کشور برادر جمهوری اسلامی ایران در این عرصه همیشه استقبال شده است.

‌نیروهای ناتو و نیروهای آمریکایی در افغانستان چه سهمی در سرکوب تروریست‌ها دارند؟
بار اصلی مبارزه با تروریست‌ها برعهده نیروهای امنیتی افغانستان است و نیروهای ائتلاف بین‌المللی نقش آموزشی، مشورتی و تجهیزاتی را بر عهده دارند.

وضعیت نیروهای امنیتی افغانستان در صورت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان چگونه خواهد بود و چگونه این مبارزه را پیش می‌برند؟
این نیرو‌ها هرروز آب‌دیده‌تر می‌شوند و ان‌شاءالله به اهداف خود دست خواهند یافت. از سال ٢٠١٤ تاکنون نیروهای امنیتی افغانستان به تنهایی بار مبارزه با این گروه‌ها را به دوش گرفته‌اند. در مراحل مختلف این گروه‌ها عقب رانده شده‌اند.
آن‌ها می‌خواستند حداقل چند استان مهم را در اختیار گیرند مثلا در قندوز چندساعتی منطقه را در اختیار داشتند، ولی در عمل نتوانستند موفق شوند. از سویی این تروریست‌ها بیشتر روی اهداف سهل و آسان سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ مثلا در مساجد، تکایا، محافل عزاداری و عروسی و مراکز متعدد یا در مناطق دورافتاده در مراکز حضور مردم دست به عملیات انتحاری و بمب‌گذاری می‌زنند.
این دستاوردی مهم برای آن‌ها نیست، ولی با راه‌انداختن ارعاب می‌خواهند به اهداف خود برسند.

در شرایط حاضر داعش در افغانستان پایگاه مشخصی دارد؟
خیر؛ گاه و بی‌گاه گروه‌های تروریستی حملات وحشیانه‌ای راه می‌اندازند و آبادی‌ها را آتش می‌زنند، ولی در جایی دوام نمی‌آورند. هر جا که آن‌ها ظهور می‌کنند نیروهای امنیتی افغانستان به دنبال آن‌ها هستند. این‌ها متحرک هستند و در جایی که به‌لحاظ نظامی و استراتژیک اهمیت داشته باشد استقرار ندارند.

‌در شینواری و ننگرهار چطور؟
در آنجا هم وضعیت همین است.

‌شنیده می‌شود بین بخشی از طالبان و داعش اتحادی پیش آمده است؟
بله درست شنیده‌اید، عمدتا آنچه در افغانستان به‌عنوان داعش شناخته می‌شود همان عناصر سابق طالبان است که پرچم سفید خود را به رنگ سیاه تغییر و نام خود را تغییر داده‌اند. البته گروه‌های چندملیتی هم در بین اینهاست. این‌ها در برخی جا‌ها باهم تقابل دارند و در برخی جا‌ها آتش‌بس کرده‌اند و در برخی مناطق همکاری می‌کنند.

‌یکی از مسائلی که از سال‌های گذشته تاکنون در افغانستان مورد نظر بوده، فرایند صلح با طالبان است. موانع صلح دولت افغانستان با طالبان را حول چه محورهایی ارزیابی می‌کنید؟
دولت افغانستان سال‌هاست که برای رسیدن به صلح در افغانستان مذاکره و گفت‌وگو را در دستور و سرلوحه کار خود قرار داده است.
ولی تاکنون پاسخ قابل‌ملاحظه‌ای از طرف مقابل ندیده است. علت این است که این‌ها اراده‌ای از خود ندارند و کسانی که از این گروه‌ها استفاده ابزاری می‌کنند هنوز قانع نشده‌اند که امنیت افغانستان به‌نفع آنهاست.

‌بسیاری معتقدند صلح دولت وحدت ملی با گلبدین حکمتیار به معنی این است که دولت نتوانسته طالبان را به سمت میز مذاکره بکشاند.
خواست اصلی دولت افغانستان این است که در میز مذاکره و از طریق گفت‌وگو راه‌حلی برای مشکلات پیدا کند. این به اراده طرف مقابل بستگی دارد وگرنه دولت در فکر صلح است. این اراده مربوط به کشورهایی است که این گروه‌ها را تأمین هزینه می‌کنند.
آن‌ها باید قانع شوند که ادامه ناآرامی در افغانستان دامن آن کشور‌ها را هم خواهد گرفت. تا زمانی که این کشور‌ها به این باور نرسند مشکل ادامه خواهد داشت، ولی نیروهای امنیتی افغانستان و مردم افغانستان هر روز با تجربه‌تر و مصمم‌تر در برابر تروریست‌ها ایستادگی می‌کنند.

حامد کرزی، رئیس‌جمهوری سابق افغانستان، دلایل ناامنی‌های اخیر افغانستان و حملات تروریستی در این کشور را نتیجه سیاست‌های نادرست آمریکا می‌داند. چرا؟
در افغانستان اظهارنظر برای هر شخصیت سیاسی و تشکل‌ها آزاد است؛ این زمزمه‌ها در هرجایی شنیده می‌شود؛ نه‌تن‌ها در افغانستان، بلکه در عراق و سوریه هم این صدا‌ها شنیده می‌شود، ولی اسناد موجهی ارائه نشده است. آنچه مسلم است، این است که این گروه‌ها به لحاظ پایگاهی، مالی و تجهیزاتی وابسته به بیرون هستند.
مردم افغانستان در این ٤٠ سال می‌دانند جنگ یعنی چه، تأمین منابع مالی این جنگ از عهده مردم منطقه برنمی‌آید و این یعنی حمایت خارجی است که این‌ها را تأمین هزینه می‌کند.

سیاست داخلی افغانستان
‌دو سال است که دوره کاری پارلمان افغانستان پایان یافته است و دولت نتوانسته انتخابات برگزار کند. دلیل این تأخیر چیست؟
عوامل متعددی در آن دخالت دارد؛ مانند عوامل لجستیکی؛ مانند تأمین هزینه انتخابات، برگه‌های رأی، کارت‌های شناسایی و تأمین امنیت و.... باید این مشکلات را آسیب‌شناسی کرده و آن‌ها را حل کنیم تا در آینده دچار مشکلات نشویم.

حکومت وحدت ملی در افغانستان نزدیک به سه سال است که به قدرت رسیده است که نتیجه آن تقسیم برابر قدرت میان رئیس‌جمهوری و رئیس اجرائی کشور است که جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا آن را پیشنهاد داده است. آیا این تأخیر به اختلاف میان کاخ ارگ و کاخ سپیدار مربوط می‌شود؟
خوشبختانه اختلافی وجود ندارد و همکاری کامل وجود دارد. رئیس‌جمهوری و رئیس اجرائی کشور اگر هر روز نباشد، حداقل هفته‌ای چند بار با همدیگر دیدار دارند؛ در سطح کابینه و در سطح جلسه شورای امنیت ملی و در مواردی که موضوع ایجاب می‌کند، این دیدار‌ها صورت می‌گیرد.
در مجموع اگر اختلافی وجود دارد، اختلاف دیدگاه است که در جلسات مطرح می‌شود و هر تصمیمی که در جمع گرفته می‌شود، تصمیمی نهایی و عملی است.

گفته می‌شود آقای عبدالله عبدالله، به نظارت نهادهای بین‌المللی تأکید دارد، ولی رئیس‌جمهوری افغانستان با این دخالت مخالفت می‌کند و این دلیل به‌تأخیرافتادن انتخابات پارلمان است؟
مسئله اصلا این‌گونه نیست که بیان می‌کنید؛ در انتخابات قبلی مشکلاتی پیش آمد و دولت نمی‌خواهد این مشکلات دوباره تکرار شود. کمیسیون‌های برگزارکننده انتخابات باید درست سازمان‌دهی شوند؛ کمبود‌ها از بین برود و رأی‌دهندگان شناسایی شوند و بعد از انجام این کارهای فنی انتخابات برگزار شود.
البته مسئله امنیتی هم در این تأخیر دخالت دارد، اما مانع عمده نیست. نیروهای امنیتی اطمینان داده‌اند که می‌توانند انتخابات را در امنیت برگزار کنند؛ همان‌طوری که انتخابات ریاست‌جمهوری هم تحت‌تأثیر مسائل امنیتی نبود.

‌در هفته‌های کذشته شاهد تأسیس «شورای عالی نجات افغانستان» بودیم که اشخاصی مانند «عطا محمد‌نور»، والی بلخ و رئیس اجرائی حزب جمعیت اسلامی، «ژنرال دوستم»، معاون اول ریاست‌جمهوری، «محمد محقق»، معاون دوم ریاست اجرائی دولت افغانستان در آن حضور دارند؛ بسیاری از مفسران و تحلیلگران، پایه‌گذاری این جریان را مترادف تشکیل یک اپوزیسیون داخلی علیه «محمد اشرف‌غنی» ارزیابی کردند و عده‌ای دیگر نگاه مثبت به آن دارند. فلسفه تأسیس این شورا چیست؟
همان‌طوری که گفتم در افغانستان تشکیل احزاب، انجمن و ائتلاف آزاد است؛ شورای نجات افغانستان هیچ‌وقت نگفتند که به‌خاطر ضدیت با دولت دست به چنین کاری زده‌اند؛ بلکه هدف خود را همکاری با دولت و اصلاحات در دولت و کشور عنوان کرده‌اند. این‌ها بار‌ها تأکید کرده‌اند که جزء دولت هستند و برای تقویت و ثبات دولت تلاش می‌کنند.
‌این افراد از نزدیکان دکتر عبدالله هستند؛ آیا این ائتلاف مورد تأیید خود ایشان هم است؟
این افراد در نخستین بیانیه خود و بیانیه‌های دیگر اعلام کرده‌اند که در فکر تضعیف دولت نیستند و به تقویت دولت و اصلاحات در دولت تلاش می‌ورزند.

‌چرا باید شورای عالی نجات در کشور ترکیه تشکیل می‌شد؛ آیا این به‌دلیل محدودیت برای آن‌ها و تبعید ژنرال دوستم به ترکیه نبود؟
آن‌ها بیانیه اولیه را در ترکیه خوانده‌اند، ولی در آن جمع گفته شده که تشکیل اساسی آن شورا در داخل افغانستان خواهد بود.

‌حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، یکی از سازمان‌یافته‌ترین احزاب افغانستان است که ممکن است بنابر نزدیکی‌اش با اشرف‌غنی در آینده در انتخابات پارلمان نقش بالاتری ایفا کند. آینده، نقش، نفوذ و جایگاه حزب حکمتیار را با توجه به نوع تقسیم‌بندی‌های داخلی و نوع نگرش به مسائل افغانستان چگونه می‌بینید؟
این دو بخش دارد؛ یکی مشی صلح‌طلبانه دولت افغانستان است که دستیابی به صلح را در اولویت و سیاست و استراتژی خود قرار داده است. رسیدن به صلح با جناب حکمتیار و حزب اسلامی که از احزاب قدیمی و جهادی افغانستان است، نمونه این مشی و اراده سیاسی است.
من فکر نمی‌کنم با این صلح موازنه قدرت در افغانستان تغییری جدی در پی داشته باشد. این حزب با شاخه‌هایی که داشت، در همه انتخابات گذشته حضور داشت. الان هم حزب اسلامی در دولت حضور دارد.
البته حق طبیعی هر حزبی است که در پارلمان یا کابینه نماینده داشته باشند. البته ائتلاف‌های سیاسی در افغانستان سیال است؛ ممکن است گروهی در انتخابات موضعی اتخاذ کند که متفاوت با موضع قبلی آن بوده باشد.

‌نوع نگاه کنونی حزب اسلامی حکمتیار به مسئله زنان و مسائل نظامی، سیاسی و امنیتی دولت کابل چه بود؟
کسانی که با دولت همکاری می‌کنند، باید یک شرط را قبول کنند و آن احترام به قانون اساسی افغانستان است؛ در قانون اساسی به حقوق همه شهروندان زن و مرد توجه شده است.
هر کسی در میدان سیاسی افغانستان فعالیت می‌کند، باید به این قانون احترام بگذارد. این اصول غیرقابل تغییر است. البته حزب آقای حکمتیار هم هیچ‌وقت موضع ضدزن نداشتند.

‌یکی از انتقادهای داخلی به دولت وحدت ملی در افغانستان تک‌قومی‌کردن دولت است؛ چقدر مسئله قومیت‌ها در کنار مسئله فرقه‌گرایی می‌تواند آینده افغانستان را تحت‌تأثیر قرار دهد؟
مسائلی که مبنای قومیتی داشته باشد، در قانون اساسی و قوانین جاری افغانستان جایگاهی ندارد. البته در هر جامعه‌ای گروهی یا حزبی می‌تواند در اقلیت باشد، ولی این به معنی حذف آن گروه نیست.
در سطح حکومتی و تصمیم‌گیری شاهد هستیم که رئیس‌جمهوری بار‌ها در مناسبات متعدد روی این نقطه تأکید کرده‌اند که هیچ افغان از افغان دیگری کمتر نیست و هیچ افغانی از افغان دیگر برتر نیست. قوانین افغانستان راه را بر همه شهروندان باز گذاشته تا فعالیت سیاسی و مدنی داشته باشند.

‌در قانون اساسی افغانستان دو زبان پشتو و فارسی دری به رسمیت شناخته شده است. ولی اخیرا با پایین‌آوردن تابلوی دانشگاه کابل و تغییر کلمات فارسی در این تابلو به پشتو به نظر می‌رسد فارسی‌زدایی در دستور کار قرار گرفته است.
ما در افغانستان زبان‌ها و قومیت‌های متعددی داریم. در قانون اساسی به تعدادی از این زبان‌ها اشاره شده است، ولی دو زبان فارسی و پشتو در سطح کل کشور زبان رسمی هستند. در میان پشتون‌ها تعداد عظیمی وجود دارند که زبان خانوادگی آن‌ها فارسی است.
ما شعرا، نویسندگان و مشاهیر نامدار و باافتخاری داریم که پشتون هستند و آثار و شهرت آن‌ها به زبان دری یا فارسی است. زبان فارسی زبان تاریخ، فرهنگ و مشاهیر افغانستان است. افغانستان در انتشار این زبان در آسیای میانه و هندوستان نقش اساسی داشته است.
افغانستان به فارسی افتخار می‌کند؛ البته ممکن است که افرادی نظرات دیگری داشته باشند، ولی این افراد در اقلیت هستند. نگاه اکثریت این است که در سیستم رسانه‌ای و رسمی افغانستان فارسی بیشترین کاربرد را دارد. فارسی قرن‌ها زبان تفاهم بین‌الاقوامی در کل منطقه بوده است.

‌در چه صورتی ممکن است مسئله زبان دری یا پشتو محل تنش و اختلاف‌نظر در افغانستان شود؟
تنش در کار نخواهد بود. برداشت‌های مختلف از نص قانون می‌شود. برخی به این نظر‌ند که اصطلاحات جاافتاده را تغییر ندهند.

‌گفته می‌شود این تصمیم‌ها ریشه در فارسی‌ستیزی در افغانستان دارد که این مسئله نتیجه سیاست‌های مهار نفوذ ایران در منطقه و به خواست مخالفان ایران مانند عربستان اتفاق می‌افتد؟
من با این دید موافق نیستم؛ زبان فارسی از ایران به افغانستان صادر نشده است، بلکه ریشه در تاریخ و فرهنگ و هویت افغانستان دارد. افغانستان به‌عنوان مهد زبان فارسی مطرح است.
این زبان مولاناست که زادگاهش بلخ است و زبان فردوسی که در غزنه بوده است؛ این زبان رودکی سمرقندی و سنایی غزنوی و عمر خیام و سعدی و حافظ است که همه به حوزه پهناور فرهنگ فارسی مربوط می‌شوند و افغانستان از مراکز اصلی این زبان و فرهنگ است.
‌ با توجه به اولین سفر اشرف غنی بعد از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری به عربستان و با توجه به همراهی او در حمایت از سیاست‌های عربستان در قبال یمن گفته می‌شود که در نتیجه نزدیکی این دو کشور درنهایت ممکن است عربستان بخواهد بر رابطه ایران-افغانستان تأثیرگذار باشد.
افغانستان کشور مستقلی است که در چارچوب منافع ملی خود با کشور‌ها رابطه برقرار می‌کند. افغانستان می‌خواهد محل ائتلاف یا همکاری قدرت‌های منطقه‌ای باشد نه محل تقابل کشور‌ها علیه همدیگر.
ما نشان داده‌ایم با وجود اینکه ایران با آمریکا رابطه ندارد و آمریکا در افغانستان حضور دارد که نتیجه حوادث یازدهم سپتامبر است، ایران همچنان کشوری برادر، دوست و همسایه و هم‌فرهنگ افغانستان باقی بماند. ما نمی‌توانیم برای ایران بدیل دیگری داشته باشیم.
در شرایط فعلی به دلایل امنیتی، آمریکا در افغانستان حضور دارد، ولی این در روابط ما با ایران تأثیر منفی نداشته است. سیاست افغانستان این است که رابطه با همسایه‌ها در اولویت قرار دارند.
ما در مرحله دوم می‌خواهیم با کشورهای اسلامی ارتباط داشته باشیم. ما خواهان دوستی کشورهای اسلامی با هم هستیم و اگر در این راه بتوانیم کاری انجام دهیم با کمال میل آماده همکاری هستیم. ما نمی‌خواهیم شریک دامن‌زدن به اختلافات میان کشورهای اسلامی باشیم.
دکتر اشرف غنی نزدیک به سه سال است که رئیس‌جمهور افغانستان است و در این مدت سه بار به تهران سفر داشته است. در مورد مسئله یمن هم این اختلاف دیدگاه به معنای تقابل یا گرفتن جانب طرف درگیر نبود. موضع‌گیری رئیس‌جمهور به معنای این بود که وحدت و همبستگی دنیای اسلامی و امنیت حرمین شرفین مورد توجه باشد و کسی با این مسئله مخالف نیست.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید