شب یلدا و اسطوره ایزدمهر

یلدا شبی است که آخرین روز آذرماه را به نخستین روز دی‌ماه متصل می‌کند و از این رو مفصلِ میان پاییز و زمستان است. سنت ایرانی چنین می‌انگاشته که ایزد مهر، که خورشید تجلی آن است، در این شب از مادری که کوه یا دریاست، زاده می‌شود. ر

کد خبر : ۴۷۵۵۶
بازدید : ۳۸۷۴
شروین وکیلی | در فاصله قرن سوم پیش از میلاد تا قرن چهارم میلادی سه دولت بزرگ بر پهنه زمین وجود داشت که عبارت بود از شاهنشاهی ایران، امپراتوری روم و امپراتوری چین. از ابتدای این دوران ایرانیان شبکه راه ابریشم را شکل داده بودند و اتصالی اقتصادی و فرهنگی در میان این سه دولت پدید آورده بودند. دو قوم کهن ایرانی کارگزاران این بازار جهانی بودند.

سغدی‌ها که سمرقند و بخارا شهرهای بزرگِ بعدی‌شان بود، شاخه‌های راه ابریشم را در شرق تا پکن پیش بردند و یهودیان که بدنه جمعیت‌شان در تیسفون و همدان متمرکز شده بود همین سیستم را در غرب تا اسپانیا و فرانسه توسعه داده بودند. مهم‌ترین کالای ایرانی که در راه ابریشم انتقال می‌یافت و اغلب از چشم پژوهشگران پنهان مانده است، دین بود.

دین مانوی سغدی و بودایی مهایانه در نسخه‌هایی که در ایران شرقی تکامل یافته بودند، در اواخر این دوران چین را در خود غرقه کردند و دین مسیحی، مهرپرستی و مانوی بابلی که آیین‌های ایران باختری بودند در جهت مقابل رومیان را فریفته ساختند و دوتای اولی به کیش رسمی امپراتوران روم بدل گشتند.

در جریان این تبادل فرهنگی و سوار بر این گستره تجاری راه ابریشم بود که مفهوم هفته که ابداعی ایرانی بود، توسط مبلغان مانوی در سراسر جهان پراکنده شد و سال خورشیدی و جشن‌های چهارگانه فصلی‌اش (نوروز، مهرگان، یلدا و تیرگان) نیز در اشکال گوناگون در همه جا رواج یافت.

در این میان امروز یلدا از شهرتی بیش از بقیه برخوردار است. چرا که رومیان مسیحی سالروز زایش عیسی مسیح را در آن قرار دادند و بعد از سپری شدن عصر خونین فتوحات غارتگران اسپانیایی و پرتغالی و به دنبال جهانگیر شدنِ استعمار اروپاییان، این رسم ماهیتی جهانگیر پیدا کرد و به نوعی آغاز سال نو یا کریسمس (زایش مسیح) در مقیاسی بین‌المللی دگردیسی یافته است.

تردیدی نیست که یلدا با تاریخ زندگی حضرت مسیح ارتباطی ندارد. در واقع عیسی مسیح تاریخی شخصیتی به نسبت مبهم و به اعتبار اسناد، گمنام است که حتی سال زایش‌اش هم به دقت دانسته نیست و مبدأ تاریخی امروزین میلادی هم آغازگاهش زایش وی دانسته می‌شود، به احتمال خیلی زیاد بین چهار تا شش سال خطا دارد و سال تولد پیامبر ترسایان را نشان نمی‌دهد. از این رو هیچ گواه و سند معتبری نداریم که نشان دهد حضرت مسیح در روز کریسمس‌زاده شده باشد.

با این همه این را می‌دانیم که کریسمس که در سنت‌های متفاوت مسیحی زمانش اندکی پس و پیش هم می‌شود، کمابیش با جشنی باستانی و ایرانی تقارن دارد که یلدا یا چله خوانده می‌شود.

این روز در ایران زمین در آیین مهر اهمیت داشته و با واسطه مهرپرستی‌ای که از آناتولی به روم منتقل شده، در این قلمرو رواج یافته و بعدتر که رومیان مسیحی شدند، همچنان ارجمند باقی مانده و به زادروز پیامبر ناصری انتساب یافته است.

برای فهمیدن معنای شب چله در فرهنگ ایرانی و دانستن اینکه چرا ایرانیان بلندترین شب سال را جشن می‌گرفته‌اند و چرا آن را یلدا نامیده‌اند، باید نخست به بستر اسطوره‌شناسانه موضوع نگاهی بیندازیم.

در جهان باستان، دقیق‌ترین نظام گاهشماری را ایرانیان ابداع کرده بودند و در ضمن این تن‌ها تقویم دینی هم بوده که با گردش اختران و ضرباهنگ‌های فصلی پیوندی نزدیک و علمی برقرار می‌کرده است. شب چله یا شب یلدا به اصطلاح در انقلاب زمستانه واقع شده است.

یعنی شبی است که آخرین روز آذرماه را به نخستین روز دی‌ماه متصل می‌کند و از این رو مفصلِ میان پاییز و زمستان است. سنت ایرانی چنین می‌انگاشته که ایزد مهر، که خورشید تجلی آن است، در این شب از مادری که کوه یا دریاست، زاده می‌شود. رمزگان نهفته در شب یلدا را تا حدودی با تحلیل اسم ماه‌‎های ایرانی می‌توان درک کرد.

در نگاه اول اینطور به نظر می‌رسد که شب زایش مهر باید در ماه مهر یا شاید در گرم‌ترین و «خورشیدزده‌ترین» هنگامِ سال واقع شده باشد. یعنی قدری نامنتظره است که شب زایش مهر را در تیره‌ترین لحظه سال و طولانی‌ترین دوران تاریکی و آغاز سردترین ماه‌های سال در نظر گرفته‌اند.

اما اگر منطق پشت اسطوره‌های حاکم بر گاهشماری ایرانی را دریابیم، این شگفتی از میان می‌رود. آذر که نام سومین ماه پاییز است، عنصر آتش مینویی را نمایندگی می‌کند و نام ایزدی یا فرشته‌ای بوده که در هر دو سنت زرتشتی و پیشازرتشتی مقدس و مهم شمرده می‌شده و آتش مقدس در آتشکده‌ها را جلوه‌اش می‌دانسته‌اند.

در مقابل دی که ماه پس از آن است و آغازگاه زمستان را نشان می‌دهد، در هر دو سنت پلید و اهریمنی قلمداد می‌شده است. دی در اصل همان «دیو» یا «دئِوه»‌ی هندی باستان است که در ایـران‌زمین دلالتی منفی و نکوهیده داشته است.

این نام بر سردترین و تیره‌ترین ماه زمستان نهاده شده و همان است که هخامنشیان آن را «انامک»، یعنی بی‌نام، می‌خواندند؛ بنابراین این ماه از همان ابتدا به موجودی پلید منسوب بوده که با لقبِ عمومی «دیو» شناخته می‌شده و آوردنِ نامش تابو بوده است.

در اوستا تن‌ها یک متن را داریم که در آن یک دیو هند و ایـرانی ستوده شده و آن هم رام‌یشت است. رام‌یشت به ستایش «وای» اختصاص یافته که در متون ودایی یک دیو است و در ایـران‌زمین هم دو‌سویه اهورایی و دیوگونه پیدا کرده است؛ بنابراین با ضریب اطمینان بالایی می‌توان حدس زد که دی‌ماه نیز از زمره ماه‌های یشتی بوده و به وای‌دیو تعلق داشته است.

به ویژه که این ماه، سردترین مقطع زمستان و زمانِ وزش سهمگین‌ترین باد‌ها نیز هست.
اگر دیو/ دی را نماد وای و مربوط به سویه اهریمنی سال بدانیم، آذرِ مقدس را نیز می‌توانیم نماد اهورامزدا بگیریم. آتش مقدس در ایـران باستان نماد اهورامزدا و نور دانسته می‌شده و سرودهای مربوط به ستایش آذرِ اهورمزدا، در یشت‌ها و یسنه‌ها چندان پرشمار هستند که تا دیرزمانی غیرزرتشتیان ایشان را به آتش‌پرستی متهم می‌کردند.

؛ بنابراین تقابلی برقرار می‌شود میان آذرماه و دی‌ماه، که یکی نشانه آتش و نور و تقدس است و دیگری نماد تاریخی و ظلمت و سرما و نیروهای اهرمنی.

اسطوره ایزد مهر که شب یلدا داستان زایش وی را روایت می‌کند، به ایزدی ویژه اشاره می‌کند که از سویی نماینده عشق و محبت است و از سوی دیگر پیمان بستن و عهد نگه داشتن و راستگویی را نمایندگی می‌کند.

مهر واسطه بستن پیمان‌هاست و نمادش که حلقه‌ایست را هنوز هم زنان و مردان هنگام عقد ازدواج در قالب انگشتری میان خود رد و بدل می‌کنند. مهر در ضمن داور میان جنگاوران هم هست و کیفردهنده دروغزنان و عهدشکنان است.

در روایت‌های ایرانی مهر داوری است که بر نبرد اهورامزدا و اهریمن نظارت می‌کند و در آخرالزمان همان نیرویی است که با نشان دادن آخرالزمان، برنده شدن خداوند و شکست شیطان را ممکن می‌سازد. مهر در ضمن در قالب پدیدارهایی گیتیانه نیز تجلی می‌یابد.

مشهورتر از همه که در عرفان ایرانی ماندگار شده و در شعر حافظ و مولانا فراوان مورد اشاره است، عشق میان زن و مرد یا مهر میان خویشاوندان و دوستان است. تجلی اختری مهر هم خورشید است و فرض بر آن بوده که مهر در چهره خورشیدی‌اش از دل ظلمت زاده می‌شود.

این ظلمت می‌توانسته غاری تیره در اعماق کوهی باشد، یا ژرفای تاریک اقیانوسی بزرگ و این تصویری بوده که از طلوع خورشید از افق دریا یا پشت کوه برساخته شده است.

با این مقدمه می‌توان دریافت که چرا زمان زایش مهر را در تاریک‌ترین شب سال قرار داده‌اند. از سویی این تاریک‌ترین نقطه زمان کرانمند است که به تاریکی ژرفای دریا یا غار کوهستانی شباهتی دارد، از سوی دیگر پس از گذر از این نقطه است که طول روز به تدریج بیشتر می‌شود.

یعنی مهر یا خورشید پس از طی شدن شب چله به نوزادی بی‌رمق می‌ماند که کم کم می‌بالد و رشد می‌کند و بر گرمای خود می‌افزاید. تا آنکه پس از گذر از زمستان در نوروز بالغ می‌شود و احیای زندگی گیاهی را ممکن می‌سازد.

با این پشتوانه است که شب میان آذر و دی را، که به نقطه رویارویی هورمزد و اهریمن شباهت دارد، با مهر مربوط دانسته‌اند و آن را یلدا نامیده‌اند که واژه‌ای است سریانی به معنای زایش و هم‌ریشه با کلمه تولد و میلاد و ولادت.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید