عاشق اعدام هستم!

عاشق اعدام هستم!

سومین وآخرین جلسه رسیدگی به پرونده عامل شهادت سه نفر از مأموران نیروی انتظامی درواقعه خیابان پاسداران، صبح دیروز به ریاست قاضی کشکولی، در شعبه نهم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران برگزار شد.

کد خبر : ۵۳۰۲۸
بازدید : ۱۵۱۸
سومین وآخرین جلسه رسیدگی به پرونده عامل شهادت سه نفر از مأموران نیروی انتظامی درواقعه خیابان پاسداران، صبح دیروز به ریاست قاضی کشکولی، در شعبه نهم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران برگزار شد. قاضی پرونده پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل تعیینی‌اش، پایان رسیدگی به پرونده را اعلام کرد.
عاشق اعدام هستم!
این درحالی بود که متهم با انکاراعتراف‌های قبلی‌اش گفت: من عاشق اعدام هستم. من با ماشین رفتم و می‌خواستم حادثه را رد کنم. ولی عمدی روی آنها نرفتم. وجدانم راحت است. 50 نفر هم می‌مردند خواست خدا بوده!در ابتدای جلسه دیروز، رئیس دادگاه از نماینده حقوقی ناجا خواست در جایگاه حاضرشود.

وی گفت: متهم که پس ازوقوع جرم دستگیر شده، خود را متعلق به یک گروه خاص معرفی کرده است. در طول مدت حادثه، رعایت اخلاق اسلامی، جزو رفتارهای مأموران ناجا بوده است. در صورتی که شورشیان از رفتار خود دست نکشیده‌اند ودر نهایت رفتارشان منجر به این جنایت شد.فلاح‌زاده بیان کرد: متهم حادثه و همدستانش باید بدانند که اقدام آنها منجر به شهادت 4 جوان برومند و مجروح شدن بیش از 10 نفر از مأموران و وارد شدن خسارت بسیاری به اموال مردم و سلب آسایش عمومی شده است.

وی در پایان اظهارات خود از قاضی کشکولی درخواست کرد باتوجه به اینکه چندین شاهد حادثه در جلسه هستند؛ به جایگاه بیایند و مشاهدات خود را بیان کنند.

در ادامه قاضی ازشاهدان خواست به ترتیب در جایگاه حاضر شده و آنچه را که درماجرا دیده‌اند، بیان کنند.

یکی ازآنها که مأمورناجاست، گفت: زمانی که ما به خیابان رسیدیم، هنوز حتی از موتورهایمان پیاده هم نشده بودیم. آنها به سمت ما کوکتل مولوتف پرتاب می‌کردند؛ اما با این حال دستور داده شده بود که اصلاً حق برخورد را ندارید و نباید به مردم و اموالشان آسیبی برسد.

وی بیان کرد: ما زمانی که به خیابان هفتم رسیدیم، دیدم که یک اتوبوس با سرعت کمی در حال حرکت به سمت ما است که فکر کردیم می‌خواهد از خیابان عبور کند؛ اما پس از اینکه مدتی از حرکتش گذشت، به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و با حرکت به سمت چپ و راست به مأموران به نوعی حمله ور شد.
در آنجا دیدم که شهید امامی در حال کمک به مردم بود و آنها را به سمت پیاده‌رو هدایت می‌کرد و می‌گفت: «به سمت پیاده‌رو بروید.» اما اتوبوس با او برخورد کرد و پس از آن دوباره اتوبوس منحرف شد و از روی شهید بایرامی عبور کرد. البته در آنجا باز هم دیدم که شهید بایرامی در حال فریاد زدن بود و به مردم می‌گفت فرار کنید.در نهایت این اتوبوس به خاطر ترافیک و شلوغی خیابان و حضور ماشین‌های داخل خیابان از حرکت ایستاد. اما من در آن لحظه چون از کمر وبخش‌های دیگربدنم آسیب دیده بودم، نتوانستم اتوبوس را تاانتها دنبال کنم.

قاضی کشکولی از شاهد پرسید: در گزارش آمده که در اتوبوس جای گلوله مشاهده شده است.
شاهد گفت: ما اصلاً اسلحه و سلاح گرم به همراه نداشتیم.

قاضی: خود شما متهم را در اتوبوس دیدید؟
شاهد: بله من او را پشت فرمان، زمانی که داشت از جلوی ما با سرعت کم عبور می‌کرد، دیدم.پس از اظهارات شاهد اول، یکی دیگر از شهود حادثه به دستور قاضی در جایگاه حاضر شده و با معرفی خود اظهار کرد: ما مأموریت داشتیم که به سمت کلانتری 102 پاسداران حرکت کنیم.
به محض پیاده شدن از موتورها دیدیم که آشوبگران خیابان را بسته‌اند و به ما دستور داده شد که آنها را متفرق کنیم که سپس آنها فرار کردند و به خیابان هفتم رفتند. جزو نخستین کسانی بودم که وارد این خیابان شدم. در آنجا من یک اتوبوس را دیدم که به آرامی در حال حرکت بود که فکر کردم اتوبوس همکاران است که می‌خواهد مأمور پیاده کند.
با این حال اجازه دادم که از کنارمان بگذرد؛ اما پس از عبور از ما به یکباره سرعت خود را زیاد کرد و به سمت مأموران تهاجم داشت. در آنجا دیدم که شهید امامی بین اتوبوس و یک ماشین گیر افتاد و اتوبوس از روی او عبور کرد و سپس به سمت راست رفته و شهید بایرامی را هم به شهادت رساند.

قاضی پرسید: فاصله بین مقتولین چند متر بود؟
شاهد: تقریباً حدود 2 تا 3 متر با هم فاصله داشتند.

قاضی: آیا شما دیدید که به اتوبوس شلیکی شده باشد؟
شاهد: خیر من ندیدم چون ما اسلحه و حتی سپر هم برای دفاع از خود نداشتیم.

قاضی: شما دیدید که این متهم از اتوبوس پیاده شود؟
شاهد: من چون پس از این حادثه بالای سر مقتولین رفتم، جلو نبودم که ببینم چه کسی از اتوبوس پیاده شد اما زمانی که اتوبوس از جلوی من عبور می‌کرد متهم را پشت فرمان اتوبوس دیده بودم. البته گفتند که همکاران یک گاز اشک‌آور به سمت اتوبوس شلیک کرده‌اند تا بتوانند اتوبوس را متوقف کنند و اگر ماشین‌های پارک شده در خیابان نبود ممکن بود اتوبوس افراد بیشتری را زیر بگیرد و به افراد بیشتری آسیب برساند.

من عاشق اعدام هستم
سپس محمدرضا ثلاث باحضور در جایگاه به ارائه آخرین دفاعیاتش پرداخت.

قاضی به او گفت: با توجه به صدور کیفرخواست از سوی دادسرای امور جنایی تهران و مطالبه قصاص از سوی شاکی‌ها و اولیای دم و گزارش مراجع انتظامی و تصاویر گرفته شده از نحوه حرکت اتوبوس و تصاویر اجساد و تحقیقات نماینده دادستان تهران و همچنین 8 فقره سوابق کیفری‌تان و اعزام شما به پزشکی قانونی و اعلام سلامت روحی، روانی، اتهامات شما به سه فقره قتل عمدی آقایان رضا مرادی، بایرامی و امامی از طریق حمله و برخورد وسایل نقلیه و همچنین اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق جنجال و تعرض به مأموران نیروی انتظامی تفهیم می‌شود.
متهم نیز با بیان آخرین دفاعیاتش گفت: آن روز برای آزادی دوستم آقای ریاحی در خیابان پاسداران داخل اتوبوس اتراق کرده بودیم. اولش مأموران شروع کردند سرم راشکستند سوار پراید شدم و به سمت گلستان هفتم حرکت کردم. اتوبوس محل خوابگاه بود؛ 15 روز آنجا بودیم.
حکم بازداشت بزرگ ما را داده بودند. من صندلی‌های اتوبوس را باز کرده بودم و آن روز قرار بود که صندلی‌ها را ببندیم. بعد از اینکه از پراید پیاده شدم سوار اتوبوس شدم که اتوبوس را به سمت پاسگاه ببرم. آرام حرکت کردم که نیروی انتظامی کنار برود. چراغ زدم، بوق زدم و به حرکت ادامه دادم؛ پایم روی گاز بود. ما انسان هستیم، حیوان نیستیم. من در اینجا از خداوند برای بازماندگان صبر و برای خودم بخشش می‌خواهم. خودم هم ناراحت هستم. من عاشق اعدامم. اینها را نمی‌گویم که من را اعدام نکنند، من عاشق اعدام هستم. من با ماشین رفتم و می‌خواستم حادثه را رد کنم. ولی عمدی روی آنها نرفتم. وجدانم راحت است. 50 نفر هم می‌مردند خواست خدا بوده.

قاضی: چرا دوست‌داری اعدام شوی؟
متهم: دوست ندارم به جامعه بازگردم؛ من نمی‌خواهم زندگی کنم.

قاضی: شما راننده پایه یک هستید و گفتید از بوق و چراغ استفاده کردید. چرا وقتی جمعیت را دیدید توقف نکردید؟ وقتی با خودروها تصادف کردید، چرا توقف نکردید؟
متهم: خدا گواه است. هیچ کدام آنها را ندیدم. اضطراب داشتم.

قاضی: در فیلم مشخص است مسیر طولانی را عادی حرکت می‌کنید، هنگامی که با مأموران مواجه می‌شوید به سمت چپ و راست حرکت می‌کنید.
متهم: اضطراب داشتم و می‌خواستم آنها با من برخورد نکنند. پایم روی گاز بود؛پنج، شش خودرو را له کردم. بعد دیدم گاز اشک‌آور از پشت می‌زنند.

قاضی: پزشکی قانونی اعلام کرده سلامت روحی و روانی داشته‌اید.
متهم: بله آن لحظه بدنم فقط می‌لرزید.

قاضی: چرا به سمت نیروی انتظامی حرکت کردید؟
متهم: چشمم ضعیف است و از عینک استفاده می‌کنم. من الان هم شما را نمی‌بینم. دو متری را هم تشخیص نمی‌دهم.

قاضی: اتوبوس را چه کسی به محل آورده است؟
متهم: من راننده اتوبوس را هم نمی‌شناسم، سوئیچ روی اتوبوس بود، به من گفتند استارت بزن که باتری نخوابد. من بدون اجازه صندلی‌ها را باز کردم، بغل اتوبوس را به نشانه صلح و دوستی نقاشی کرده بودم که همسایگان شاکی نشوند. قرار بود که آن روز صندلی‌ها را ببندیم که این اتفاق افتاد. اتوبوس تحویل من نبود و در آنجا اتراق کرده بودیم.
قاضی: در داخل اتوبوس وسیله، همچون شمشیر و... و مواد غذایی کشف شده است.درادامه نیز نماینده نیروی انتظامی، وسایل را به دادگاه آورد.

متهم گفت: مواد غذایی را مصرف می‌کردیم. افراد مختلف از شهرستان می‌آمدند و در اتوبوس اتراق می‌کردند، 20-10 نفر داخل اتوبوس در حال استراحت بودیم؛ اتوبوس تحویل من نبود.سپس وکیل متهم با حضور در جایگاه ضمن تسلیت به خانواده‌های جانباختگان گفت: من هیچ آشنایی با متهم ندارم، فرقه و اندیشه ایشان را هم نمی‌شناسم و نخستین شبی که دادگاه و روند آن از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و سخنان متهم و خانواده شهدا را شنیدم، افسوس خوردم و برای خانواده شهدا گریه کردم.
در اینجا بر خود لازم می‌دانم که از مسئولان زندان که اجازه دیدار حضوری با متهم را به بنده دادند، تشکر کنم. مطالب من برای دفاع بسیار مفصل است و حدود چند ساعت طول می‌کشد که سعی می‌کنم به‌صورت خلاصه و البته دقیق به آنها بپردازم.همان‌گونه که همه می‌دانیم یک جرم قتل عمد باید دارای سه عنصر مادی، قانونی و معنوی باشد.
در این پرونده متهم سوار بر اتوبوس شده و با طی کردن مسیری به سربازان برخورد کرده و آنها را به شهادت رسانده است و لذا از جهات مادی بر هیچ‌کس از اعضای دادگاه پوشیده نیست که عنصر مادی جرم وجود دارد. اما باید در نظر داشت شکسته بودن دست چپ متهم چه تأثیری در کنترل یا عدم کنترل اتوبوس داشته است و در این راستا تقاضای اظهارنظر کارشناسان راهنمایی و رانندگی و کارشناسان ارتوپدی را دارم.همچنین توجه به ایرادات فنی خودرو، کثیفی شیشه یا عیب مکانیکی خودرو را باید مدنظر داشت که این موضوعات هم نیاز به اظهارنظر کارشناسی دارد و البته که شب بودن و تاریکی هوا هم بر وقوع جرم و میزان وقوع جرم مؤثر است.
علاوه بر موارد فوق باید بر وضعیت بینایی متهم و اینکه آیا هنگام رانندگی چراغ یا بوق زده است را نباید غافل شویم و نیاز به اظهارنظر کارشناسان دارد.در بحث عنصر معنوی و عنصر روانی باید سوء نیت عام و سوء‌نیت خاص را مورد توجه قرار دهیم. درسوء نیت عام احراز قتل مجرمانه از ارکان اساسی در تصمیم‌گیری دادگاه است.
یعنی در جرم قتل عمد باید احراز شود که متهم آیا قصد مجرمانه داشته است یا نه؟ طبیعتاً در حوادث رانندگی هیچگاه راننده محکوم به جرم قتل عمدی نمی‌شود. مگر اینکه این موضوع احراز گردد. همچنین در جرم قتل عمد قاتل باید قصد نتیجه هم داشته باشد؛ یعنی باید قصد داشته باشد که فردی را با هویت مشخص به قتل برساند و لذا اینکه متهم قصد کشتن مأموران را داشته است باید به‌طور دقیق احراز شود.

همه دلایل و شواهد حکایت دارد که بین متهم و قربانیان عداوت و دشمنی خاصی وجود نداشته است. بر فرض وجود همه ارکان جرم، تشخیص اینکه جرم عمد یا جرم شبه‌عمد بوده، باید مورد توجه قرار گیرد. چون از موضوعات سرنوشت‌سازدر پرونده است. در این پرونده حتماً لازم است که جنبه عمومی و جنبه خصوصی جرم تفکیک شود و اگر جنبه خصوصی مطرح است باید خانواده شهدا مطالبه دیه را داشته باشند.

در ادامه دادگاه، قاضی کشکولی به ابهامات وارد شده از سوی وکیل پاسخ داد و گفت: شما اصرار دارید که جنبه عمومی بر جنبه خصوصی ترجیح دارد، باید گفت با توجه به جرایم متعددی که صورت گرفته است در کیفرخواست بیشتر به جنبه خصوصی توجه شده است.

وی در ادامه از متهم خواست در جایگاه حاضر شده و به سؤالات قاضی پاسخ دهد.
قاضی: اخلال شما باعث شده بود که نظم عمومی و همچنین افکار عمومی به هم بخورد و شما منجر به سه فقره قتل عمدی شده‌اید.

متهم: یک ساعت جلوی در کلانتری پاسداران اتراق کرده بودیم.
قاضی: مردم پاسداران از کارهای شما آرامش نداشتند.

متهم: حادثه یک لحظه است.

قاضی: آیا اخلال در نظم عمومی را می‌دانید؟
متهم: حادثه یک لحظه اتفاق افتاده است.
قاضی: آیا اظهارات خود را که نزد بازپرس داشته‌اید، قبول دارید.
متهم: قبول ندارم.

قاضی: شما به سمت جمعیت و به قصد زیر گرفتن مأموران رفته بودید.
متهم: عصبانی بودم.

قاضی: آیا این اظهارات را قبول دارید یا خیر؟
متهم: عصبانی بودم، حادثه یک ثانیه است.

قاضی: شما که از ناحیه دست چپ ناراحتی داشته اید، در این تجمع چه می‌کردید؟
متهم: من فقط آمده بودم که بگویم چرا برادر دینی‌ام را بازداشت کرده‌اند.

قاضی: شما گفته‌اید اتهامات را قبول دارید و به‌خاطر دوستانتان این کار را کرده‌اید و در خصوص علت عصبانیت‌تان گفته بودید که قبلش من را با باتوم زده بودند و عصبانی بودم.
شما در پرونده شخصی‌تان گفته بودید که بعد از طلاق همسرم 15 سال است از بروجرد به تهران آمده‌ام و فرزندانم با من زندگی نمی‌کنند. گواهینامه پایه 1 دارم و روزی 80 تا 90 هزار تومان حقوق دریافت می‌کردم.شما در شهر تهران اشتغال داشته‌ و با خیابان‌ها آشنا بوده‌اید. با این سوابق و تجربه که در خیابان‌های شلوغ تهران رانندگی می‌کردید چرا این کار را کرده‌اید؟
متهم: در دو سال گذشته 2 روز سرکار رفتم.

قاضی: صحنه بازسازی شده و در پرونده منعکس شده است و اظهارات شما در صحنه جرم با دلایل جمع‌آوری شده، کاملاً منطبق است، پرونده بسیار با دقت و با ذکر جزئیات، آثار ضبط، مستند و جمع‌آوری شده است. ما حتی به شما متهم هم نگفته‌ایم و در چارچوب موازین قانونی مراعات کرده‌ایم تا به حقیقت برسیم.

متهم در مواجه با‌ آلات قتل نیز گفت: آن موقع که می‌خواستند تابنده را ببرند، یک جوان نادان اینها را به ماشین آورد و برای دفاع از تابنده این کار را کرد.

قاضی: به‌عنوان تجربه قضایی که دارم پرونده‌ای را دیده‌ام که با سرعت و دقت تحقیقات انجام شده و عمدتاً هم به نفع شما انجام شده است. با این حال در خصوص اولیای دم اگر دفاعی دارید، بگویید.

متهم: اعدام افتخار من است.
قاضی: قصاص حق خصوصی بوده و درست است که جنبه عمومی هم دارد. جامعه حقی دارد و حق حیات حق جامعه است. اصراری نداریم حقی است که مطالبه شده است و باید رسیدگی کنیم.

متهم: نه از اعدام ناراحت می‌شوم و نه از گذشت خوشحال می‌شوم.

قاضی کشکولی پس از شنیدن اظهارات متهم و وکیلش به بیان کیفرخواست پرداخت و از متهم خواست آخرین دفاعیات خود را بیان کند.

متهم نیزگفت: من به‌عنوان اینکه سه نفر را عمدی کشته باشم قبول ندارم و اگر کسی هم زیر اتوبوس رفته است، خواست خدا بوده است.

وی در رابطه با اتهام اخلال در نظم، گفت: خیر من این اتهام را قبول ندارم، چون ما جلوی نیروی انتظامی بودیم و شعار می‌دادیم و این کار اخلال در نظم نیست.

قاضی از متهم پرسید: اگر دفاع دیگری دارید بیان کنید.
متهم: خیر دفاعی ندارم.

پس از آن قاضی کشکولی از وکیل متهم خواست که اگر دفاعیاتی دارند، به‌عنوان دفاعیات آخر بیان کنند؛ که وکیل وی گفت: در رابطه با ماجرای رخ داده سؤالاتی وجود دارد که در متن لایحه تقدیمی به آنها اشاره شده است و از دادگاه می‌خواهم قبل از صدور حکم به آنها توجه گردد.

ضمن اینکه ضعف بینایی متهم، قدرت کنترل متهم، شکستگی دست چپ و آثار مادی آن، بررسی سوابق کیفری و اندیشه متهم قبل از وقوع جرم که آیا قصد مجرمانه داشته یا خیر باید مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: پرسش و تحقیق از دوستان و هم مسلکان متهم که قبل از حدوث واقعه با او گفت‌و‌گو داشته‌اند، توجه به جنبه عمومی جرم، تشکیل کمیسیون روانشناسی برای بررسی وضعیت روانی متهم و سابقه رانندگی متهم از جمله مواردی است که دادگاه باید قبل از صدور حکم به آنها توجه داشته باشد.
وی در پایان دفاعیات خود گفت: همچنین لازم است میزان تأثیر عصبی بودن و عدم کنترل روانی که متهم به کرات به آن استناد کرده بررسی و مورد اظهار نظرکارشناسان قرار گیرد.قاضی کشکولی پس از استماع دفاعیات متهم و وکیل وی ختم رسیدگی به این پرونده را اعلام کرد.به گفته قاضی محمد شهریاری-معاون دادستان تهران-حکم متهم طی یک هفته صادرخواهد شد.البته درصورت اعتراض طرفین، فرصت تجدید نظرخواهی نیزوجود دارد.
منبع: ایران
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید