نمایش "مرد شده"؛ یک گفتمان چالشی

نمایش "مرد شده"؛ یک گفتمان چالشی

«مردشده» با بازی‌های قدرتمند، طراحی صحنه باورپذیر، گفت‌وگو‌های چالشی و تأثیرگذار، ریتم متناسب و کارگردانی دقیق فراتر از یک تئاتر دانشجویی، اثری تماشایی است که یک‌ساعت‌ونیم مخاطب را از تهران به هزارو ۲۰۰ کیلومتر آن‌سوتر، در مرز سوریه و ترکیه می‌برد، به قلب شهر کوبانی

کد خبر : ۵۵۲۲۲
بازدید : ۲۵۰۲
نمایش
«چه مانده است که سراغش آمده‌ای! / تفنگتان از آن خودتان/ کردستان‌تان از آن خودتان/ سراغ چه آمده‌ای؟ / چه چیزی باقی مانده است...» (شیرکو بیکس (۲۰۰۲)، ده‌ربه‌ندی په‌پووله، سلیمانی: سلیمانی. به نقل از نظریه پسااستعماری و کردشناسی نوشته جلیل کریمی، تهران، نشر نی ۱۳۹۶)

تصویر زنی چفیه‌به‌سر پشت قطاری از فشنگ با نگاهی تیز و خشن و انتقام‌جو، خیره در چشمان مخاطب. روی پوستر نمایش «مردشده»، کار جدید آسو بهاری که این شب‌ها در تالار مولوی اجرا می‌شود، نام بازیگر زن (نسیم میرزاده)، بعد از نام بازیگر مرد (مجتبی فلاحی) آمده است؛ مطابق رسم معمول.
در‌طول نمایش، اما فرمیسک (به معنای تحت‌اللفظی اشک چشم) بدون‌تردید نقش اول است؛ همان دختر رشید و زیبای کوبانی که شبکه‌های خبری ماهواره‌ای سراسر دنیا، نامش را به‌عنوان مبارزی که داعش برای سرش جایزه دو‌میلیون‌دلاری تعیین کرده، تکرار می‌کنند.
زنی که دایه (مادر) و کودکش را از دست داده، زندگی‌اش به خاک‌وخون کشیده شده، شاهد آوارگی و بی‎خانمانی قوم و خویشانش بوده، مرگ عزیزانش را به چشم دیده، اما نمی‎خواهد (نمی‌تواند که بخواهد) خانه و وطنش را ترک کند. در کوبانی مانده است، با شمار معدودی از قوم و خویشان، تا متجاوزان را از کاشانه بیرون کنند. فرمیسک فرار نکرده است، مثل خیلی مدعیان میان‌تهی دیگر.
نمایش
در کوبانی مانده تا انتقام بگیرد. انتقام چه؟ باید رفت و دید. برادرش از اتریش آمده و داستان از همین‌جا شروع می‌شود؛ در خانه پدری فرمیسک که بدل شده به پایگاه مقاومت و از خاطرات کودکی چیزی باقی نمانده جز قاب‌عکسی بر دیوار. همه‌جا پر است از صندوق‌های تفنگ و فشنگ و آدم‌ها با چکمه و پوتین، از دیوار‌های شکسته و فروریخته رفت‌وآمد می‌کنند.
صدای خمپاره و توپ، لحظه‌ای قطع نمی‌شود و هرازگاهی، با نفیر گلوله‌ای جایی در دوردست یا همین نزدیکی، دیوار خانه‌ای فرومی‎‌ریزد و برق قطع می‌شود. داستان نمایش «مردشده» ساده و تکراری است: ماندن و احتمالا مردن یا رفتن و جان‌به‌دربردن. فرمیسک و سایر مبارزان کُرد که ناخواسته درگیر جنگی نابرابر شده‌اند، اما مصمم به ماندن هستند، ولو با مردن. آن‌ها قهرمان نیستند؛ آدم‌هایی معمولی هستند که تا همین دیروز به زندگی معمولی مشغول بودند.
حالا، اما غارتگرانی با پرچم سیاه آمده‌اند تا خانه و زندگی‌شان را چپاول کنند، خاک و سرزمینشان را، هویت و هستی‌شان را. نباید از پا نشست. نباید وا داد و عقب نشست. باید ماند و مقاومت کرد، آخرش این است که در همان خانه خودت، زیر سقفی که در آن بزرگ شده‌ای دفنت کنند.
در سرتاسر نمایش «مردشده» (و حتی در عنوانش) به این نکته اشاره می‌شود که فرمیسک در زمان جنگ آدمی عادی بوده، نه یک مبارز قهرمان، چنان‌که اسطوره‌پردازی‌های رایج و نگرش شرق‌شناسانه از زنان کُرد به تصویر می‌کشد. او یک آدم معمولی است که در موقعیتی بحرانی قرار گرفته است و تنها می‌خواهد به اصول اخلاقی و هویتی خودش پایبند بماند.
برادر فرمیسک، پزشک تحصیل‌کرده در غرب، اما حرف دیگری می‌زند. او از زندگی می‌گوید. از بی‌فایدگی نبرد نابرابر. از ویران‌شدن همه‌چیز و گریختن همه‌کس. او به مرزبانان ترک پول داده، سفر زیر ترکش گلوله و بمب و توپ را به جان خریده تا به خانه بازگردد و پدر و خواهرش را با خود ببرد، اما آنچه می‌بیند، آمیزه‌ای از حماسه و مصیبت است و رقص و پایکوبی. آدم‌هایی که بی‌خیال زخم‌های نشسته بر روح و جسمشان می‌جنگند و زندگی می‌کنند: مردی می‌میرد، کودکی به دنیا می‌آید، زنی نان می‌‎پزد، یکی شوخی می‌کند، دیگری زنجموره می‌کشد و....

«مردشده» با بازی‌های قدرتمند، طراحی صحنه باورپذیر، گفت‌وگو‌های چالشی و تأثیرگذار، ریتم متناسب و کارگردانی دقیق فراتر از یک تئاتر دانشجویی، اثری تماشایی است که یک‌ساعت‌ونیم مخاطب را از تهران به هزارو ۲۰۰ کیلومتر آن‌سوتر، در مرز سوریه و ترکیه می‌برد، به قلب شهر کوبانی؛ مرز شمالی سوریه و ترکیه؛ سرزمینی که این روز‌ها اگرچه با مقاومت ستایش‌برانگیز کُردها، اعم از زن و مرد، آزاد شده است، اما هیچ معلوم نیست که فرداروز باز چه بر سر فرمیسک و قوم و خویشانش بیاید، اگر تا الان زنده مانده باشند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید