نمایشی غیرمنتظره در "بمب گذاری دیسکو قاهره"
«بمب گذاری دیسکو قاهره» چنگی به دل نمیزند و کیفیت لازم را برای تماشا ندارد، اما سه نکته کوچک موجب میشود اگر کسی به دیدن این نمایش رفت، دست کم از آنها لذت ببرد. نخستین ویژگی مهم کار، متن چهار اپیزود نمایش است؛ موقعیتهایی ساده، اما نسبتا عجیب و غیر منتظره که شخصیتهای درگیر در آن با واکنشهای غیرقابل پیش بینی و در کمال خونسردی با مشکل شان کنار میآیند.
کد خبر :
۵۶۴۹۰
بازدید :
۱۷۳۶
نویسندگان: الکس برون / ژان میشل ریب کارگردان: مسعود میرطاهری بازیگران: مهرنوش فولادین / فریبا خدابنده / علیرضا محجوب نیا/ علیرضا بهرامی / مینا عسگری / مهسا بهاری شهرام آریا/ بهداد احمدی / احسان محسنی کیاسری
مکان و زمان: تماشاخانه باران / ساعت ۱۹
مکان و زمان: تماشاخانه باران / ساعت ۱۹
چرا باید این نمایش را دید؟
مسعود میرطاهری تاکنون با نمایشهایی که روی صحنه برده و نقشهایی که در تئاتر و سینما بازی کرده، نشان داده بازیگر بهتری است نسبت به کارگردانی.
او در تازهترین نمایش خود دست به ریسک بزرگی زده و نمایشی را با حضور بازیگران جوان و تازه نفس که دست پرورده کارگاههای بازیگری خود میرطاهری هستند، روی صحنه برده است.
در یک نظر کلی باید گفت: «بمب گذاری دیسکو قاهره» چنگی به دل نمیزند و کیفیت لازم را برای تماشا ندارد، اما سه نکته کوچک موجب میشود اگر کسی به دیدن این نمایش رفت، دست کم از آنها لذت ببرد. نخستین ویژگی مهم کار، متن چهار اپیزود نمایش است؛ موقعیتهایی ساده، اما نسبتا عجیب و غیر منتظره که شخصیتهای درگیر در آن با واکنشهای غیرقابل پیش بینی و در کمال خونسردی با مشکل شان کنار میآیند.
متاسفانه نمایش با اپیزود پرحرف، خسته کننده و کم مایه «دهنتو ببند» شروع میشود؛ ماجرای اختلاف نظر و هوش بین دو برادر که منجر به جروبحث و حتی درگیری میان آنها میشود. در ادامه، سایر پردههای نمایش به ترتیب پیشرفت اجرا قوت میگیرد و مخاطب با داستانهای جذاب و هیجان انگیزتری روبه رو میشود.
«تولد سخت» ایده و نقاط غافلگیری خوبی دارد و مخاطب تمایل دارد موضوع صحبت شخصیتها را دنبال بکند، ولی بهترین اپیزود نمایش از هر نظر، بی تردید «بهش بگو آف» است؛ مشاجره زن و شوهری با نامهای «لوییز» و «ژان کلود» پس از تماشای شب افتتاح نمایشی که خواهر زن در آن بازی دارد و مرد که از اجرا و به خصوص بازی خواهرزنش کلافه شده، حاضر نیست به خواست زنش حتی یک آفرین ناقابل در دیدار با سیمون به زبان بیاورد.
در این اپیزود میتوانید دو نمونه از بهترین بازیهای هنرجویان تازه کار، اما بااستعداد را ببینید. علیرضا محجوب نیا و مهرنوش فولادین با انرژی بالا و بیانی شیوا و گیرا، نقشها را در درستترین شکل ممکن روی صحنه زنده کرده اند، طوری که تماشاگر فراموش میکند مشغول دیدن یک اثر نمایشی است و بی اندازه محو شخصیت ها، دیالوگها و بگومگوی شان میشود و پرده پایانی با عنوان «بمب گذاری دیسکو قاهره»، علاوه بر موقعیت جذابی که به نمایش میگذارد، بازی تحسین برانگیز فریبا خدابنده را به نقش خبرنگار روزنامه نیز در خود دارد.
دومین ویژگی خوب «بمب گذاری»، بازیهای درخشان سه بازیگر دو اپیزود پایانی است که از آنها نام برده شد و واپسین امتیاز نمایش، استفاده هوشمندانه از موسیقی شاهکار و شنیدنی «آنتونی هاپکینز» است که روح بیننده را با تراژدی تلخ اپیزود پایانی پیوند میزند.
چرا نباید این نمایش را دید؟
اگر به تماشای نمایشهای داستانگو و سرراست علاقه مندید، بی خیال این نمایش بشوید، چون در مواجهه با این اثر قرار است شاهد چهار اپیزود موقعیت محور باشید که مطلقا قصه گو و سرگرم کننده نیستند بلکه برعکس پرند از حرافی و اضافه گویی و شعار پراکنیهایی که از بخت بد هم به ضعیفترین شکل ممکن بازی و کارگردانی شده اند.
این روزها برخی از بازیگران و کارگردانهایی که روزگاری جزو بهترینها بودند و حرفی روی صحنه داشتند، به پرورش نیروهای جدید روی آورده اند و جای تاسف است که اصرار دارند دسترنج آموزشهای خود را روی صحنه تئاتر حرفهای و با اجرای نقشهای دشوار و اصلی به آزمون و خطا و قضاوت بگذارند. مانند همین نمایش «بمب گذاری.» یا تجربههای اخیر کارگردانان خوشنامی مانند ندا هنگامی و میکاییل شهرستانی که نتیجه کارشان به شدت ضعیف و دور از استانداردهای هنر نمایش بود.
میرطاهری در اجرای این اثر، نه در طراحی و فضاسازی نمایش عملکرد خوبی داشته و نه در هدایت بازیگران. دکور ساده و خلوت و ابتدایی، طراحی لباس زشت و بی معنا، غالب بازیها ناپخته و ناشیانه با میمیک و بیانهایی که به تمرین یک نمایش نزدیک ترند تا اجرای یک اثر حرفهای و میزانسنهای دم دستی.
صادقانه باید گفت: خروجی آموزهها و تمرینهای کارگاه بازیگری میرطاهری، رضایت بخش نیست و در توصیف کیفی این نمایش، به سبک لوییز شاید فقط بتوان گفت: «آف»!
منبع: روزنامه هفت صبح
۰