نمایش «مالی سویینی»؛ تماشای نادیدنیها
ماجرای نمایش «مالی سویینی» درباره مالی سویینی، زنی نابیناست که به اصرار فرانک، همسرش، چشمانش را عمل میکند تا بینایی را تجربه بکند، ولی پس از عمل جراحی، به بیماری دیگری با نام کور بینایی دچار میشود چنان که مغز او، اطلاعات دیدههای چشمش را مخابره نمیکند و او همچنان کور است.
کد خبر :
۵۶۹۲۵
بازدید :
۳۰۰۰
صابر ابر در نمایش مالی سویینی
نویسنده: برایان فریل کارگردان: مرتضی میرمنتظمی بازیگران: امیر آقایی / الهام کردا / صابر ابر مکان و زمان، تئاترشهر، سالن اصلی / ساعت ۲۱
چرا باید این نمایش را دید؟
همزمان با اجرای نمایش «جوجه تیغی» به عنوان یک اثر خوب، باز تولید موفق دیگری بر صحنه سالن اصلی تئاتر شهر در حال اجراست؛ نمایشی که سال ۹۴ اجرا و با استقبال نسبتا خوب مخاطبان و منتقدان روبه رو شده بود.
مرتضی میرمنتظمی، کارگردان جوان و خوشفکری است که همیشه ایدههای درخشان و: نابی برای غافلگیری تماشاگر آثارش دارد و نکته اینکه غالب ایدههای او منوط به اجرا و استفاده خلاقانه از بازیگر و طراحی فضای نمایش بوده. درست مثل دستاوردهای ارزندهای که در آثاری نظیر فرکانس، P۲، پنج ثانیه برف، ابرها و بکت رقم زد. اجرای مجدد نمایش «مالی سویینی» با تعویض یکی از بازیگران نسبت به اجراهای پیشین - امیر آقایی به جای عباس جمالی - اتفاق خوشایند این روزهای تئاتر است.
«مالی سویینی» نمایشی قابل قبول است که تماشای آن دست کم برای یک بار، خالی از لطف نیست.
این نمایشنامه سالها پیش اجرای ضعیفی به کارگردانی شیما فرهمند در تماشاخانه انتظامی داشت، اما اکنون به لطف کارگردانی تحسین برانگیز و کم نقص میرمنتظمی بیننده نمایشی خواهیم بود سرشار از احساس و لحظات به یادماندنی و دیالوگهای گوش نواز.
ماجرای نمایش درباره مالی سویینی، زنی نابیناست که به اصرار فرانک، همسرش، چشمانش را عمل میکند تا بینایی را تجربه بکند، ولی پس از عمل جراحی، به بیماری دیگری با نام کور بینایی دچار میشود چنان که مغز او، اطلاعات دیدههای چشمش را مخابره نمیکند و او همچنان کور است.
نمایشنامه با انبوهی از مونولوگهای نه چندان طولانی به خوبی داستان را روایت و تماشاگر را با خود همراه میکند، اما آنچه نمایش را دوست داشتنی و دلپذیرتر میکند، برخی ایدههای اجرایی کارگردان است. میزانسن بازیگران پشت محفظههای آکواریوم در نیمه نخست اجرا، با وجود محدودیتی که برای نقش آفرینان ایجاد کرده، به درستی طراحی و اجرا شده و مانع از قطع ارتباط مخاطب با نمایش و شخصیتها نمیشود.
همینطور خلق فضاهای خاص، رمانتیک و دراماتیک با استفاده از آکواریومهایی که ماهیان زنده در آن شنا میکنند، بر تاثیر گذاری و جذابیت دیداری اثر افزوده. مالی سویینی از لذت شنا در دوران نابینایی میگوید و توجه تماشاگر ناخواسته به ماهیهای قزل آلا جلب میشود، ولی پس از عمل جراحی به نظر میرسد مالی مانند یک ماهی از آب بیرون افتاده، رنج میکشد و مثل سابق از زندگی اش لذت نمیبرد. درست همان لحظههایی که او در برزخی سرگردان میان دیدن و ندیدن تقلا میکند، یک ماهی زنده در دستان او جان میدهد و بعد توسط شوهرش تمیز و آماده طبخ میشود.
ایدههایی از این دست در طول کار فراوانند و به روشنی هم منظور نویسنده و کارگردان را میرسانند. کاربرد نورهای رنگی و تند آنی هنگام معاینه مالی پس از عمل نیز علاوه بر غافلگیری مخاطب، احساس و وضعیت جسمی و ذهنی ش. خصیت اصلی را خیلی دقیق به نمایش میگذارند.
نیمه دوم نمایش، جایی که داستان بنابر هیجانات مالی به اوج خود میرسد، کارگردانی قوی تری نسبت به شروع نمایش دارد. میان بازی بازیگران، امیر آقایی با وجود ۱۵ سال دوری از صحنه تئاتر، نقش دکتر رایس را بسیار عالی و رضایت بخش اجرا میکند.
تسلط او بر بیان دقیق و درست جمله ها، نگاه تاثیر گذارش در لحظههای سکوت و اضطرابش وقتی حین ادای دیالوگ میکوشد یکی از ماهیها را بگیرد، نشان از توانمندی اش در بازیگری و احاطه بر نقش دارد. با این همه، «مالی سویینی» نمایشی قابل قبول است که تماشای آن دست کم برای یک بار، خالی از لطف نیست.
چرا نباید این نمایش را دید؟
مشکل عمده «مالی سوئینی»، بخش آغازین کار است. مونولوگها با وجودی که قابل توجه و مهماند، اما دست کم در نیمه نخست نمایش، بیش از حد طولانی اند و نحوه اجرای آنها توسط بازیگران، تخت و یکنواخت است. طوری که انگار به تماشای نمایشنامه خوانی نشسته ایم تا یک تئاتر اجرایی.
این موضوع، ریتم نمایش را کند کرده است. برخی حرکات کوچک و ظریف بازیگران پشت میزهایشان هم کمکی به ریتم و تنوع تصویری نمایش در بخش اول کار نمیشوند.
برخی ایدهها و اشارههای نمایشی به شدت تکراری، دم دستی و شعاری اند. مثل نخ کردن مرواریدها توسط مالی سویینی در حالی که دکتر رایس از عمل جراحی آب مروارید در طول هفته حرف میزند و بعد، فروریختن مرواریدها در میانه کار که قرار است تماشاگر را ش. گفت: زده بکند، ولی عملا چنین اتفاقی نمیافتد. دکور خانهای که تنها برای لحظاتی کوتاه در پایان نمایش میبینیم، بسیار زیاد و با دقت طراحی شده، اما آیا لازم بود دکوری که قرار نیست مورد استفاده قرار بگیرد، با جزئیات فراوان در صحنه خلق بشود؟
آیا نمیشد با استفاده از یک تصویر ویدئویی یا پرینت شده یا بنر همان منظور را رساند؟ بازیهای الهام کردا و صابر ابر پس از چندین همکاری در فیلم و نمایشهای مختلف، حالا دیگر تکراری شده.
ابر همچنان سعی میکند با صدا و لحن ادای کلماتش مخاطب را سر ذوق بیاورد و بخنداند، بی آنکه دلیلی برای این کار وجود داشته باشد. این همان ترفندی است که در نمایشهایی مثل «سه جلسه تراپی» و «زبان تمشکهای وحشی» به کار برده بود، وگرنه بیان جمله «شیردهی بز ایرانی بالاست» یا «چهارده بز ایرانی در سواحل میو» چرا باید خنده دار باشد؟!
فقط، چون صابر ابر آنها را بانیشخند به زبان میآورد تا به زور از تماشاگران و هوادارانش خنده بگیرد؟! بازی الهام کردا هم دیگر چنگی به دل نمیزند و در حد رفع تکلیف است. «مالی سویینی» نمایشی در ستایش زندگی و قدردانی از داشته هاست، اما شاید برای عموم مخاطبان امروز ایران دغدغه نباشد، بلکه فقط سرگرم کننده است.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰