دکوراسیون این روز‌های کافه‌های پایتخت

دکوراسیون این روز‌های کافه‌های پایتخت

از درکه وارد می‌شوی پیشخوان چوبی رو به خیابان با پنجره و چراغ‌های مطالعه سبزرنگ در کنار گلدان‌های پیچک و صندلی‌های کوتاه تصویر دلنشینی را قاب گرفته‌اند. صندلی‌ها بی‌اعتنا، پشت به کاناپه مشکی چیده شده‌اند و انگار نشسته‌اند به تماشا.

کد خبر : ۶۰۱۵۴
بازدید : ۱۳۴۴
دکوراسیون این روز‌های کافه‌های پایتخت
لیلا مهداد | از درکه وارد می‌شوی پیشخوان چوبی رو به خیابان با پنجره و چراغ‌های مطالعه سبزرنگ در کنار گلدان‌های پیچک و صندلی‌های کوتاه تصویر دلنشینی را قاب گرفته‌اند. صندلی‌ها بی‌اعتنا، پشت به کاناپه مشکی چیده شده‌اند و انگار نشسته‌اند به تماشا.
صندوق‌های قدیمی قرمز، نقش میز‌ها را بازی می‌کنند، کتاب‌ها، تزیین روی صندوق‌هاست که در همسایگی دوربین‌های قدیمی و کاسه نوار‌های گرامافون، خانه کرده‌اند. گرامافون قدیمی گوشه دنجی را از آن خود کرده و تلویزیون کوچکی که پدربزرگ‌ها از آن خاطره زیاد دارند، گوشه‌ای نشسته و مشتری‌ها را می‌پاید.
«این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است.» این جمله را قاب گرفته‌اند و گوشه‌ای از دیوار چسبانده‌اند. این تصویر، اما تصویر تمام کافه‌ها نیست، حالا کافه‌هایی با دکوراسیون سنتی در کنار کافه‌های مدرن و کلاسیک به رقابت پرداخته‌اند. کافه‌هایی که پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی را با پرده‌های حریر پوشانده‌اند تا نور آفتاب روی میز‌های گرد و کوچک با رنگ‌هایش خودنمایی کند.
سنتی‌ها از هرچیز قدیمی‌ای بهره برده‌اند تا شما را به دوران پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها ببرند. از لیوان‌های بلند گرفته تا رادیو‌های قدیمی و کوزه‌های آبی و سبزی که کنار این کافه‌ها جاخوش کرده‌اند و بعضی‌اوقات گلدانی را هم در دل خود جای داده‌اند. در منوی این کافه‌ها، در کنار قهوه‌ها و نوشیدنی‌های وارداتی، شربت گلاب، بهارنارنج، سکنجبین و خاکشیر جاخوش کرده‌اند تا طعم روزگاران دور را به مشتری‌ها بچشانند. این کافه‌ها با دکوراسیونی که انتخاب می‌کنند، به مشتری‌ها می‌گویند پشت میز کافه ما بنشینید، نه آن یکی کافه!
چوب، حس زنده‌بودن می‌دهد
«کافه یعنی کمی آرامش، فقط همین» این برداشت «حمید» از کافه است. حمید دانشجوی برق اراک است که از همان دوران در کنار درس، کافه‌داری هم می‌کرده: «دانشجو بودیم و می‌خواستیم در کنار دانشگاه، کاری هم داشته باشیم و برای همین شدیم کافه‌دار.»
کافه‌دار‌هایی که حتی بلد نبودند چای دم کنند و کافه «سرخه» را از دو دانشجویی که فارغ‌التحصیل شده بودند و می‌خواستند به شهرشان برگردند، گرفته بودند. «ما اول کافه زدیم و بعد فوت‌وفن کار را یاد گرفتیم، البته کارمان خوب گرفت. این داستان برای سال ٩٠ است و حالا شریک قبلی‌ام آن‌جا را اداره می‌کند و من هم از دنیای برق گذشتم و کافه‌داری را ادامه داده‌ام و کافه خودم را دارم؛ کافه سان‌ست یعنی غروب آفتاب.» کافه‌ای کوچک و نقلی با دری چوبی که هنگام بازشدن به میز‌های کوچک مربعی شکل و چوبی روسی می‌رسد.
سقف و دیوار‌ها ردی از چوب دارند، پیشخوان هم از همان جنس است و سینی‌ها را هم به میهمانی‌اش دعوت کرده. میزوصندلی‌های تک‌نفره روبه خیابان چیده شده‌اند و پشت‌سرشان میز‌های دونفره جا خوش کرده‌اند و در انتهای کافه میز‌های سه یا چهارنفره را می‌شود دید. موسیقی ایتالیایی فضای نسبتا تاریک کافه را پر کرده و صندلی‌های کوتاه و کوچک چوبی به تشکچه‌های رنگی که با رنگ چوب همخوانی دارند، مجهز شده‌اند تا مشتری احساس راحتی بیشتری کند.
«چوب مثل یک موجود زنده است و کافه‌ها نیاز دارند زندگی در آن‌ها جریان داشته باشد و زنده‌بودن چوب به این مسأله کمک می‌کند.» حمید این‌ها را می‌گوید. مردم اغلب برای استراحت و معاشرت به کافه می‌روند تا در کنار صرف قهوه، نوشیدنی‌ها و خوراکی‌ها از فضا هم بهره ببرند و این وظیفه مدیر کافه است که این فضا را فراهم کند، از تم و رنگ گرفته تا وسایل و مبلمانی که از آن‌ها استفاده می‌کند و تمام این‌ها باید حرفی برای گفتن داشته باشند.
«دکوراسیون کافه، ایده می‌خواهد، البته بعضی کافه‌دار‌ها از کافه‌های دیگر کپی‌برداری می‌کنند، اما بهترین کار این است که ایده داشته باشد و ایده خودش را پیاده کند. همین کپی‌برداری است که باعث شده ما این‌همه کافه با دیزاین‌های مشابه را ببینیم؛ کافه‌هایی با تم‌های سنتی که خیلی مد شده تا جایی که آدم زده می‌شود.»
دکوراسیون کافه‌ها می‌توانند معاصر، سنتی، مدرن، روستایی، شهری یا هرچیز دیگری باشند، البته هر تم و دکوراسیونی نیازمند همخوانی رنگ‌ها، کفپوش، سقف و... است: «حس گرم و زنده‌بودن چوب من را ترغیب کرد تا دکوراسیون با تم چوب را انتخاب کنم، البته مشتری‌ها از فضا خوششان می‌آید و این جمله را خیلی از آن‌ها شنیده‌ام. کافه نقلی، دنج و باصفایی است. دیزاین کافه اهمیت بالایی دارد تا مشتری احساس راحتی کند و ما توانسته‌ایم این احساس را به مشتری‌هایمان بدهیم.»
آرامش حرف اول و آخر را در کافه می‌زند، مشتری باید از نشستن طولانی در کافه لذت ببرد، برای همین دکوراسیون کافه باید ساده، لذت‌بخش باشد و حس آرامش را به مشتری انتقال دهد، البته موسیقی هم نقش مهمی در کافه ایفا می‌کند. اگر سری به کافه‌ها بزنید، می‌بینید که اغلب‌شان از آهنگ‌های ایتالیایی و فرانسوی استفاده می‌کنند تا با فضای نیمه‌تاریک و آرام کافه‌ها همخوانی داشته باشد: «هر فضایی موسیقی خاص خودش را دارد.
موسیقی ایتالیایی و فرانسوی مختص کافه‌هاست و موسیقی ایرانی و سنتی به درد رستوران‌ها می‌خورد. درواقع هر شغلی، موسیقی خاص خودش را می‌طلبد. بیشتر کافه‌گرد‌ها هنر‌ی‌اند و باید فضا و دکور به‌گونه‌ای باشد که این قشر می‌طلبند.»
دکوراسیون این روز‌های کافه‌های پایتخت
دکوراسیون کافه‌ها یکی از مباحثی است که برای گروهی اشتغالزایی کرده است و حتی شغلی به نام کافه‌راه‌انداز‌ها را ایجاد کرده است. «افرادی که معماری داخلی خوانده‌اند می‌توانند در طراحی دکوراسیون کافه‌ها کمک کنند، البته چندنفری هم هستند که در این زمینه شناخته شده‌اند و به کسانی که کافه راه‌اندازی می‌کنند معرفی می‌شوند و شاید برای همین است که اغلب کافه‌ها شکل‌وشمایل یکسانی دارند.
این افراد ١٠ میلیون می‌گیرند تا تنها برای کافه شما طراحی کنند و این جدا از هزینه وسایل است، البته هر ایده با توجه به مساحت کافه و. تفاوت دارد، البته مساحت، فاکتور اساسی‌ای در تعیین این قیمت دارد.»
هر کافه تم خاص خودش را دارد
کافه «لایت» بر خیابان انقلاب است. گلدان‌های سفید بزرگ و کوچک پرگلش نخستین چیزی است که از دور، نظر‌ها را جلب می‌کند. نزدیک‌تر که می‌شوید گلدان‌های همرنگ چیده شده کنار در ورودی در جوار شمع‌های بزرگ، خودنمایی می‌کنند. شمعدانی‌ها از پشت شیشه هم حس خوبی منتقل می‌کنند.
وارد کافه که می‌شوید با فضایی نیمه‌روشن روبه‌رو می‌شوید که صندلی‌های رنگی و کاناپه کنار پنجره آن‌ها را تزیین کرده‌اند. دیوار‌های آجری به رنگ سفیدند که در سمت راست، قاب عکس کارگردان‌های بزرگ تاریخ سینما را در خود جای داده‌اند. دیوار‌های سمت چپ، اما جایگاه پوستر‌های تئاتر است.
پشتی صندلی‌ها بلند است و گوشه کافه نشسته‌اند، جلویشان هم میز‌های مربع شکل، چیده شده‌اند. صندلی‌های کوتاه‌تر با میز‌های گرد کوتاه، وسط کافه را پر کرده‌اند و چیدمان قشنگی به کافه داده‌اند.
کف کافه مشکی است تا با رنگ سفید صندلی‌ها، هماهنگ باشد. به پیشخوان که می‌رسید شیشه‌های رنگی نظر‌ها را به خود معطوف می‌کنند. بطری‌هایی که چاشنی‌های مختلف زنجبیلی، وانیلی، دارچینی و ... برای مزه‌دار کردن نوشیدنی‌های سرد و گرم آن بالا نشسته‌اند هم کافه را رنگی کرده.
«بابک» کافه‌دار است و با این که در رشته کامپیوتر درس خوانده، اما هیچ‌وقت در این زمینه کار نکرده و تمام سابقه کاریش به کافه‌داری برمی‌گردد: «صفر تا صد این کار را در کافه‌ها یاد گرفتم. علاقه به غذا من را به کافه‌داری رساند.
خوب یاد دارم که اول کار بدون حقوق کار می‌کردم تا یاد بگیرم و بعد از مدتی حرفه‌ای شدم و به خاطر حرفه‌ای که داشتم کافه‌های مختلف من را می‌خواستند، حالا چندسالی می‌شود که کافه خودم را دارم. کافه‌داری سخت است و اگر کار را بلد نباشی ورشکستگی حتمی است. در سایت «دیوار» سرچ کنید متوجه می‌شوید که چه تعداد کافه واگذار می‌شود، البته علاوه بر کیفیت، دکور کافه هم در موفقیت دخیل است.»
رنگ مبلمان، میز‌ها و صندلی‌ها باید با فضا هماهنگی داشته باشد، مثلا فضای مدرن و شهری مبلمانی با جنس متال با تناژ‌های قرمز و مشکی را می‌طلبد در حالی که چوب برای فضای کلاسیک مناسب است: «کافه‌ها اغلب مدرن، سنتی و کلاسیک هستند، اما کافه‌هایی هم وجود دارند که از دیزاین خاصی تبعیت می‌کنند مثل کافه‌هایی که فوبتالی‌اند و پرچم تیم‌های مختلف فوتبال جزوی از دکوراسیون آنهاست و همیشه در آن‌ها فوتبال پخش می‌شود.
بعضی از کافه‌ها هم هنری‌اند با دیزاینی تاریک و تیره. کافه لایت هنری است و مشتری‌ها هم این فضا را می‌پسندند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند، البته ما به تناسب کافه‌های دیگر از نور بیشتری بهره می‌بریم تا مناسب اقشار مختلف باشد برای همین دوستانم به این کافه می‌آیند، همین‌طور خانواده، دانشجو، هنرپیشه‌های تئاتر، کسانی که تئاتر می‌بینند و ...»
کافه، سلیقه کافه‌دار را به نمایش می‌گذارد و تابلو‌های نقاشی، گلدان‌های کوچک و بزرگ، لامپ، مجسمه‌ها و ... رنگ را در فضا به جریان در می‌آورند و حرکت چشم را به بازی می‌گیرند. این موضوع نه‌تن‌ها فضا را جالب‌تر می‌کند بلکه به محیط کافه شخصیت می‌بخشد: «برای راه‌اندازی کافه از کافه‌راه‌انداز‌ها کمک نگرفتم.
تک‌تک این وسایل را با ایده خودم تهیه کردم و کنار هم چیدم. هر وسیله‌ای که می‌خواستم تهیه کنم را می‌گشتم تا با قیمت مناسب بخرم، البته کیفیت هم برایم اهمیت داشت و با چنین شرایطی که همه کار‌ها را خودم انجام دادم نزدیک به ١٠٠ میلیون تومان هزینه کردم. در چیدمان، صندلی‌های بلند را برای آدم‌های قدبلند در نظر گرفتم و صندلی‌های کوتاه را برای افرادی که قد متوسطی دارند و کاناپه‌ام برای کسانی است که می‌خواهند راحت لم بدهند و قهوه‌شان را بخورند. فضای یکدست چشم‌نواز نیست و آدم را یاد کار‌های صنعتی و کارخانه‌ای می‌اندازد.»
بیشتر مشتری‌های کافه لایت هنری‌ها هستند و از فضای کافه رضایت دارند و برای همین بعضی از آن‌ها مشتری ثابت کافه‌اند و نشانی از آن‌ها را می‌شود روی تابلوی یادگاری کافه دید: «تصمیمات خوب از تجربیات خوب می‌آیند. تجربیات خوب از تصمیمات بد»، یا «مرسی از فضای زیبای کافه و غذای خوب و نوشیدنی‌های دلچسب‌تان» و ...
حالا چندسالی می‌شود که کافه‌ها هویت خود را در شهر‌ها پیدا کرده و خودشان را به زندگی شهر سنجاق کرده‌اند تا جایی که بعضی‌ها، کافه‌ها را یک فضای نجات‌دهنده از شلوغی و استرس‌های شهر می‌دانند؛ محلی برای ملاقات با دوستان، قهوه خوردن، کتاب خواندن و نوشتن یادداشت‌های روزانه.
در کنار منو‌های جذاب و کیفیت غذا‌ها و نوشیدنی‌ها فضا و دیزاین کافه است که کافه‌گرد‌ها را ترغیب می‌کند تا بیشتر به کافه خاصی سر بزنند و همین هم می‌شود تا دکوراسیون یکی از مباحث مهم کافه‌داری به شمار رود، دکوری که اغلب تم چوبی دارد، اما «بابک» دیزاین چوب را دوست ندارد: «چوب سوسک می‌آورد برای همین دوستش ندارم. بیشتر مشتری‌ها تلفیق سنتی و مدرن را دوست دارند، البته ایرانیزه کردن کافه هم جذاب است مثل کافه‌هایی که از وسایل سنتی استفاده می‌کنند و بیشتر پاتوق می‌شوند. کافه‌های سنتی اغلب در متراژ بالا به چشم می‌خورند و در کافه‌های کوچک چشم‌نواز نیستند.»
بیشتر کافه‌دار‌ها بر این باورند که در کافه باید حس زندگی جاری باشد و برای همین سعی می‌کنند با وسایل و تزیینات مختلف این حس را به وجود بیاورند. «هر چیزی که زنده باشد به کافه روح می‌دهد. استفاده از گلدان، به کار بردن چوب در تزیینات و حتی آکواریوم.»

کافه یک‌میلیارد تومانی
حمام‌های زیادی که در گذشته بوی عنبر، سدر و حنا می‌دادند، امروز بوی دیزی، کباب، میرزاقاسمی و... گرفته‌اند و میز و صندلی‌ها و گاهی پشتی‌های زنگی را در دل خود جای داده‌اند تا در کنار حوض‌های قدیمی، غذا‌های سنتی و دوغ‌های خنک را به مشتریان تعارف کنند؛ رستوران‌هایی که حالا جای خود را میان مشتریان باز کرده و به رویه‌ای عادی در کنار زندگی صنعتی بدل شده‌اند. شهر‌هایی مثل یزد و اصفهان و ... پر هستند از این رستوران‌ها و کافه‌ها.
«کافه ارثیه» هم سرنوشتی مثل رستوران‌های سنتی دارد؛ کافه‌ای که پیرمرد‌ها و پیرزن‌های محله سعدالسلطنه قزوین ویترین عینک‌ها را از آن به یاد دارند و حالا فرزندان و نوه‌هایشان پشت میز‌های آن می‌نشینند تا از میان قهوه ایتالیایی، دمنوش‌ها و ... یکی را انتخاب کنند، البته به جز منوی دلچسب این کافه، دکوراسیونش بهانه خوبی است برای دقایقی اطراق‌کردن مشتری‌های همیشگی و توریست‌هایی که از مسافران قبلی تعریف آن را شنیده‌اند. وارد کافه ارثیه که می‌شوید یادتان می‌رود برای چه کاری آن‌جا آمده‌اید، چون قاب‌هایی که عینک‌های قدیمی در آن‌ها جا خوش کرده‌اند، شما را به سال‌های دوری می‌برند که از فیلم‌ها نشان‌هایی از آن‌ها در ذهن دارید.
فضای قدیمی و نوستالژیکی که با صندلی‌های لهستانی همخوانی خوبی پیدا کرده‌اند، چهارماه طول کشیده تا در کنار هم جای مناسب خود را پیدا کنند و این تصویر دلنشین را به نمایش بگذارند، اگرچه ٨٠٠‌هزار تومان تا یک میلیارد تومان هزینه این دکوراسیون شده تا وسایل قدیمی و عتیقه‌ای همچون فرش ١٣٠ ساله و قاب عکس‌های قدیمی در این کافه جمع شوند.
کافه‌ای که ١٤٠ مترمربع مساحت را به خود اختصاص داده و همزمان می‌تواند پذیرای ٥٠ مشتری باشد. واقعیت این است که دکوراسیون کافه ارثیه، آن را به شهرت رسانده و کمک کرده تا یک سروگردن از کافه‌های دیگر بالاتر رود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید