کفتر بازان تاریخ ایران چه کسانی هستند؟
تعداد کارها درباره سابقه کبوتر و کبوتربازی و تمامی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی که در طول تاریخ ما جای پایش را میتوانیم پیدا کنیم، بسیار است.» با این توضیحات مشخص شد که هدف علی دهباشی مدیر مجله «بخارا» از برگزاری «شب کبوتر و کبوتربازی در ایران» در روز بیستونهم مردادماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی چه بود خصوصا که گفت: «آنچه امشب ارائه میشود آغازی است بر پژوهشهایی که در این زمینه باید انجام شود.
خیلی چیزها باید از کفتربازها بیاموزیم
اسماعیل کهرم، بومشناس و فعال محیط زیست که گفته در عمرش فکر نمیکرد در چنین محفلی امکان داشته باشد درباره کفتر و کفتربازی صحبت شود، خودش را یک کفترباز اصیل و قدیمی تهران معرفی کرد و افزود: «تا مدتها جهتیابی کبوترها موجب حیرت انسان میشد. در ایالات متحده آمریکا آزمایشی درباره جهتیابی آنها انجام شد، یک یا دو هلیکوپتر را بالا نگه داشتند، پایین هم اکیپهای مختلف و کبوترهای علامتدار را چشمبسته در منطقهای در آریزونا رها کردند.
کهرم با طرح سؤال «کبوترباز چه آدمی است؟» به سخنان خود ادامه داد و گفت: «طبق تحقیق انجام شده، گفتند افرادی که از بچگی حیوان در خانه دارند، مهربانترند، اینها نسبت به بچههای خود هم مهربانترند. به چهارراه مولوی رفتم تا کفتر بخرم. آنجا مرا میشناسند، انتخابش کردم، یک نر شایسته و خوشتیپ سینه کفتری، پاهای بلند، چشمها آگاه (مانند چشم سگ که در آن کنجکاوی است، چشم ناآگاه مانند گوسفند است.) فروشنده پاکتی کاغذی آورد تا کبوتر را در آن بگذارد.
پادشاهی با کبوتربازی دیر نماند
دهباشی در ادامه از علی آخرتی که پایاننامه خود را بر اساس کبوتربازی نوشته است، دعوت کرد و گفت: «یکی دیگر از عواملی که این شب را بر اساس آن برنامهریزی کردیم، کاری است که دوست دانشمندمان علی آخرتی کرده و این شب به صورت پازل فراهم شد. وقتی پایاننامه را خواندم دیدم بسیار دقیق کار کرده و با اینکه مستندساز نیست فیلم مستندی هم کار کرده است.»
علی آخرتی صحبتش را با شعری از مسعود سعد سلمان به عنوان یکی از اولین اشارات کبوتر و کبوتربازی در ادبیات ایران آغاز کرد:
«انس تو با کبوتر است همه / ننگری از هوس به چاکر خویش
هم به ساعت بر تو باز آید / هر کبوتر که رانی از بر خویش
رفتن و آمدن به نزد رهی /، چون نیاموزی از کبوتر خویش
پس از آن و تا به امروز هم میشود نشانی از کبوتر و کبوتربازی را در آثار ادبی دیگر سراغ گرفت، از جمله در دوران معاصر در داستان معروف «کفترباز» صادق چوبک و «کچل کفترباز» صمد بهرنگی و حتی در این شعر مهدی اخوان ثالث که مرد را بینم که پای پرپری در دست.
با صفیر آشنای سوت.
سوی بام خویش خواند، تا نشاندشان.
بالهاشان نیز سرخ است.
آه شاید اتفاق شومی افتادست.
استاد شفیعی کدکنی نیز در کتاب «حالات و مقامات م. امید» دو صفحه درباره کبوترهای اخوان و علاقه او به کبوتر شرح دادهاند. البته خود ایشان هم از این علاقه و انس با کبوتر بیبهره نبودند و شعر «کبوترهای من» استاد محصول دور افتادنشان از کبوترهای مورد علاقهشان است.
امسال یازدهمین سالی است که من کبوتر، کبوتربازی و فعالیتهای کبوتربازها را در حوزههای مختلف پیگیری و همراهی میکنم. آشناییام با کبوتربازها به این صورت، یعنی به عنوان گروهی متشکل و منسجم که در مسابقاتی سالانه گردهم میآیند، از طریق حضور در یک گرو در تیرماه ۸۶ بود، حضوری که به لطف دکتر ساسان فاطمی امکانپذیر شد.
دیگار عنوان میکند که اگرچه از زمان دقیق اهلی شدن کبوتر اطلاعی در دست نیست، اما استفاده از کبوتر به عنوان قاصد در ایران و مصر از ابتدای هزاره اول قبل از میلاد مورد تایید قرار گرفته است. ابن اثیر نیز در کتاب «الکامل فی التاریخ» به دستور عثمان برای بریدن بال کبوترهای مدینه در هشتمین سال خلافتش اشاره میکند.
بنابر کتب تاریخی و اسناد موجود، در میان حاکمان، خلفای عباسی، خلفای فاطمیان، المالک المظفر حاکم مصر در سده هشتم قمری، حسنمیرزا پادشاه تیموری و اکبرشاه سومین پادشاه گورکانیان هند همه از علاقهمندان به کبوتر بودهاند.
در کتیبهای به تاریخ ۶ جمادیالثانی ۱۰۴۷ (۴ آبان ۱۰۱۶) یکی از درآمدهای میرشکارباشی مالیات کبوتربازهای استرآباد عنوان شده (رابینو، ۲۴۰) که البته اینجا مراد از کبوترباز احتمالا صاحبان کبوترخانههاست. در دوران اخیر هم ما شرح علاقه شاهان و شازدههای قاجار به این فعالیت را داریم.
آخرتی با اشاره به اینکه گروهی از محدودیتهای کبوتربازی مبانی دینی دارند، توضیح داد: «در حدیثی در کتاب «سنن ابی داوود» چنین آمده که: ان رسولالله رای رجل یتبع الحمامه فقال شیطان یتبع شیطانه. در کتاب بحرالوفائد اگرچه حرمت کبوتربازی را رد کرده، اما آن را مکروه دانسته است.
در کنار این محدودیتها و احکام دینی، شماری محدودیتهای حکومتی هم همواره در برابر فعالیت کبوتربازها قرار داشته است. برای مثال مقتدی عباسی حکم به ممنوعیت کبوتربازی و تخریب کبوترخانهها داد. شاهطهماسب در ربیعالاول ۹۴۱ ق. در کنار منکراتی مانند شرابخانه، بنگخانه، بوزخانه، قوالخانه، بیتاللطف و قمارخانه، حکم به ممنوعیت کبوتربازی داد.
این محدودیتها در مواردی به خاطر شرایط فعالیت خود کبوتربازها و انگهایی است که به آنها زده میشود، انگهایی که میتوان گفت: قدمتی به درازای عمر کبوتربازی دارد. انگها و تهمتهایی همچون چشمچرانی، دزدی و ایجاد مزاحمت برای همسایهها.
یکی از دلایل اتصاف این صفات شیوه فعالیت کبوتربازها از جمله صرف وقت زیاد کبوتربازها روی پشتبام، صرف هزینه زیاد برای نگهداری از کبوترهایشان و استفاده از سوت و ایجاد صدا برای تحریک کبوترها به بیشتر پریدن بود. در مقابل در باورهای عامیانه مردم نقاط مختلف ایران به این موضوع برمیخوریم که کبوترداری و کبوتر جایگاهی مثبت و حتی گاه مقدس دارد.
در خصوص استفاده از کبوتر در ابتدا میشود به دو استفاده عمده که در گذشته رواج داشته اشاره کرد: کبوترخانهها و کبوتر به عنوان قاصد یا کبوتر نامهبر. این دو شیوه استفاده صورتهایی از حضور کبوتر در حیات اجتماعی ایران بود که امروز دیگر چندان رواج ندارد. در خصوص کبوترخانهها دکتر مرتضی فرهادی در شماری از آثارش از جمله «نگاهی به اهمیت و پیشینه کبوترخانههای ایران» و مقاله «کبوترخانههای اصفهان در منابع خارجی» و سید آیتالله میرزایی در مقالاتی به این موضوع پرداختهاند. در خصوص کبوتران نامهبر هم میتوان به مقاله آقای الفنون در مجله «راه و بار» با عنوان «کبوتر نامهبر» رجوع کرد.»
علاقه ملکالشعرای بهار و شفیعی کدکنی به کبوتربازی
دهباشی در ادامه از ملکالشعرای بهار و محمدرضا شفیعی کدکنی به عنوان دو شاعری که علقه خاصی به کبوتر داشتند یاد کرد و گفت: «شفیعی کدکنی شعر خود را به عباس کیارستمی اهدا کرد.» هنگامه قاضیانی سپس این شعر را خواند:
«میگفتم:
آن بالا.
ببین در آبیِ بیابر
آن طوقیّک را، در طوافِ صبح.
در پرواز!
آن سینهسرخان را ببین.
در آن سماعِ سبز!
بالیدنِ آمالشان را
بالشان را، بین!
آن وَجْدها و
شورها و
حالشان را بین!
آن شامگاهان، نغمه قوقو سرودنها
بقبقوها، دُمکشیدنها...»
حسن گلزار در ادامه با اشاره به اینکه بیشتر فعالیت کشاورزی و گل و گیاه دارد، گفت: «از بچگی به کبوتر علاقه داشتم، ۳۵ سال جرات نمیکردم به عشق کودکی بروم. شبی که بزرگداشت مهدی اخوان ثالث بود، دکتر شفیعی کدکنی درباره کبوترها صحبت کرد. اینطور بود که دل پیدا کردم و بعد با دهباشی صحبت کردم که ایشان هم آنچنان که در فرهنگ ماست این کار را بد نمیدانند و مرا برای انجام این کار تشویق کردند.
دهباشی با بیان اینکه ملکالشعرای بهار کبوترباز حرفهای بود، درباره محدودیت در سخن گفتن درباره کبوتربازی گفت: «مهرداد بهار مقالهای درباره کبوتربازی ملکالشعرای بهار نوشت که آن زمان نتوانستیم آن را چاپ کنیم، ولی امشب این را در سایت بخارا خواهید خواند و سرودهای از استاد به جا مانده است:
بیاییدای کبوترهای دلخواه
سحرگاهان که این مرغ طلایی
بپرید از فراز بام و ناگاه
ببینمتان به قصد خودنمایی
بدن کافورگون پاها چو شنگرف
فشاند پر ز. روی برج خاور
به گرد من فرود آیید، چون برف
بحث درباره کبوتر و کبوتربازی تازه آغاز شده و امید است شب دیگری به کبوترخانهها و چگونگی آنها اختصاص دهیم.»
آنها که کفتر هوا میکنند
علی آخرتی در دومین بخش از سخنانش درباره آن چیزی که امروزه در حوزه ارتباط با کبوتر متداول است، توضیح داد: «امروز استفاده از کبوترها به عنوان وسیله بازی و سرگرمی رواج دارد. برای این منظور گروهی بر اساس زیبایی و ظاهر کبوتر، این پرنده را به عنوان حیوانی خانگی نگهداری میکنند، این افراد را نقشباز مینامند. شیوه دیگر استفاده از کبوتر برای تفریح و بازی و سرگرمی استفاده از آن در مسابقات مسافتی است. در این روش کبوتربازها در فاصلهای مشخص کبوترهایشان را رها میکنند و کبوتر هر یک از رقبا که زودتر به خانه برگردد برنده مسابقه است.
گرو مسابقاتی است که کبوتربازها در تیرماه برگزار میکنند (به قول خودشان عید تیر) خیلی خلاصه هدف مسابقه این است که هر کبوترباز روی پشتبام خودش تعداد مشخصی کبوتر هوا کند و آنگاه میانگین پرواز کبوترها برنده را مشخص خواهد کرد. مدتی قبل از تیر دو کبوترباز یا گاهی بیشتر از دو نفر جایی جمع میشوند و قرار روز گرو را میگذارند.
همچنین شب قبل از گرو هر کدام از کبوتربازها مهری را به خانه رقیبشان میفرستند و همه کبوترهایی که فردا قرار است به پرواز درآیند مهر میشوند. این کار برای آن است که اگر مثلا از قبل کبوتری به خانه برنگشته باشد و روز گرو برگردد، از مهر روی بالها میفهمند مربوط به مسابقه نیست و زمانش را حساب نمیکنند.
پس از بلند شدن کبوترها پشتبام دیگر در اختیار داورهاست. سه داور؛ از جانب هر کدام از رقبا یک نفر و نیز یک داور وسط تا اگر اختلاف نظری بین دو داور دیگر بود میانجیگری کند. یکی از کارهای مهم داورها که ممکن است به اختلاف نظر منجر شود، تشخیص کبوترهای هرز یا نپریده است.»
آخرتی در ادامه اهمیت گرو را از منظر انسانشناسی بررسی کرد و گفت: «همین قوانین دقیق و سفت و سخت نشاندهنده اهمیت این مسابقه برای این افراد است، من این مسابقه و گردهماییهای اطرافش را به منزله یک مناسک بررسی و از خلال آن تلاش کردم هنجارها و ارزشهای این افراد را استخراج کنم و فضایی را که این افراد در آن نفس میکشند بشناسم. اهمیت گرو برای کبوتربازها آنقدر هست که آنها اساسا کبوتر هوا کردن را گرو بستن میدانند. مثلا منظور آنها از اینکه «کسی ۱۰ سال است کفتر هوا نکرده» یعنی ۱۰ سال است گرو نبسته.
شاید بتوان از رفتار میهمانان یک گرو نیز چنین نتیجهای گرفت. مهمانانی که ظهر و پس از ناهار و گاه حتی خیلی زودتر از آن در حالی که هنوز نتیجه مسابقه مشخص نشده، خانه کبوترباز را ترک میکنند؛ مهمانانی که در گروهایی پیش میآید در تمام مدت حضورشان هم در پارکینگ یا زیرزمین کبوترباز مشغول گپ و گفتگو هستند، به ندرت از این فضا خارج میشوند تا کبوترهای در حال پرواز را مشاهده کنند.
در سالهای اخیر تغییر مهمی در این مسابقات رخ داده است. این آن چیزی است که خود کبوتربازها به عنوان ورود پول از آن یاد میکنند. با این تعبیر که «امروز دیگه این کار مال پولدار است.» نه اینکه مبلغ گرو یعنی مبلغ شرط بالا رفته باشه، بلکه نقش پول خود را از طریق بالا رفتن تعداد کبوترها نشان میدهد.
برای به پرواز درآوردن این تعداد کبوتر شما باید ۵،۶ هزار کبوتر داشته باشید و تنها مخارج غذا و رسیدگی به این کبوترها ماهی چند ده میلیون خواهد شد. به بیانی در گذشته رقابت بین کبوتربازها بر سر کسب سرمایههای نمادین بود، هر کس با همان اندک تعداد کبوتر خود میتوانست گرو ببندد و حتی چه برنده بشود و چه بازنده سرمایههای نمادین کسب کند، اما اکنون اساسا گروه زیادی از کبوتربازها از میدان رقابت خارج میشوند.