نگاهی به داستان "مردی به‌نام اُوه"

نگاهی به داستان "مردی به‌نام اُوه"

موضوع این کتاب، تنهایی انسان معاصر است. مردی ۵۹ ساله به‌نام اُوه پس از مرگ همسر و به‌دنبال آن بازنشستگی از شغلش خسته و ناامید تصمیم به خودکشی گرفته است. با این توصیف ناگفته پیداست که موضوع رمان بسیار تلخ است. اما نویسنده ماجرای خودکشی‌های نافرجام این مرد را به گونه‌ای با چاشنی طنز ترکیب کرده که خنده و گریه را در چهره خوانندگانش در هم می‌آمیزد. در واقع «مردی به‌نام اُوه» روایتی طنزآلود از یک رخداد اندوه‌بار است.

کد خبر : ۶۴۶۵۸
بازدید : ۱۱۳۰
نگاهی به داستان
«مردی به‌نام اُوه» رمانی نوشته فردریک بکمن نویسنده سوئدی است که طی یکی دو سال اخیر در زمره پرفروش‌ترین کتاب‌های خیلی از کشور‌ها از جمله ایران قرار گرفته است. اینکه اثری از ادبیات حوزه اسکاندیناوی که موضوعی غیر از ژانر معمول این منطقه - جنایی و پلیسی- دارد، ظرف مدت کوتاهی در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته موضوعی قابل توجه و بررسی از زوایای مختلف است.
موضوع این کتاب، تنهایی انسان معاصر است. مردی ۵۹ ساله به‌نام اُوه پس از مرگ همسر و به‌دنبال آن بازنشستگی از شغلش خسته و ناامید تصمیم به خودکشی گرفته است. با این توصیف ناگفته پیداست که موضوع رمان بسیار تلخ است. اما نویسنده ماجرای خودکشی‌های نافرجام این مرد را به گونه‌ای با چاشنی طنز ترکیب کرده که خنده و گریه را در چهره خوانندگانش در هم می‌آمیزد. در واقع «مردی به‌نام اُوه» روایتی طنزآلود از یک رخداد اندوه‌بار است.

اُوه شخصیت اصلی این داستان است. مردی با قلبی مهربان و حساس به تمام مسائل پیرامون که از نگاه دیگران انسانی تلخ و عبوس و منزوی است. اما همین مرد به ظاهر لجوج و بهانه‌گیر غرق در عشق است و به‌دلیل مرگ همسری که از صمیم قلب به او عشق می‌ورزیده، قصد پایان‌دادن به زندگی خودش را دارد.
رمان، شخصیت‌محور است و خواننده در طول داستان غیر از اُوه به‌عنوان شخصیت اصلی با چند شخصیت دیگر نیز به گونه‌ای آشنا می‌شود که این تعدد شخصیت‌ها نه تنها باعث سرگردانی نشده، بلکه نوع پرداخت ماهرانه، موجب همراهی مخاطب با تک‌تک آنان می‌شود. از جمله شخصیت‌های مهم این رمان «سونیا» همسر و «پروانه» همسایه اُوه است که اتفاقاً یک زن ایرانی است و شاید یکی از دلایل قرابت خواننده ایرانی با این رمان سوئدی ملیت همین زن نیز باشد. تأثیری که این دو زن با صفات و اخلاق و روحیات کاملاً متفاوت در زندگی مرد ناراحت قصه می‌گذارند، موضوعی حائزاهمیت است که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.

اوه در هفت‌سالگی مادر و در شانزده‌سالگی پدرش را از دست می‌دهد. او شغل پدر را که کار روی ریل‌های قطار است، ادامه می‌دهد و هنگام همین کار یک روز «سونیا» را با کفش‌های قرمز، در حالی که یک کلیپس بزرگ زرد به موهایش زده و سنجاق سینه طلایی رنگی روی لباس دارد، در قطار می‌بیند. اُوه و سونیا زندگی عاشقانه‌ای را آغاز می‌کنند که تا پایان عمرشان ادامه دارد. وقتی سونیا باردار می‌شود تصمیم می‌گیرند به اسپانیا سفر کنند، در این سفر، اتوبوس دچار حادثه شده و این اتفاق موجب مرگ جنین و فلج شدن سونیا تا پایان عمر می‌شود.

سونیا زنی مهربان و اهل مطالعه است که اتفاقاً غیرعادی بودن این مرد خشن و گستاخ موجب ازدواجش با او شده است. در واقع او با شناخت کامل از اُوه با او ازدواج کرده و هرگز در خلال زندگی برای تغییر مرد به مسیر مورد علاقه خودش تلاش نکرده است. همین پذیرش است که باعث جاری بودن مداوم عشق در زندگی آنان است. سونیا زنی قوی است که پس از حادثه تصادف، به زندگی معمولش ادامه می‌دهد. او تنها داوطلب آگهی فراخوان تدریس به دانش‌آموزان بیش‌فعال است و با ویلچر به مدرسه می‌رود تا به آنان شکسپیر درس بدهد. این چنین است که اگر کسی از اُوه می‌پرسید قبلاً زندگی‌اش چگونه بوده، پاسخ می‌داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی‌اش بگذارد اصلاً زندگی نمی‌کرده و از وقتی تنهایش گذاشت نیز دیگر زندگی نمی‌کند. اوه قصد دارد این دنیا را ترک کند و زودتر پیش همسری برود که عاشقانه او را دوست دارد.

اما زن دیگر این داستان یعنی «پروانه» که باردار است و به اتفاق همسر سوئدی و دو دختر سه و شش ساله‌اش در همین ایام ناامیدی با اُوه همسایه می‌شود، تأثیرات مهمی در زندگی او بعد از سونیا می‌گذارد. حالا اُوه وسواسی سرسخت تغییرناپذیر تحت تأثیر این زن ایرانی و آشنایی با خانواده او نه تنها فکر خودکشی را فراموش می‌کند بلکه وارد زندگی جدیدی می‌شود. او که همیشه از تغییر انسان‌ها و تبدیل زندگی سنتی به مدرن بیزار بود، تحت تأثیر پروانه و فرزندانش حتی کار با موبایل و رایانه را هم می‌آموزد.
پروانه برعکس سونیا که خواهان آرامش و گریزان از جدال و مبارزه است، اهل تسلیم و سکوت نیست. او در عین مهربانی و توجه به اُوه در مراودات با او نه تنها تسلیم نیست، بلکه در به کرسی‌نشاندن اهداف خود به گونه‌ای که این همسایه یکدنده را مبهوت و البته تابع تصمیمات خود کند مهارت دارد. او غذای ایرانی می‌پزد و بنا به رسم و رسوم همسایه‌داری ایرانی بار‌ها و بار‌ها مرد لجوج همسایه را نمک‌گیر می‌کند. توجه پروانه به اُوه نه از جنس سونیا بلکه از نوع تازه توأم با سرسختی است که سرانجام نیز از همین طریق، اُوه را طوری به مسیر جدیدی از زندگی رهنمون می‌کند که اگر زندگی عاشقانه او با سونیا تا ابد نیز ادامه می‌یافت، هرگز منجر به بخش کوچکی از این تغییر هم نمی‌شد.

حوادث قصه، یکی از عناصر مهم آن هستند که با نشان دادن صفات و خصوصیات شخصیت‌ها در پیشبرد و گسترش جهان داستان مؤثرند. حوادث زنانه رمان «مردی به‌نام اُوه» نیز در روند مناسب این کتاب بسیار اثرگذار بوده است. «ازدواج» به دلیل ایجاد تغییر در مسیر زندگی زنان، یکی از حوادث جذاب این داستان است. سونیا با شناخت کافی و انتخاب قاطع داوطلبانه با اُوه ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج یک زندگی عاشقانه بدون الزام تغییر طرفین و البته پذیرش و احترام به عقاید و عادات و رفتار دیگری است. پروانه نیز با وجود داشتن همسری دارای اعتماد به نفسِ نه چندان زیاد و به اصطلاح دست و پا چلفتی، از سرزندگی و شادابی برخوردار است که همین رضایتمندی از ازدواج و زندگی است که به او توان ایجاد تغییرات و تأثیرات مثبت در دیگران را داده است.

از دیگر حوادث داستان می‌توان به بحث یادگیری و آموزش اشاره کرد که در زندگی زنان بسیار مهم است. سونیا با وجود بی‌علاقگی محض اُوه به کتاب، شکسپیر آموزش می‌دهد که در بخش‌هایی از رمان نیز حضور یکی از شاگردان او در زندگی اُوه به میزان اهمیت آموزش توأم با عشق و علاقه اشاره دارد. سونیا یک آموزش‌دهنده حرفه‌ای از نوع خودش است. در جای دیگر پروانه پر شوق را می‌بینیم که اُوه را به آموزش رانندگی به خودش وامی‌دارد. پروانه آموزش‌گیرنده باهوشی است که با یک تیر دو نشان می‌زند: یادگیری رانندگی برای خودش و ایجاد حس خوب در اُوه تنها که از شغلش کنار گذاشته شده و احساس بیهودگی می‌کند. هر چند که آموزش‌گرفتن از این مرد مقرراتی و عبوس سخت باشد، ولی به زحمتش می‌ارزد.

حادثه زنانه دیگر این داستان موضوع فرزند و دلبستگی‌های از این نوع است که وجود آن در هر زن و هر خانواده‌ای طبیعی است. سونیا به دلایلی که اشاره شد، از این موهبت بی‌بهره مانده، اما پروانه از طریق فرزندانش فرصت ایجاد ارتباط اُوه با بچه‌ها را برای این مرد تنها فراهم کرده و تجربه جدیدی را برای او رقم می‌زند تا این نیز دلیلی باشد برای درایت او در مسیر تغییر مرد تغییرناپذیر.

بدون تردید هر کتاب خوب به مثابه رسانه‌ای است که بهترین پیام‌های زندگی را به مخاطب منتقل می‌کند. «مردی به‌نام اُوه» به مخاطب پیام عشق خالص و زندگی توأم با رضایت را می‌دهد. این گونه است که تصمیم به خودکشی مردی به‌دلیل مرگ همسر وفادار و آرام سوئدی، توسط یک زن پر شور ایرانی و البته وفادار نیز، تبدیل به نوع دیگری از زندگی رضایتمندانه می‌شود.
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید