تربیت موفق فرزند به روش قبیله بالی

اگر در ۲۴ ماهگی پدر بچه ماسک وحشتناکی به صورت می‌زد به ناراحتی او توجه نمی‌کرد. این بچه اگر شکایت رفتار مادر و پدرش را به برادر و خواهر‌های بزرگ‌تر می‌کرد، می‌دید آن‌ها هم همین کار‌ها را دیده‌اند و بچه‌های دیگر این قبیله کاستی هم تعجب نکرده‌اند.

کد خبر : ۶۴۸۰۸
بازدید : ۱۰۵۶
امان‌الله قرایی‌مقدم* | نقش خانواده و فرهنگ در مهربانی و عطوفت و صلح‌جویی و دوستی انکارناپذیر است. نوع خانواده و اعتقادات و شخصیت و تربیت و به‌سامان‌بودن، عواملی است که باعث می‌شود یک‌نفر آرامش‌طلب و مهربان و خوب و پرهیزگار بار بیاید و از آسیب‌های اجتماعی مثل سیگار و اعتیاد پرهیز کند یا در زندگی موفق باشد و برعکس.
به گفته چارلز هورتن کولی، شخصیت بنیادی فرد در خانواده شکل می‌گیرد و در «گروه‌های اولیه»؛ یعنی خانواده و همسالان. به‌این‌ترتیب، رشد و توسعه اقتصادی که به نیروی انسانی ماهر و متخصص و کارا وابسته است، به خانواده بستگی دارد.

تحقیقات مارگارت مید و گرگوری بیتسن روی دو قبیله آراپش و موندوگومور در پاپوا و همچنین قبایل کاستی بالی در اندونزی از تأثیر پرورش و خانواده در روحیات و خلقیات و ویژگی‌های فردی و اجتماعی حکایت دارد.
آراپش‌ها به مهربانی و صلح و صفا و آرامش و اعتدال و صلح‌جویی مشهور بودند. در قبیله دعوا وجود نداشت و پرخاشگری و خشونت نبود و با صلح و صفا با هم زندگی می‌کردند.
قبیله دیگری در کنار آنها؛ موندگومورها، به موذی‌گری معروف و خشن، بدجنس، پرخاشگر، مخالفت‌جو و عصیانگر بودند. بررسی خانم مارگارت مید نشان می‌دهد که در قبیله آراپش مادران به مدت طولانی به بچه شیر می‌دهند، حتی گاهی تا چهار سال اگر بچه دیگری نیاورند و وقتی هم شیر می‌دهند با نوازش و آواز و زمزمه‌های محبت‌آمیز و به‌اصطلاح کامشان را شیرین می‌کردند؛ آنچه در روان‌شناسی به تعبیر فروید به آن «خوش‌بینی کامی» می‌گویند.
شست‌وشوی بچه‌ها نیز با آواز و نوازش و خنده و شادی همراه بود. درمقابل، موندگومور‌ها به مدت کم شیر می‌دادند و در آن هنگام هم با عصبانیت همراه بود و به‌اصطلاح شیر را به کامشان تلخ می‌کرد و همچنین شیر را منقطع می‌دادند. شستن بچه هم با عصبانیت همراه بود. به‌این‌ترتیب برای مادر، به‌خصوص از هنگام تشکیل نطفه، تأثیرات جامعه در خلق‌وخویش مؤثر است. به‌علاوه روان‌شناسان اجتماعی مانند ژان استوتزل، آبراهام کاردینر، رالف لینتن، مالبرانش و چند نفر دیگر معتقدند ۲۸۴ روز که بچه در رحم مادر است چارچوب زندگی او در همه عمر شکل می‌گیرد و به این دلیل، معتقدند دوران تولد آغاز زندگی نیست و زندگی اجتماعی از هنگام تشکیل نطفه آغاز می‌شود.
این نکته در فرهنگ عامه ما نیز با اصطلاحاتی مانند «لقمه حرام‌خورده» و «بی‌پدرومادر» بازتاب دارد. در اقیانوسیه تجربه مشابهی در مورد قبیله آرام و صلح‌طلب زونی و قبیله کواکی‌یوتل سرمست از جنگ و جدال و پرخاشگری و چشم‌وهم‌چشمی وجود داشت.
آنچه «پتلاچ» و وجهه‌خواهی و چشم‌وهم‌چشمی می‌نامیم، به هدردادن اموال و دارایی خودمان به‌خاطر کوبیدن دیگران است. ما اگر اموال خود را به هدر می‌دهیم که ماشین چنین و تلویزیون و لوستر چنان بخریم، مشابه همان است که حدود صد سال قبل در قبیله کواکی‌یوتل گزارش می‌شد.

قبیله کاستی دیگری در بالی اندونزی بود که خانم مید از صبر و حوصله پایان‌ناپذیر آن‌ها سخن می‌گفت، چون بچه‌هایشان طوری تربیت می‌شدند که به‌خاطر هیچ امری عصبانی نشوند. بچه‌های حدود ۱۶ یا ۱۷ ماهه اگر شیر می‌خوردند و مادرشان به بچه غریبه شیر می‌داد، به ضجه و گریه این بچه توجه نمی‌کردند تا آرام شود و دوباره به او شیر دهند.
اگر در ۲۴ ماهگی پدر بچه ماسک وحشتناکی به صورت می‌زد به ناراحتی او توجه نمی‌کرد. این بچه اگر شکایت رفتار مادر و پدرش را به برادر و خواهر‌های بزرگ‌تر می‌کرد، می‌دید آن‌ها هم همین کار‌ها را دیده‌اند و بچه‌های دیگر این قبیله کاستی هم تعجب نکرده‌اند.
به گفته خانم مید، آنچه خانواده انجام می‌داد، قبیله تأیید می‌کرد. این برخلاف جامعه ماست. در جامعه ما مثلا بین مدرسه و خانواده بر سر مسائل تربیتی اختلاف است. در نکات تربیتی خود خانواده اختلاف و تناقض وجود دارد؛ مثلا به دختر‌ها تا ۱۸ سالگی گفته می‌شود که مواظب پسر‌ها باشند و از آن‌ها تا می‌توانند دور بمانند. بعد از آن در حدود ۲۰ سالگی شروع می‌شود که چرا شوهر نکرده‌ای و از ۲۵ سالگی به او سرکوفت زده می‌شود که چرا نتوانسته است شوهر پیدا کند.
این نشانه تضاد آموزشی است که آنچه ۱۷ یا ۱۸ سال در گوش دختران خوانده‌ایم، سعی می‌کنیم از گوش آن‌ها بیرون بیاوریم. تحقیقات دیگر در زمینه آسیب‌شناسی نشان می‌دهد استرس‌ها و فشار‌های مادر در دوران بارداری سبب عوارضی مانند لب‌شکری‌شدن و شکاف در سقف دهان می‌شود. مشروب و سیگار و قمار و کار‌های خلاف در مادران زمینه‌های شکل‌گیری جرائم آینده را در نطفه و قبل از تولد پدید می‌آورد.

آنچه جامعه‌شناسان بزرگی مانند چارلز هولتون کولی یا جرج هربرت مید گفته‌اند، به بهترین نوع در مثنوی مولوی آمده است: «نرم نرمک گفت: شهر تو کجاست/ که علاج اهل هر شهری جداست/ وندر آن شهر از قرابت کیستت/ خویشی و پیوستگی با کیستت».
*جامعه‌شناس و استاد دانشگاه
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید