داوری کار ساده‌ای نیست

داوری کار ساده‌ای نیست

هر یک از حوزه‌های مختلف زندگی افراد، قواعد اخلاقی خاص خود را داراست. افراد به منظور کسب موفقیت در بخش‌های گوناگون نیاز است تا این قواعد را شناسایی و بر اساس آنها عمل نمایند. قواعدی که می‌تواند در تمامی حیطه‌های زندگی یکسان باشند. همه اشخاص فعال در بخش‌های گوناگون مانند ورزش‏‌، سیاست، اجتماع و.... همه و همه می‌توانند بر اساس نیاز و شناخت خود از این قواعد پیروی نمایند تا در یک مسیر درست و موفقیت‌آمیز حرکت نمایند. آنچه در ادامه می‌خوانید لازمه‌های آشنایی با این قواعد است:‌

کد خبر : ۶۵۸۵۲
بازدید : ۱۳۶۲
داوری کار ساده‌ای نیست
در یک مسابقه فوتبال باشگاهی در آلمان هنگامی که یک بازیکن تیم وردربرمن پا به توپ وارد محوطه جریمه حریف می‌شود در عبور از بازیکن حریف نقش بر زمین می‌شود و داور نیز به نشانه خطا نقطه پنالتی را نشان می‌دهد. بازیکن حریف معترض است و بازیکنان تیم وردربرمن نیز به نشانه درخواست اعلام خطای رخ داده، دست‌های خود را با حالت اعتراض بالا برده‌اند که در این لحظه بازیکنی که نقش بر زمین شده، بلند می‌شود و به داور می‌گوید که روی او خطایی صورت نگرفته است و داور نیز از تصمیم خود مبنی بر اعلام پنالتی صرف نظر می‌کند.
فیلم این رخداد که ظاهرا مربوط به چند سال پیش است اخیرا در یک گروه علاقه‌مند به فوتبال منتشر شده است. این دو نظر در زیر آن نوشته شده است. نظر اول: «اشتباه داوری قسمتی از بازی فوتبال است و فوتبال یک بازی گروهی است بنابراین یک بازیکن حق ندارد به تنهایی (بدون هماهنگی با دیگر بازیکنان) دنبال حق باشد. شما تصور کنید در همین بازی داور به اشتباه یک پنالتی به سود تیم حریف بگیرد و آن‌ها هم هیچ اعتراضی نکنند!»
نظر دوم: «زندگی هم مانند فوتبال یک فرآیند گروهی است. آیا اگر مجموعه‌ای به ناحق یا به اشتباه صاحب منفعت شد، همه به خاطر اینکه جزئی از گروهند باید سکوت کنند و تن به ناحق بدهند؟ اساسا هیچ کس نمی‌تواند ندای حق‌طلبی را در وجود حق‌طلبان به هیچ دلیل و بهانه‌ای سرکوب و نکوهش کند. امروز اگر فیفا با استفاده از سیستم ویدیو چک سعی می‌کند، اشتباهات را کم کند و حق را به حق‌دار بدهد به خاطر این است که امثال این بازیکن در فوتبال کم هستند و برعکس تعداد بازیکنانی که ناجوانمردانه و با فریب به دنبال کسب منفعت هستند، زیادند.»
شما با کدام نظر موافق هستید؟ بنده موافق نظر اول هستم و اقدام بازیکن را حتی اگر اخلاقی باشد، عادلانه و منصفانه تلقی نمی‌کنم. چرا؟ این یک بازی عادی بوده، اتفاقا تیم وردربرمن نیز ۲ بر صفر جلو بوده و این اتفاق نیز اواخر بازی رخ داده است. در نتیجه این حرکت تا حدی به معنای روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. حالا فرض کنیم که در دقایق آخر مسابقه نیمه نهایی جام باشگاه‌های اروپا باشد، اگر این پنالتی اعلام و گل شود، تیم به مرحله پایانی می‌رود و اگر پنالتی رد شود، تیم مذکور حذف می‌شود. در این صورت چقدر احتمال می‌دادیم که بازیکن مزبور شجاعت ابراز چنین نظری را داشته باشد؟ شاید بگوییم همین قدر هم خوب است ولی قضیه اینگونه نیست.

فرض کنیم که فینال یک جام مهم است و همین بازیکن اخلاقی ما پیش از این از سوی داور به ناحق جریمه شده و مثلا گفته که دست او به توپ خورده و یک پنالتی به نفع تیم رقیب اعلام کرده و گل هم شده و الان تیم مقابل در آستانه فتح جام است که این اتفاق رخ می‌دهد. آیا او حاضر است این بار نیز اعلام کند، خطایی علیه او رخ نداده؟ یا آنکه جرات این کار را ندارد چراکه از سوی هم‌تیمی‌ها و تماشاگران محکوم می‌شود. یا آنکه گمان می‌کند این خطا را به جای خطای قبلی علیه تیم خودش در نظر بگیرد و از پنالتی نادرست استقبال کند؟
بعید است در این حالت او بگوید که خطایی صورت نگرفته است. او اگر برای این حالت اقرار به نادرستی خطای پنالتی نمی‌کند باید نتیجه گرفت که برای هیچ حالتی حق اظهار چنین نظری را ندارد. اصولا اگر یک بازیکن در همه حالات چنین رفتاری را انجام دهد، کمتر تیمی حاضر می‌شود او را به خدمت بگیرد زیرا او در خدمت تیم نیست در خدمت چیزی به نام اخلاق فردی خودش است. آیا حاضر است هنگام عقد قرارداد صریحا بگوید که اگر با چنین وضعی مواجه شد در هر شرایطی حتما داور را مطلع خواهد کرد؟

مشکل اصلی این اقدام در جای دیگری است. چنین رفتاری موجب نابرابری فرصت‌ها در بازی می‌شود. اگر داوری سوگیرانه نباشد در این صورت فرض است که خطا‌های او در بلندمدت به سود یا زیان هیچ تیمی نیست. چون خطا‌ها کاملا تصادفی خواهد بود. در این صورت هر گونه عاملی که وارد ماجرا شود تا این خطا‌ها را به صورت غیرتصادفی درآورد، غیراخلاقی و محکوم است زیرا فرصت تیم‌ها را از حالت برابری خارج می‌کند.
ما نمی‌توانیم تحت عنوان یک امر اخلاقی یک قاعده مهم زندگی و فوتبال را که یکسانی فرصت‌هاست، نادیده بگیریم. از سوی دیگر فوتبال یک بازی با قواعد مشخص و جمعی است. کسی نمی‌تواند با تصمیم فردی خود سرنوشت جمعی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد در حالی که چنین قراری وجود نداشته است. این اقدام حتی جوانمردانه هم تلقی نمی‌شود زیرا فرصت برابر در شمول خطای داوری را از تیم مقابل خود گرفته است در نتیجه به تیم خود خیانت کرده است.

توسعه این اقدام مستلزم آن است که اصولا داور را حذف کنیم زیرا اگر قرار باشد همه این طور رفتار کنند که داوری موضوعیتی پیدا نمی‌کند. البته در امور شخصی حتما باید از این رفتار تبعیت کنیم. مثلا اگر در خیابان تصادف می‌کنیم باید واقعیت را بگوییم حتی اگر علیه ما باشد. حتی اگر طرف مقابل ما واقعیت را نگوید، ما نباید از بیان آن استنکاف کنیم.
این امری مربوط به خودمان است. البته اگر در همین صحنه فوتبال داور از او سوال می‌کرد که چه اتفاقی رخ داد یا باید حقیقت را می‌گفت: یا آنکه سکوت می‌کرد و دروغ نباید گفت: ولی رفتار این بازیکن در هیچ شرایطی نمی‌تواند متناسب با قواعد بازی فوتبال باشد. هر پدیده‌ای از جمله فوتبال اخلاق خاص خود را دارد و نمی‌توان اخلاق فردی را جانشین آن کرد.

فرض کنیم که به طور متوسط در هر بازی دو خطای داوری رخ دهد ممکن است هر دو خطا علیه یک تیم باشد یا هر کدام علیه هر یک تیم. ولی فرض است که در پایان مسابقات یک فصل که مثلا ۵۰ مسابقه است برای هر تیم به طور معمول ۵۰ خطای داوری به سود آنان و ۵۰ خطا به ضررشان اتخاذ شده باشد. این یعنی اصل یکسانی تیم‌ها در برابر خطای داوری.
حالا اگر بازیکنان یک تیم به این مفهوم اخلاقی باشند که به کمک داور بیایند و خطا‌های نادرست علیه خود را تصحیح کنند در این صورت هر ۵۰ مورد را خودشان اعلام کنند که خطا نبوده، نتیجه نهایی تیم از پیش واضح است، ظلم علیه این تیم که ۵۰ خطای داوری علیه او اعلام شده است بدون اینکه هیچ خطایی به نفع آنان سوت زده شود. اخلاق نمی‌تواند منشأ ظلم باشد.

اگر با این آموزه موافق باشیم حتما باید قواعد اخلاقی حوزه‌های گوناگون از جمله سیاست را نیز شناسایی و عمل کنیم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید