رنجی که حیوانات می‌برند، شبیه انسان است؟

رنجی که حیوانات می‌برند، شبیه انسان است؟

انکار این واقعیت که حیوانات رنج می‌کشند و احساس دارند می‌تواند کار را برای افرادی که می‌خواهند به استثمار حیوانات بدون نگرانی درباره ملاحظات اخلاقی ادامه بدهند آسان می‌کند. یکی از راه‌های انکار این حقیقت این است که آن را "انسان انگاری" بنامند

کد خبر : ۶۵۹۳۰
بازدید : ۱۵۰۹۵۵

فرادید | فرض کنید که وارد خانه می‌شوید و می‌بیند که پارچه مبل‌های خانه پاره شده است و کابینت خوراکی به غارت رفته و ظرف خالی غذای سگ روی تخت خواب تان رها شده است. شما متوجه می‌شوید سگ تان با دقت نگاهی از روی تقصیر به شما می‌کند به این دلیل که می‌داند کار اشتباهی کرده است. این یک مثال کامل از انسان انگاری (anthropomorphism) است. لغتنامه‌ها این کلمه را این طور معنی می‌کنند: "نسبت دادن اَشکال یا ویژگی‌های انسانی به موجودی که انسان نیست."


به گزارش فرادید به نقل از ثائوت کو، اغلب افرادی که از یک سگ نگهداری می‌کنند از این موضوع به خوبی باخبرند و هر تغییر کوچکی در صورت سگ را به سرعت شناسایی و نامگذاری می‌کنند. اما واقعا اگر ما از واژه مقصر استفاده نکنیم، چطور می‌توانیم "آن نگاه" را توصیف کنیم؟


برخی از تربیت کنندگان سگ چنین ادعایی در مورد "نگاه از روی تقصیر" سگ را رد می‌کنند آن را هیچ چیزی جز یک رفتار شرطی نمی‌دانند. سگ فقط به این خاطر این طور نگاه می‌کند که به خاطر می‌آورد دفعه قبل که شما به خانه برگشتید و با چنین صحنه‌ای مواجه شدید چه عکس العمل شدیدی نشان دادید. سگ از روی تقصیر به شما نگاه نمی‌کند بلکه می‌داند که عکس العمل شما شدید و همراه با تنبیه خواهد بود و به همین خاطر چنین نگاهی در چهره اش شکل می‌گیرد.


فعالین حقوق حیوانات معتقدند هنگامی که ما ادعا می‌کنیم حیوانات احساسات را درک می‌کنند دچار [خطای]انسان انگاری نمی‌شویم. این [اتهام]یک راه ساده برای افرادی است که می‌خواهند از رنج حیوانات سود ببرند و رفتار شرورانه خود را انکار کنند.


اشکالی ندارد که بگوییم حیوانات نفس می‌کشند، هیچ کس ما را به انسان انگاری متهم نمی‌کند چرا که هیچ کس شک ندارد که حیوانات نفس می‌کشند. اما اگر بگوییم که حیوانات خوشحال، ناراحت، افسرده، غمگین، عزادار یا ترسیده اند، نظر ما را به دلیل انسان انگاری رد می‌کنند. کسانی که می‌خواهند از حیوانات بهره برداری کنند، برای رد این ادعا که حیوانات هیجان زده می‌شوند، رفتار حیوانات را تفسیر عقلانی می‌کنند.

انسان انگاری در برابر شخصیت بخشی (Personification)

شخصیت بخشی دادن ویژگی شبه انسانی به اشیاء بی جان است، در حالی که انسان انگاری معمولا برای حیوانات یا خدایان بکار می‌رود.

مهمتر اینکه شخصیت بخشی یک شیوه ادبی ارزشمند است، با دلالت‌های ضمنی مثبت. انسان انگاری دلالت‌های ضمنی منفی دارد معمولا برای توصیف یک دیدگاه غلط در مورد جهان بکار می‌رود، باید به این سوال پاسخ داد که "چرا دست به انسان انگاری می‌زنیم؟ " به عبارت دیگر، چرا اشکالی ندارد که سیلویا پلاث [در یک نمایش]برای آب و آینه صدایی در نظر بگیرد و به اشیاء بی جان ویژگی‌های شبه انسانی بدهد تا مخاطبان خود را سرگرم کند، اما درست نیست که فعالان حقوق حیوانات بگویند که سگ در آزمایشگاه برای تغییر شیوه رفتار رنج می‌کشد؟

آیا فعالان حقوق حیوانات دچار انسان انگاری هستند؟

وقتی که یک فعال حقوق حیوانات می‌گوید که یک فیل هنگام ضربه زدن با سیخک رنج می‌کشد و احساس درد می‌کند؛ یا یک موش از کور شدن با اسپری مو رنج می‌کشد، و جوجه‌ها وقتی روی سطح برق دار باطری قفس می‌روند پایشان زخم می‌شود و درد می‌کشند، دچار انسان انگاری نمی‌شود. از آنجایی که این حیوانات یک سیستم عصبی مرکزی بسیار شبیه به ما دارند، این نتیجه گیری که گیرنده‌های درد آن‌ها نیز بسیار شبیه به ما است، چندان بیراه نیست.


تجربه حیوانات ممکن است دقیقا همان تجربه انسانی نباشند، اما افکار یا احساسات این همان (مشابه) لازمه ملاحضات اخلاقی نیست. علاوه بر این احساسات همه انسان‌ها به یک نحو نیست- برخی احساسی، برخی بی احساس، یا بیش از اندازه احساساتی هستند- با این حال همه آن‌ها از حقوق بشر بنیادی مشابه‌ای برخوردار هستند.

اتهام انسان انگاری

فعالان حقوق حیوانات هنگامی که درباره رنج حیوانات یا احساس آنها، ولو اینکه از طریق مطالعات و مشاهدات باشد و زیست شناسان تایید کرده باشند که حیوانات می‌توانند احساسات را درک کنند، متهم به انسان انگاری می‌شوند.


National Geographic مقاله‌ای را با عنوان "به چشمان این دلفین نگاه کن و بگو که غمی نیست! " نوشت. مادالنا بیآرزی برای "اخبار اقیانوس" انجمن محافظ اقیانوس منتشر کرد. بیآرزی در آن مقاله از تجربه اش در روز نهم ژوئن سال ۲۰۱۶ در حالی که بر روی قایق تحقیقاتی با یک تیم از دانش جویان زیست شناسی دریایی از دانشگاه تگزاس مشغول کار بود نوشت. رهبر تیم دکتر برند ورسینگ بود، متخصص سرشناس و مدیر گروه زیست شناسی دریایی دانشگاه تگزاس.

این تیم در حال مطالعه یک دلفین بودند که تمام شب را در کنار یک دلفین مرده گذرانده بود که احتمالا همزاد او بود. دلفین در حال چرخیدن به دور جسد بود، بالا و پایین می‌رفت و از این سو به آن سو حرکت می‌کرد، به وضوح اندوهگین بود. دکتر ورسینگ اشاره کرد که " برای موجود دریایی مثل دلفین چنین حرکاتی واقعا غیر معمول است (که با یک دلفین مرده تنها باشد، از گروه خود دور بماند) ... چرا که آن‌ها از تنهایی می‌ترسند ... آن‌ها واقعا مخلوقات تنهایی نیستند و این حیوان به وضوح در حال رنج است. " اعضاء تیم صحنه را با اندوه بسیاری توصیف می‌کردند که مشخص بود که دلفین می‌دانست که دوستش مرده است و، اما نمی‌خواهد این حقیقت را بپذیرد.


نمی‌توان به راحتی نظر دکتر ورسینگ را به عنوان فعال احساساتی حقوق حیوانات رد کرد و گفت که از روی ناآگاهی نسبت به حیوانات دچار انسان انگاری شده است. گزارش به روشنی توصیف می‌کند که دلفین در حال عزاداری بوده ... دقیقا همانند انسان.


اگرچه این دلفین خاص در حال شب زنده داری برای یک حیوان مرده بود، حیوانات بسیاری مشاهده شده اند که به همنوعان خود در مواقع نیاز کمک می‌کنند، رفتاری که دانشمندان آن را تیمارداری (epimeletic) می‌نامند. اگر آن‌ها نمی‌توانند از همنوعان خود مراقبت کنند، چرا این کار را می‌کنند؟


فعالان حقوق حیوانات به افرادی که به حیوانات صدمه می‌زنند اخطار می‌دهند و هنگامی که به دنبال عدالت و تغییرات اجتماعی هستند، استفاده‌شان از انسان انگاری موجه است. تغییر می‌تواند ترسناک و سخت باشد، به نحوی که مردم آگاهانه یا ناخودآگاهانه به دنبال راهی برای مقاومت در برابر تغییر باشند. انکار این واقعیت که حیوانات رنج می‌کشند و احساس دارند می‌تواند کار را برای افرادی که می‌خواهند به استثمار حیوانات بدون نگرانی درباره ملاحظات اخلاقی ادامه بدهند آسان می‌کند. یکی از راه‌های انکار این حقیقت این است که آن را "انسان انگاری" بنامند علیرغم اینکه این واقعیت نتیجه مستقیم شواهد علمی است.


ممکن است کسانی واقعا معتقد باشند که حیوانات قادر به رنج بردن یا داشتن احساس نیستند همانطور که رنه دکارت فیلسوف و ریاضی دان فرانسوی چنین اعتقادی داشت، اما خود دکارت حیوانات را تشریح می‌کرد برای انکار این واقعیت دلیل ارائه می‌کرد. اطلاعات علمی معاصر با دیدگاه قرن هفدهمی دکارت اختلاف زیادی دارد. زیست شناسی و تحقیق در مورد احساسات حیوانات از زمان دکارت تا کنون راه زیادی را طی کرده است و همچنان رشد بیشتری خواهد کرد و ما درباره حیواناتی که با ما در این سیاره شریک هستند چیز‌های بیشتری یاد خواهیم گرفت.

۰
نظرات بینندگان
  • ناشناس ارسالی در

    عالی بود ،همه موجودات در این دنیای خاکی حق زندگی دارند .باید اززندگی خودلذت ببرند

  • ناشناس ارسالی در

    چه خوب متوجه شدین با این ظلمی که به این مظلومها میشه کی درک میکنه که اینها احساس دارن ففط ما انسانها احساس داریم که بچه هامونو تو سطل اشغال و کنار خیابونها رها میکنیم ترخدا خجالت بکشید و دست از سر این بیگناها بردارید امیدوترم تقاص اواره کردن و کشتن اینها رو بدین

  • پارسا ارسالی در

    مطلب مفیدی بود

  • ناشناس ارسالی در

    وای این عکس خیلی درد داره..لعنت به هرچه حیوان ازاره

  • مسافر ارسالی در

    ممنون از متن جالبتون

  • ناشناس ارسالی در

    من برای مرغ عشقام وقتی آهنگ میذارم به وضوح خوشحالی و بپر بپر و همزمانی جیک جیکشون با آهنگ رو میبینم و میشنوم . این که بگیم فیل چون دماغش دراز تره یا پرنده چون دهنش کوچیک تره پس با انسان فرق داره بسیار خود خواهانه و جاهلانه است. حیوانات همان انسان هستند در شکلی دیگر

  • اصفهانی ارسالی در

    زندگی پس از زندگی را ببینید.

  • ناشناس ارسالی در

    تجربه ی خودم را میگویم،گربه ای تپل و زیبا را غذا دادم،چند وقت بعد زایمان کرده و بچه هایش را به داخل کمد حیاط خلوت آورده بود مادر و پدرم شاکی شده بودند از من،زمان گرفتم تا بعد شیرخوارگی به مکانی دیگر بچه ها را ببرم،بار اول نزدیک بردم مادره پیداکرد آورد،دفعه بعد دورتر بردم،جای امن.وای مادرش دور حیاط ناله و گریه میکرد به چشم دیدم زجه میزنه ساعتی بعد جفتش آمد مادره غذا نمیخورد و خسته درازکش افتاده بود و به نره تشر میرفت که تو بگرد بازم،و ما نظاره گر بودیم،مادرم گریه افتاده بود و گفت برو بچه هاش را پیدا نکرده نیا خونه ساعت یک شب،رفتم آوردمشون شادی گربه ها دیدن داشت،هرگز ندیده بودم اصلا گربه ی نر بهدخانواده پایبند باشه یا با بچه هاش بازی کنه،اکثرا هم نمیدونن.ولی من دیدم حتی خاله ی گربه ها هم اومد دلداری میداد صحنه ای بود،صداهایی از گربه شنیدم که کمتر کسی شنیده،الان بزرگ شده اند و رفته اند ولی مادره ماند بچه ها ۴تاخیابان آنطرف تر ببینندم میان یه لوسبازی یا مالش میکنند و میرن.دیگه هرگز فکر آزار حیوانی به مغزم هم نیومد بعد آن هرچند قبلا هم نمیکردم و بار اولم بود.باز گربه ای را دیدم خواهرش را ماشین زد ۲روز ازآنجا نمیرفت حتی برای غذا،که خودم غذا میزاشتم بیاد بخوره،قشنگ عزادار بود،باور نمیکردم،بعد هم هرگز دیگه به این محل نیامد

  • مانیا ارسالی در

  • ناشناس ارسالی در

    قطعا حیوانات رتبه ی حیات پایینتری از بشر دارند چون قدرت تعقل ندارند اما مثل گیاه هم نیستند اون چیزی که جلوی چشمشون هست رو میبینند و درک میکنن
    بسته به نوع حیوان، گاهی توانایی تجربه اندوزی هم دارند
    اونایی که با حیوان سر و کار دارن میدونن
    اما نکته ای که باید مد نظر گرفت افراط هست
    افراط در دلسوزی برای حیوان گاهی نتیجه ی قائل شدن «تعقل» برای حیوانات هست و گاهی نتیجه ی «پایین آوردن انسان تا سطح حیوانیت» هست
    راه میانه ، نگاه درست به جایگاه انسان در خلقت و ارزش گذاری درست تعقل،انصاف، و ترحم به موجودات هست

  • Sodi ارسالی در

    ما انسانها وتمام مخلوقات جهان ازروح خداوندونور و پرتو او خلق شدیم پس چگونه است که بخودمان حق میدهیم ولی به سایر موجودات نه؟!.بله بنظرمن هم حیوانات وسایر جانداران چون گیاهان دارای روح هستندهمانطور که خداوند گفته واین یعنی ای انسان بایست و تامل کن و به قدرت بی انتهای پرودرگارت ایمان بیاور.تاکی به کشتارو قساوت ادامه میدهی درهر کجادودرهرمکان.وچگونه است که خودرابرحق میدانی تا جان موجودجاندار دیگری رابگیری و با استدلال اینکه حیوان است، درخت است و....به جنایات خودت ادامه می دهی؟!.بیایید کمی با این جهان هستی مهربانتر باشیم باشد که مورد لطف خداوند قرار بگیریم.انشالله

  • جواد ارسالی در

    اینکه فکر کنیم موجودان با ما فرق دارند اشتباهی نابخشیدنیست کل موجودات بر سه بخش تقسیم میشوند موجودات بدونه تکلم مثل گیاهان باتکلم ومتحرک مثل حیوانات با تکلم ومتحرک اما روح الهی مثل انسان تمام موجودات دارای غریزه هستند وهر حسی که انسان دارد را دارند برای بقا تلاش میکنند اما گیان وابسته هستند حیوانات مطیع انسان سرکش مغرور درقریضه. واحساس شباهت انقدر زیاد. هست که شما فقط باید رفتار وعملکرد را برسی کنید تا متوجه بشوید انوقت هست که متعجب خواهید شد

  • ناشناس ارسالی در

    یه مشت اراجیف و قصه پراکنی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید