کابوس اقتصاد بی‌کارگر

کابوس اقتصاد بی‌کارگر

جف بیزوس کارگران خود را به جنون کریسمس تشویق می‌کند، برخی تلاش می‌کنند تا این وعده وحدت انسانی و امید جهانی را کمی مشخص‌تر بیان کنند. در نیویورک، کارکنان این شرکت اعلام کرده‌اند که می‌خواهند با خصومت دیرپای شرکت‌هایشان با سازمان‌های کار و به‌طورکلی اتحادیه‌ها مبارزه کنند.

کد خبر : ۶۵۹۵۸
بازدید : ۸۱۲
کابوس اقتصاد بی‌کارگر
جان هریس، ستون‌نویس گاردین در مقاله‌ای با عنوان «حقوق کارگران؟ برای کارفرمایان مهم نیست؛ آن‌ها به‌زودی فقط به روبات نیاز دارند» به چالش پیش‌روی کارگران و کارفرمایان به‌ویژه در کشور‌های توسعه‌یافته صنعتی پرداخته و نوشته است شرکت‌های فناوری مانند آمازون با سود‌های عظیم‌شان ظاهرا تهدیدی برای کارکنان خود هم شده‌اند و باید در انتظار روز‌هایی باشیم که دنیا به ویرانکده‌ای بدل شده است. بخش‌هایی از این مقاله را می‌خوانیم.

هرکسی که اینجا تلویزیون دارد، با کمپین تبلیغاتی کریسمس آمازون آشناست که بر مبنای یک فانتزی سورئال ساخته شده است. در این تبلیغ قوطی‌های پست‌شده به صدا درمی‌آیند و به گروه کُری تبدیل می‌شوند، آواز سال ۱۹۸۰ گروه موسیقی خانوادگی جکسون را می‌خوانند که «می‌توانید احساسش کنید».
کاملا واضح است که چرا آمازون این آهنگ را انتخاب کرده است؛ موسیقی خوش‌بینانه و هیجان‌انگیز است و اشعار آن احساس خوبی برمی‌انگیزد: «اگر به اطراف نگاه کنی، همه جهان اکنون گردهم می‌آید... همه رنگ‌های جهان باید یکدیگر را از ته قلب دوست بدارند».
در همان حال که شرکت جف بیزوس کارگران خود را به جنون کریسمس تشویق می‌کند، برخی تلاش می‌کنند تا این وعده وحدت انسانی و امید جهانی را کمی مشخص‌تر بیان کنند. در نیویورک، کارکنان این شرکت اعلام کرده‌اند که می‌خواهند با خصومت دیرپای شرکت‌هایشان با سازمان‌های کار و به‌طورکلی اتحادیه‌ها مبارزه کنند.
روز جمعه، اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگران آمازون در اسپانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلیس علیه دستمزد کم و «شرایط غیرانسانی» در خبر‌ها منعکس شد. در استرالیا که این شرکت فقط یک سال است وارد فعالیت شده، دو اتحادیه برای پیگیری و سازماندهی کارکنان آمازون، پس از اینکه یکی از فعالان از آن سازمان اخراج شد، وارد معرکه شده‌اند.

داستان شگفت‌انگیزی در مینیاپولیس رخ داده است؛ جایی که یک گروه از کارگران متولد سومالی شرکت آمازون آن را به پذیرفتن یک فرم بسیار محدود نمایندگی جمعی وادار کرده‌اند؛ در واکنش به طرح افزایش اهداف تعداد بسته‌بندی از ۱۶۰ عدد در ساعت به ۲۳۰ و اصرار کارگران برای اینکه در ماه رمضان ساعات کار آن‌ها برای روزه کاهش یابد. هنوز مسائل بسیاری در پیش است، اما آمازون حداقل برخی از شیوه‌های مدیریت انبار را تغییر داده و موافقت کرده است که مدیریتش چهار بار در سال با کارگران ملاقات کند.

البته این شرکت برگ برنده‌ای در دست دارد؛ به یمن فشار‌های سناتور برنی سندرز، نامزد سابق مراحل اولیه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، این شرکت نیز وادار شده است حداقل دستمزد ساعتی در ایالات متحده را از ۱۱ دلار به ۱۵ دلار (۱۲ پوند) و در بریتانیا از هشت پوند به ۹.۵۰ پوند افزایش دهد و طرح‌هایی رفاهی برای کارگران در نظر بگیرد؛ اما مفهوم کار دیوانه‌وار و ترجیح بهره‌وری به مسائل انسانی به قوت خود باقی است.

اتحادیه‌های دیگر کارگران صنایع و معادن نیز در بریتانیا چنین اوضاعی دارند.

با توجه به ثروت باورنکردنی بسیاری از این شرکت‌ها و مدیرانی مانند بیزوس... چرا آمازون با بسیاری از کارگران و کارکنان خود چنین بد برخورد می‌کند؟ چرا باآنکه در معرض این خطر قرار دارند که مانند کاریکاتوری سرمایه‌دار پوستر تبلیغاتی قدیمی شوروی به‌نظر برسند (هرچند حالا دیگر آدم‌های مثل بیزوس لباس‌های راحت‌تر و امروزی‌تر و خودمانی‌تری می‌پوشند) با کارگران بهتر رفتار نمی‌کنند؟

یک پاسخ صریح این است: ایده سرمایه‌داری بشردوستانه که در دوران پس از جنگ شکل گرفت... با نفس‌های آخر دولت‌های رفاه در اوایل دهه ۱۹۸۰ کم‌رنگ شد... و بعد از سه دهه کارفرمایان دیگر به اساسی‌ترین استاندارد‌ها باور ندارند.

اکنون که بخش‌های تحقیق و توسعه شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا حد امکان ماشین‌آلات را جایگزین دست انسان کنند... یک ذهنیت خونسرد و بی‌عاطفه شرکتی ممکن است در نهایت به یک نتیجه‌گیری ساده برسد: چرا نگران تعدیل کارگران باشیم در‌حالی‌که به‌زودی به جایی خواهیم رسید که دیگر آن‌ها مورد نیاز نخواهند بود؟
برخلاف چیز‌های خوش‌بینانه‌ای که درباره اتوماسیون می‌شنویم، به نظر می‌رسد در مسیر رسیدن به نوعی اقتصاد بی‌کارگر هستیم که عده‌ای در ذهن تصویر کرده‌اند (که البته احتمالا یک کابوس خواهد بود) و معنی‌اش این است که وضعیت اشتغال روزبه‌روز بدتر خواهد شد. این یک فرایند دو مرحله‌ای است؛ شما در نهایت کار خود را از دست می‌دهید و جایتان را به یک ماشین می‌دهید، اما در وهله اول و در اولین مرحله، این عزت نفستان است که از دست می‌دهید.

باید از فعالان شجاع اتحادیه‌ها که این شرکت‌ها را به چالش کشیده‌اند، تقدیر و تشکر کرد. به‌زودی آن‌ها الگویی خواهند شد که در بسیاری از نقاط دیگر پی گرفته می‌شود. بقیه ما روزی متوجه خواهیم شد که در پس این‌همه شادی‌های کریسمس یک دنیای ویران بورژوازی نهفته است. همان‌طورکه در شعر آن آهنگ آمده است: «می‌توانید احساسش کنید؟».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید