احیای نظام پزشکی چگونه ممکن میشود؟
سازمان نظامپزشکی به شکل فعلی خود سازمانی سهوجهی میان مردم، مسئولان و پزشکان است که در غلتیدن به هر یک از این وجوه، نه فقط فلسفه وجودی او را از بین میبرد، بلکه با این نقیصه، شالوده زیربنایی سلامت هم سامان خود را از دست خواهد داد.
کد خبر :
۶۸۶۹۵
بازدید :
۹۹۸۸
بابک زمانی* | رئیس جدید سازمان نظامپزشکی از سوی جامعه پزشکی کشور و بهدنبال استعفای «دکتر ایرج فاضل» (استعفایی که اشاراتی به بحران عمیق نظام سلامت از آن به مشام میرسید)، انتخاب شد. انتخاب یکی از استادان باسابقه و ریشهدار کشور به این مقام در حالی که انتخاب دیگری هم وجود داشت و معلوم شد آرای کمی هم نداشته، به نوعی به معنای نگاه اصولی و ریشهای به مسائل در برابر نوعی نگاه معاملهگرانه برای دستیابی به اهداف زودرس با نتایج قابل مشاهده هم بود.
این انتخاب در نهایت وجود و غلبه نوعی نگاه عقلگرایانه را در جامعه پزشکی به اثبات رساند. معلوم شد که جامعه پزشکی خواستار تغییراتی بنیادی در نظام سلامت است و نه منافعی زودهنگام. اینها همه بر مسئولیت مسئولان نظام سلامت و سازمان نظامپزشکی ایران و رئیس برگزیده آن بیشازپیش میافزاید.
سازمان نظامپزشکی به شکل فعلی خود سازمانی سهوجهی میان مردم، مسئولان و پزشکان است که در غلتیدن به هر یک از این وجوه، نه فقط فلسفه وجودی او را از بین میبرد، بلکه با این نقیصه، شالوده زیربنایی سلامت هم سامان خود را از دست خواهد داد کمااینکه اگر نیک بنگریم، همین الان هم نتایج این نقیصه بهتجربه به اثبات رسیده است. اندیشه تشکیل چنین سازمانی یکی از مهمترین دستاوردهای تفکر مدرن در اداره و مدیریت جوامعی با تخصصهای گوناگون است و شاهد بودیم که بهسرعت مورد استفاده هم قرار گرفت؛ نظام روانشناسی نظام مهندسی و...
سازمان نظامپزشکی از یک سو بازتاب اوضاع در جامعه پزشکی است. با اعتماد به یک سازمان نظامپزشکی کاملا مستقل است که مسئولان میتوانند به اطلاعاتی دقیق و ذیقیمت دست یابند و از آن در برنامهریزی و جلوگیری از حیفومیل امکانات استفاده کنند؛ اطلاعاتی مثل نرخ واقعی خدمات سلامت و نرخ واقعی بازتولید نیروی کار در نظام سلامت. فقط با بهرسمیتشناختن حق عدم فروش خدمت برای پزشکان است که جامعه میتواند از طریق سازمان نظامپزشکی به چنین اطلاعاتی دست یابد و فقط از طریق سازمان نظامپزشکی است که میتوان ضمن رعایت این حقوق اولیه انسانی پزشکان، حتیالمقدور از بروز اعتصاب پزشکان جلوگیری یا آن را به شکلی قانونی هدایت کرد.
سازمان نظامپزشکی بهعنوان یک سازمان سهوجهی نمیتواند آغازگر یا اعلامکننده اعتصاب پزشکان باشد؛ این نقض غرض و درغلتیدن به یکی از وجوه است و ممکن است باز هم به محرومیت چند دهساله جامعه پزشکی از بدیهیترین حقوق انسانیاش منجر شود؛ تا حدی که بر زبانآوردن آن حق هم تابویی سنگین به شمار رود. سازمان نظامپزشکی میتواند اطلاعدهنده باشد، میتواند ضمن اطلاع از خطر وقوع چنین حوادثی تشریک مساعی هر سه وجه را در اجتناب از آن به عمل آورد و گاه خطاب به مسئولان وقتی خطر را از نزدیک احساس میکند، احتمال ناتوانی خود در جلوگیری از آن را اطلاع دهد.
بهعلاوه میتواند خیل عظیم خدماتی را که پزشکان در حال حاضر ارائه نمیکنند و این خودداری منع قانونی هم ندارد. فقط از طریق شرکت در یک چالش عملی است که میتوان بر روند حوادث تأثیر گذاشت و نهفقط با صدور بیانیههایی گاهبهگاه. جوامع پزشکی با اطمینان از اینکه نظام پزشکی بر مشکلات خاص خود آنها اشراف دارد و از این طریق میتوانند خواستهها و مشکلات صنفی خود را پیگیری کنند، کار را به سازمان سپرده از طریق نمایندگان خود پیگیری خواهند کرد. بهعلاوه فشار خود از روی انجمنهای علمی را بر خواهند داشت.
جریان تشکیل انجمن علمی برای هر شاخه اختصاصی از طب -که در غیاب نظامپزشکی فقط اهداف صنفی را پیگیری میکنند- متوقف خواهد شد یا صرفا محملی علمی خواهد ماند و این انجمنها خواهند توانست به کارهای علمی، تحقیقی در مسائل بومی آن رشته و تدوین گایدلاینهای درمانی برای آن رشته بپردازند. سازمان نظامپزشکی از سویی دیگر، بازتاب مشکلات مسئولان و مردم در ارتباط با سلامت است.
سازمان نظامپزشکی است که میتواند بسیج عمومی جامعه پزشکی را برای مصائبی همچون جنگ و زلزله به انجام برساند یا فقط از طریق این سازمان است که مردم، سازمانهای بیمهگر و احیانا سازمانهای مردمنهاد حمایت از بیماران میتوانند نوعی نظارت کیفی پیش و بیش از هر شکایتی بر کار پزشکی اعمال کنند؛ نظارتی که هم به تنبیه و هم به تشویق منجر خواهد شد.
احیای سازمان نظامپزشکی بر سه وجه متوازن، کار سترگی است که جز با شستن چشمها از آن گفتمان عادتشده چند دهساله مقدور نمیشود.
*رئیس انجمن سکته مغزی
منبع: روزنامه شرق
۰