سلبریتی بیوهکر و قانونی برای هک
این چیزی است که آنجلینا جولی زود متوجه شد، او فهمید که سلولهایش چیزی بیش از یک کامپیوتر است و توانایی برنامهریزی آنها را دارد. اینگونه شد که آنجلینا جولی عنوان «اولین بیوهکر مشهور جهان» را به خود اختصاص داد.
کد خبر :
۶۹۴۲۴
بازدید :
۲۰۶۲۳
دانیال واعظی | کارن سندلر رابطه پیچیده ای با «ضربانساز» خود (دستگاهی که داخل بدن ضربان قلب را شبیهسازی میکند) دارد. از یک طرف این دستگاه قدرت حفظ زندگی او را دارد؛ از طرف دیگر گاهی بهخاطر یک انحراف جزئی در ضربان قلبش که گویی نیاز به کمک دارد، بهطور ناگهانی و غیرضروری به او شوک وارد میکند.
دو مورد از چنین موقعیتهایی زمانی اتفاق افتاد که سندلر باردار بود؛ ضربانساز قلبش را به تپش انداخت (که در زنان پا به ماه غیرمنتظره هم نیست) و باعث تنش بیجا شد. از نگرانی اشتباه مجدد دستگاه، سندلر به امید اینکه بتواند تنظیمات دستگاه را متناسب با موقعیت خودش تغییر دهد، از تولیدکننده دستگاه خواست که به کدهای منبع آن دسترسی داشته باشد. تولیدکننده درخواست او را رد کرد.
سندلرمیگوید: «تنها راهی که میتوانستیم این مشکل را حل کنیم، این بود که پزشک متخصص قلب من برایم دارویی تجویز کند که آن هم ضربان قلبم را به قدری آهسته میکرد که برای بالا رفتن از پلهها واقعاً سختی میکشیدم. تنها حسن آن داروها این بود که من را از شر تهدید بیجای دستگاهم خلاص میکرد.»
دو مورد از چنین موقعیتهایی زمانی اتفاق افتاد که سندلر باردار بود؛ ضربانساز قلبش را به تپش انداخت (که در زنان پا به ماه غیرمنتظره هم نیست) و باعث تنش بیجا شد. از نگرانی اشتباه مجدد دستگاه، سندلر به امید اینکه بتواند تنظیمات دستگاه را متناسب با موقعیت خودش تغییر دهد، از تولیدکننده دستگاه خواست که به کدهای منبع آن دسترسی داشته باشد. تولیدکننده درخواست او را رد کرد.
سندلرمیگوید: «تنها راهی که میتوانستیم این مشکل را حل کنیم، این بود که پزشک متخصص قلب من برایم دارویی تجویز کند که آن هم ضربان قلبم را به قدری آهسته میکرد که برای بالا رفتن از پلهها واقعاً سختی میکشیدم. تنها حسن آن داروها این بود که من را از شر تهدید بیجای دستگاهم خلاص میکرد.»
سندلر حالا مدیر اجرایی مؤسسهای به نام «محافظت از آزادی نرم افزارها» است. مؤسسهای غیر انتفاعی که نرمافزارهای رایگان و منبع باز را ترویج میکند، از پروژههای منبع باز حمایت میکند و سیاستهایی را که به مشغولیت امروز ما با فناوریها مربوط است، تشویق میکند.
او یکی از انگشتشمار سایبورگهای (سایبورگ ترکیب سایبرنتیک و ارگانیک و به معنی موجودی با اعضای مکانیکی و ارگانیکی است) دوران مدرن است که برای کنترل فناوریای که درون بدنشان جای دارد مبارزه میکند. این شبیه به موضوعی محدود و محرمانه است - موضوعی که شاید برای بخشی از جماعتی که دستگاهی پزشکی، پروتز یا چیزی در بدنشان کاشته شده، ناخوشایند باشد-، اما از آنجا که شمار افرادی که به نوعی به چنین ابزارهایی وابستهاند رو به افزایش است، حقوق سایبورگ یا قوانین سایبورگ ممکن است روی ما هم تأثیر داشته باشد.
او یکی از انگشتشمار سایبورگهای (سایبورگ ترکیب سایبرنتیک و ارگانیک و به معنی موجودی با اعضای مکانیکی و ارگانیکی است) دوران مدرن است که برای کنترل فناوریای که درون بدنشان جای دارد مبارزه میکند. این شبیه به موضوعی محدود و محرمانه است - موضوعی که شاید برای بخشی از جماعتی که دستگاهی پزشکی، پروتز یا چیزی در بدنشان کاشته شده، ناخوشایند باشد-، اما از آنجا که شمار افرادی که به نوعی به چنین ابزارهایی وابستهاند رو به افزایش است، حقوق سایبورگ یا قوانین سایبورگ ممکن است روی ما هم تأثیر داشته باشد.
جامعه سایبورگ
ما در میان جامعهای از سایبورگها زندگی میکنیم. به ایستگاههای اتوبوس و کافیشاپها نگاه کنید - واضح است که ما عمیقاً، اجباراً و به طور درونی، با فناوری اطرافمان در هم تنیده شدهایم. از تلفن همراه که به ندرت از دسترس ما دور است تا هزاران داده و فراداده که امواج آنها در کنار یکدیگر به الگوهای رفتار و جایگاه ما شکل میدهد، ابزارهای فناوری به ارگانهای جدا از بدن ما تبدیل شدهاند که مثل خطوط کف دستمان آنها را میشناسیم.
جِین چونگ، حقوقدان و یکی از نویسندگان گزارش «قوانین سایبورگ» مؤسسه بروکینگز میگوید: «مانند قواعد حقوقی، سایبورگی شدن ما - اتکای مدام ما به رابطهای تکنولوژیک، خواه با درون بدن ما ترکیب شده باشند یا نه - این نوید را میدهد که ما را همزمان آسیب پذیرتر و قدرتمندتر کند.
آسیب پذیرتر از این بابت که ما را در معرض سازش و استثمار قرار میدهد چراکه حریم شخصی یا چیز دیگری مانند حق ما برای تصمیمگیری مستقل درباره سلامتی و اطلاعات سلامتمان در گرو آن است و قدرتمندترمان میکند، چون ممکن است بتوانیم در مواجهه با توانایی دولتها برای دسترسی به اطلاعات ما (که قبلاً به طریقی مثلاً یک «حکم جستوجو براساس علت احتمالی» ممکن بود به دست بیاورند) موانع جدیدی ایجاد کنیم.
به عقیده چونگ، این قدرت یا آسیب پذیری نوظهور تکنولوژیک، ممکن است به دستهای از قوانین و قانونگذاریهای کاملاً جدید نیاز داشته باشد تا بتواند در جامعهای پر از نظارت و دیجیتالی شدن، جایی از اطلاعات و داشتههای اشخاص محافظت کن
"میچل" اولین زن با بازوی بیونیک و تبدیل شدن به یک سایبورگ
تاریخچه مختصر حقوق سایبورگ
حقوق سایبورگ موضوع جدیدی نیست. برای چندین دهه مردم به طور کلی حقوق سایبورگها را با حقوق انسانها برابر دانستهاند. دوناهاراوی، ادیب و نظریهپرداز فمینیست در مقاله سال ۱۹۸۴ خود به نام «مانیفست سایبورگ»، ادعا کرد که ما «همه ما خیال واهی، فرضیهای و ترکیبی از ماشین و ارگانیسم هستیم؛ به طور خلاصه، ما سایبورگ هستیم».
این موضوع زمانی به تیتر اول رسانهها در سال ۲۰۰۲ تبدیل شد که استیو مان استاد مهندسی کانادایی که یک سایبورگ قدیمی بود و شبکهای از سیمها و تجهیزات الکترونیک را برای تقویت حواسش میپوشید، با برخورد پلیس امنیت فرودگاه مواجه شد، بهطور عریان بازرسی بدنی شد و در این فرآیند آسیب هم دید.
گذشته از آسیبهای روحی و جسمی، آقای مان ۵۶ هزار و ۸۰۰ دلار بابت خسارت به تجهیزاتش محاسبه کرد. ده سال بعد، او در رستوران مکدونالد در پاریس مورد آزار و اذیت قرار گرفت، چراکه کارکنان به عینکهای دیجیتالی او اعتراض کردند.
اولین سایبورگ به رسمیت شناختهشده توسط دولت در سال ۲۰۱۳ به میدان آمد؛ زمانی که نیل هاربیسون، هنرمند دچار کوررنگی و یکی از بنیانگذاران بنیاد سایبورگ که آنتن کار گذاشته شده در جمجمهاش او را قادر کرد که رنگها را تشخیص دهد، با دولت بریتانیا لابی کرد که اجازه بدهند عکس پاسپورتش را با دستگاهی که به او وصل شده بگیرد.
اما حقوق سایبورگ در دادگاه عالی آمریکا تنها این اواخر مورد بحث قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۴، دیوان عالی ایالات متحده تصریح کرد که افسران پلیس حق ندارند تلفن همراهی را که در طی بازرسی ضبط میکنند جستوجو کنند، چراکه تلفنهای همراه به قدری برای ما درونی محسوب میشوند که بازرسی آن اصلاحیه چهارم قانون اساسی آمریکا را زیر سوال میبرد.
جان رابرت، رئیس دادگستری نوشت: «تلفن همراههای مدرن... درحالحاضر بخشی فراگیر و دائمی از زندگی روزمره ماست که احتمالاً اگر کسی از مریخ برای بازدید از سیاره زمین بیاید، ممکن است آن را یکی از ویژگیهای مهم آناتومی انسان گزارش کند!».
دیوان عالی کشور در ماه ژوئن تصمیم سرنوشتسازی در رابطه با یک مورد دیگر گرفت و تصریح کرد که پلیس باید برای دسترسی به دادههای تلفن همراه، از کسی که آن را حمل میکند حکم یا اجازه بگیرد. با پذیرش مقررات حفظ حریم خصوصی دیجیتال، قضات، مواردی قانونی برای چگونگی گسترش ذهنیات ما، خارج از بدن و روی دستگاههایمان، ایجاد کردند.
دیوان عالی کشور در ماه ژوئن تصمیم سرنوشتسازی در رابطه با یک مورد دیگر گرفت و تصریح کرد که پلیس باید برای دسترسی به دادههای تلفن همراه، از کسی که آن را حمل میکند حکم یا اجازه بگیرد. با پذیرش مقررات حفظ حریم خصوصی دیجیتال، قضات، مواردی قانونی برای چگونگی گسترش ذهنیات ما، خارج از بدن و روی دستگاههایمان، ایجاد کردند.
رابرتز بعد از اشاره به تلفن همراه به عنوان «خصیصهی آناتومی انسان»، نوشت که تلفن همراه «وفادارانه صاحبش را همراهی میکند و از حوزههای عمومی به محدوده خصوصی، دفاتر دکتر، مراکز سیاسی و دیگر محلهای بالقوه علنی میرود».
حقوق افراد برای مستدل کردن بدن همراه با فناوری آنها در خارج از کشور (آمریکا) نیز مورد بحث قرار میگیرد. در ماه مارس یک بیوهکر استرالیایی به نام «میو - لودو دیسکو گاما میو - میو» به دلیل نقض شرایط استفاده از یک شرکت حمل و نقل عمومی به نام «اپال کارت»، پس از اینکه تراشهی کارت متروی خود راداخل دستش کار گذاشت، ۲۲۰ دلار جریمه شد.
حقوق افراد برای مستدل کردن بدن همراه با فناوری آنها در خارج از کشور (آمریکا) نیز مورد بحث قرار میگیرد. در ماه مارس یک بیوهکر استرالیایی به نام «میو - لودو دیسکو گاما میو - میو» به دلیل نقض شرایط استفاده از یک شرکت حمل و نقل عمومی به نام «اپال کارت»، پس از اینکه تراشهی کارت متروی خود راداخل دستش کار گذاشت، ۲۲۰ دلار جریمه شد.
بدتر از آن این بود که او مجبور بود ۱۰۰۰ دلار اضافی هم بابت هزینههای دادگاه پرداخت کند. اما پس از تأیید درخواست تجدید نظر درباره محکومیت خود، یک دادگاه محلی با اشاره به شخصیت خوب میو - میو و «[مورد]بسیار غیر معمولی که شامل مجموعهای از موقعیتهای خاص بوده است»، محکومیت او را برگرداند.
البته این مورد ممکن است به آن اندازه که قاضی استرالیایی فکر میکند غیرمعمول نباشد. بیوهکرها در سراسر جهان، چیپهای ان. اف. سی (NFC) و برچسب آر. اف. آی. دی (RFID) در اندازه یک دانه برنج را درون گوشت دست خود جاسازی میکنند و از این ایمپلنتهای کوچک، برای باز کردن برنامهها، باز کردن درها و ذخیره اطلاعات شخصی استفاده میکنند.
البته این مورد ممکن است به آن اندازه که قاضی استرالیایی فکر میکند غیرمعمول نباشد. بیوهکرها در سراسر جهان، چیپهای ان. اف. سی (NFC) و برچسب آر. اف. آی. دی (RFID) در اندازه یک دانه برنج را درون گوشت دست خود جاسازی میکنند و از این ایمپلنتهای کوچک، برای باز کردن برنامهها، باز کردن درها و ذخیره اطلاعات شخصی استفاده میکنند.
حتی در برخی موارد کشورها خود چنین برنامهای دارند؛ سال گذشته، سوئد یک طرح آزمایشی برای استفاده از ایمپلنت تراشه ان. اف. سی در حوزه حمل و نقل عمومی را آغاز کرد. حدود هزار و ۵۰۰ داوطلب بهطور آزمایشی یک تراشه ان. اف. سی زیر پوستشان کار گذاشتند که آنها را قادر میکرد تا به راحتی با کشیدن دستشان روی ورودیهای ایستگاههای قطار، از آنها عبور کنند.
چانگ میگوید: «ایمپلنتها و سایر تغییرات فیزیکی جالب هستند، زیرا تحت قوانین ما بدن از بسیاری جنبهها، یک فضای حفاظتشده است. ما شاهد خروج بسیاری از درجات از زیرمجموعه مقوله حفاظت هستیم».
شرکتها بالاتر از مصرفکنندگان؟
به گفته کریس هبلز گرِی، محقق سایبورگ در دانشگاه کالیفرنیا، از لحاظ تاریخی، حق شرکت به اطلاعات اختصاصی آن، حق مصرفکننده برای دانستن موارد قابل استفاده و غیرقابل استفاده از دستگاه را پایمال کرده است.
گرِی نگران است که فناوریهای جدید که بیش از پیش با ذهن و بدن انسان یکپارچه شدهاند، همچنان تحت شرایط تکنولوژیهای قدیمی که به وضوح مشخص بود کدام بخش انسان است و کدام بخش ماشین، قانونگذاری شوند.
گرِی میگوید: «مردم امروزه نسبت به اطلاعات اختصاصی که درون آنها نهاده میشود حق بسیار کمی دارند. این یکی از مشکل اساسی در اولویتهای سرمایهداری است که بر حق تعیین سرنوشت افراد حکمرانی میکند».
کارن سندلر پس از زایمان، دستگاه ضربانساز خود را با انتخاب یک تولیدکننده جدید جایگزین کرد، اما هنوز با آسیبهای خاصی مواجه است که معتقد است میتواند با دسترسی به کدهای منبع آن کاهش پیدا کند.
کاشت تراشه الکترونیکی زیر پوست دست
او توضیح میدهد: «تقریباً هر دستگاه ضربانسازی که الان در بازار موجود است، با یک پیش فرض مشخص کار میکند. آنها دارای یک رابط بیسیم هستند که همیشه برای کانکت شدن باز است و درحال حاضر در بسیاری از این دستگاهها امکان رمزگذاری وجود ندارد، بنابراین کاملاً امکان سوءاستفاده از آنها وجود دارد».
ضربانساز شامل اطلاعات شخصی ازجمله نام فرد، وضعیت قلب و دکتر است. یک آدم ناحسابی اگر تصمیم گرفته باشد چنین ایمپلنتی را هک کند، هم میتواند به این اطلاعات دسترسی پیدا کند و هم میتواند دستگاه را دستکاری کند تا از کار بیفتد.
سندلر میگوید: «درحالحاضر ما با دو دنیای افتضاح سر و کار داریم. از طرفی ایمنی درستی در این دستگاهها نداریم؛ یعنی هر کسی با تجهیزات بیشماری میتواند آنها را کنترل کند و حتی شوکهای مرگباری را تحمیل کند... و از طرف دیگر کدهایی داریم که در دسترس ما قرار نمیگیرند که آنها را بررسی کنیم؛ بنابراین ما هیچ شفافیت و امنیتی نداریم».
حقوق سایبورگ باید چگونه باشد؟
رفع سریع مقداری از نواقص میتواند به کاهش نگرانیهای سندلر کمک کند. در میان آنها، او میگوید مصرفکنندگان باید این حق را داشته باشند که اطلاعات از دستگاه پزشکی آنها پخش نشود.
حقوق سایبورگ باید چگونه باشد؟
رفع سریع مقداری از نواقص میتواند به کاهش نگرانیهای سندلر کمک کند. در میان آنها، او میگوید مصرفکنندگان باید این حق را داشته باشند که اطلاعات از دستگاه پزشکی آنها پخش نشود.
همچنین کدهای منبع باید برای بررسی توسط محققین در دسترس باشد و این دسترسی تحت یک قرارداد عدم افشاسازی، به آنها داده شود تا اجازه داشته باشند روی آنها آزمونهای آسیبپذیری انجام دهند، یافتههایشان را با تولیدکنندگان به اشتراک بگذارند و تنها زمانی برای عموم منتشر شوند که شرکت سازنده در برطرف کردن مشکل ناتوان باشد.
برای کریس هبلز گری، بازنگری قانونی بسیار جامعتری مدنظر است که اختیارات و آزادیهای گستردهای را برای همه افراد به ارمغان میآورد. او این ایدهها را در لایحه حقوق سایبورگ خود گنجانده است.
او میگوید: «مسئله اساسی این است که ما به پایههای جدیدی از حقوق تضمین شده که تا به حال پوشش داده نشده است نیاز داریم، اما میخواهیم توسط قانون اساسی یا سایر اعلامیههای حقوقی تحت پوشش قرار داده شود.
لیندا مک دونالد گلن، حقوقدان و متخصص زیستشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، با این نظر موافق است. او اشاره میکند که قوانین در حال تغییر است تا منعکسکننده هنجارهای تغییر یافته ما باشد و روی این نکته تأکید کند که در دوران «بیش از حد اتصالیافته»ی ما، به تغییرات چشمگیری در قوانین نیاز داریم که مردم و تکنولوژی را به عنوان یک چیز واحد باهم وفق بدهند.
او میگوید: «به طور سنتی این دوگانگی تحت قانون وجود دارد؛ شما یک فرد یا یک مایملک هستید! شاید زمان آن رسیده است که قانون از یک رویکرد متفاوت استفاده کند. به این ترتیب، به جای آنکه به عنوان یک دوگانگی به قضایا نگاه کنیم، شاید بتوانیم به چشم یک پیوستگی به آنها نگاه کنیم» که در آن دستگاهها با شخصیت مالک خود ترکیب میشوند.
با این حال، گلن اذعان میکند که این ایدهی پیوستگی و یکپارچه شدن میتواند «یک نیمهی تاریک» هم داشته باشد که ممکن است به طبقهبندی چیزها تحت عنوان «نه کاملا انسان» یا «کمتر از انسان» منجر شود. به اعتقاد کوین وارویک، استاد سایبرنتیک که اغلب به عنوان اولین سایبورگ در جهان شناخته میشود، هنگامی که قرار باشد برخی از حقوق شرکتها به مصرفکنندگان واگذار شود، پرسشهایی درمورد پاسخگویی و مسئولیتپذیری، میتواند جز بزرگترین موانع قلمداد شود.
اگرچه وارویک از حق سندلر برای بازبینی (و شاید حتی تغییر) نرمافزار دستگاه ضربانسازش حمایت میکند، اما ضمناً به این نکته هم اشاره میکند که اگر دستگاه درست عمل نکند، یک پرسش درباره پاسخگویی در قبال آن، چگونه ممکن است به مسئلهای پیچیده تبدیل شود.
وارویک میگوید: «اگر او کدهای منبع را در اختیار داشته باشد و تصمیم بگیرد که آن را دوباره برنامهنویسی کند که طور دیگری کار کند، همهجور مسئله حقوقی ممکن است پیش بیاید؛ اگر به دنبال این کار او بیمار شود یا حتی بمیرد، مسئولیت آن به عهده چهکسی خواهد بود؟ همچنان که ما با سرعت بیشتری به درون عصر دیجیتال میرویم، اینها سوالاتی است که حقوقدانان و قانونگذاران با آنها مواجهند. پاسخهای آنها به چگونگی زندگی ما به عنوان موجودات بهطور فزاینده تکنولوژیک، شکل خواهد داد.
سلبریتی بیوهکر
در آینده، ما همانطور که کدهای کامپیوتری را هک میکنیم، کدهای ژنتیکی را نیز هک خواهیم کرد. بیوهکرها قدرتمندتر از هکرهای اینترنتی خواهند شد: آنها مسلح به کامپیوتر و نمونههای DNA خواهند بود و توانایی تغییر آینده افراد - چه متولد شده باشد چه نه - را با باز کردن اسرار کد ژنتیکی انسان خواهند داشت.
درحالحاضر ابتکار جدید زیست هکینگ شروع به ظهور کرده تا بتواند DNA را با روشهای جدید ترکیب و مطابقت دهد، فرمهای جدید زندگی مصنوعی جدید (مانند درختان درخشان در تاریکی) را بسازد و دقیقا درک کند که کدام بخش از DNA انسان مسئولیت آن را که ویژگیها و صفات نامیده میشود داراست.
در حقیقت، این علم به افراد اجازه میدهد تا الگوی ژنتیکی خود - حتی کسانی که از الگوی نرمال رسمی بیولوژیکی و ژنتیکی پیروی نمیکنند - را با هک کردن DNA شان به دست آورند و در حد امکان تغییر دهند.
در این زمینه، آنجلینا جولی بازیگر هالیوود، نخستین زن بیوهکر مشهور بود. هنگامی که شما درمورد آنچه او انجام داد، فکر کنید حیرت میکنید. او از آزمایشهای بالینی برای نمونهبرداری از DNA خود استفاده کرد و مارکر ژنتیکی (BRCA ۱) که به عنوان کد برای سرطان پستان و سرطان تخمدان شناخته میشود را جدا کرد، احتمال مارکر ژنتیکی را که ممکن است به سرطان اولیه منجر شود (تقریبا ۸۷٪ برای سرطان پستان و ۵۰٪ برای سرطان تخمدان درمورد جولی) را محاسبه کرد و تغییر داد و سپس اقدام به تغییر بدن خود با دو روش ماسکتومی و جراحی ترمیمی با ایمپلنتهای مخصوص کرد.
در این زمینه، آنجلینا جولی بازیگر هالیوود، نخستین زن بیوهکر مشهور بود. هنگامی که شما درمورد آنچه او انجام داد، فکر کنید حیرت میکنید. او از آزمایشهای بالینی برای نمونهبرداری از DNA خود استفاده کرد و مارکر ژنتیکی (BRCA ۱) که به عنوان کد برای سرطان پستان و سرطان تخمدان شناخته میشود را جدا کرد، احتمال مارکر ژنتیکی را که ممکن است به سرطان اولیه منجر شود (تقریبا ۸۷٪ برای سرطان پستان و ۵۰٪ برای سرطان تخمدان درمورد جولی) را محاسبه کرد و تغییر داد و سپس اقدام به تغییر بدن خود با دو روش ماسکتومی و جراحی ترمیمی با ایمپلنتهای مخصوص کرد.
با درک اسرار کدهای ژنتیکی خود، او توانست بدن خود را هک کند. در واقع، با این حرکت شجاعانه خود را ثابت کرد - در عرض دو هفته، خاله او - که همچنین دارای نشانگر ژن BRCA ۱ بود - در ۶۱ سالگی به علت سرطان پستان درگذشت.
درحالیکه تغییر زیستی آنجلینا جولی ممکن است فراتر از معیارهای بسیاری از بودجههای شخصی ما باشد (بر اساس برخی برآوردها، فقط هزینه کل تستهای ژنتیکی آنجلینا بیش از ۳،۰۰۰ دلار است)، هزینهها مطمئنا در آینده کاهش خواهند یافت.
درحالیکه تغییر زیستی آنجلینا جولی ممکن است فراتر از معیارهای بسیاری از بودجههای شخصی ما باشد (بر اساس برخی برآوردها، فقط هزینه کل تستهای ژنتیکی آنجلینا بیش از ۳،۰۰۰ دلار است)، هزینهها مطمئنا در آینده کاهش خواهند یافت.
وقتی این هزینهها پایین میآیند، همه ما توانایی تبدیل شدن به زیست هکرها را خواهیم داشت. هدف از راهاندازی استارتآپهایی مانند «کامپایلر ژنوم» این است که نرمافزار خاصی برای طراحی اشکال زندگی مصنوعی و ژنومیک کامبرین را ایجاد میکند که باعث میشود چاپ توالی DNA راحت و ارزانقیمت باشد.
این یعنی دموکراتیزه کردن دسترسی به ژنوم انسان، همانطور که داشتن کامپیوتر شخصی و تلویزیون LED برای مردم دنیا امری عادی و معمولی است.
در یک سناریو که توسط کیم مای کاتلر طراحی شده است، این زوج اقدام به هک کردن توالی DNA خود میکنند که با تغییر و ترکیب DNA خود یک کودک بیولوژیکی دقیقا طبق میل خودشان داشته باشد.
در یک سناریو که توسط کیم مای کاتلر طراحی شده است، این زوج اقدام به هک کردن توالی DNA خود میکنند که با تغییر و ترکیب DNA خود یک کودک بیولوژیکی دقیقا طبق میل خودشان داشته باشد.
این البته از نظر حقوقی جای بحث بسیار زیادی دارد. سناریوهای دیگر برای درختان درخشان در تاریکی هستند که میتوانند در نهایت تبدیل به یک منبع انرژی برای جایگزینی چراغهای خیابانی شوند. تصور کنید که تصمیم بگیرید پیاده روی شبانه داشته باشید و در خیابانی که درختانش به صورت طبیعی روشن هستند، قدم بردارید. رویای رمانتیکی که چند قدم تا به حقیقت پیوستن آن بیشتر باقی نمانده است.
در آینده، همه ما هکر و برنامهنویس هستیم. به قول دانشمندان موافق این تکنولوژی «سلولها چیزی بیش از یک رایانه نیستند، برنامه را اجرا میکنند و برنامه کد ژنتیکی است.» این چیزی است که آنجلینا جولی زود متوجه شد، او فهمید که سلولهایش چیزی بیش از یک کامپیوتر است و توانایی برنامهریزی آنها را دارد. اینگونه شد که آنجلینا جولی عنوان «اولین بیوهکر مشهور جهان» را به خود اختصاص داد.
در آینده، همه ما هکر و برنامهنویس هستیم. به قول دانشمندان موافق این تکنولوژی «سلولها چیزی بیش از یک رایانه نیستند، برنامه را اجرا میکنند و برنامه کد ژنتیکی است.» این چیزی است که آنجلینا جولی زود متوجه شد، او فهمید که سلولهایش چیزی بیش از یک کامپیوتر است و توانایی برنامهریزی آنها را دارد. اینگونه شد که آنجلینا جولی عنوان «اولین بیوهکر مشهور جهان» را به خود اختصاص داد.
منبع: سازندگی
۰