مردی که جایش خالی خواهد ماند
برایم چند ویژگی «بهمن کشاورز» ماندگار بود؛ او علاقهمند به فعالیتهای صنفی بود، به دنبال دفاع از همکارانش بود، او معتقد بود که قانون بد بهتر از بیقانونی است و باید برای لغو آن تلاش کرد، نه اینکه آن قانون را شکست.
کد خبر :
۶۹۴۵۲
بازدید :
۱۱۱۵۶
گیسو فغفوری | باورکردنی نبود که این فقدان رخ دهد، دیروز در همین صفحه یادداشتی از «بهمن کشاورز» منتشر شد و امروز برای او و درباره او مینویسیم. مردی که به جرات میتوان او را یکی از محترمترین و بهروزترین وکلایی دانست که در این سالها ارتباط نزدیکی با اهالی رسانه داشت. ظهر روز سهشنبه، سوم اردیبهشت، خبر درگذشت بهمن کشاورز منتشر شد.
خبر درگذشت او به دلیل ایست قلبی در بیمارستان مهراد باورنکردنی به نظر میرسید، اما گریه و بغض دوستان و خانوادهاش به ما باوراند که دیگر نمیتوانیم با نویسندهای که حسنختام مطالبش عبارت «والله اعلم» بود ارتباط برقرار کنیم و جای خالی نوشتهها و دیدگاهش قطعا در روزنامه و تحلیلهای قضائی به چشم خواهد خورد.
بیشتر روزنامهنگاران با بهت و حیرت این خبر را شنیدند و درباره او صحبت میکردند. بهعنوان یک خبرنگار شاید تا به حال دو، سهبار بیشتر با بهمن کشاورز دیدار نداشتم، اما همیشه به یاد خواهم داشت که روز خبرنگار را تبریک میگفت: یا درباره هر ماجرایی که جامعه را تبدار میکرد نظیر کشتی سانچی یا پسران آزاردیده دبستانی یا سوءاستفاده از آهنگ روحالله خالقی، ماجرای دستگیری فعالان محیط زیست، دستگیری فعالان کارگری و ازدواج کودکان و ... برای اظهارات حقوقی علاقهمند بود.
اظهاراتی که قابل استناد در محاکم بود و بارها افرادی که درگیر این مسائل بودند تماس میگرفتند و درخواست میکردند با او ارتباط برقرار کنند. در ۲۱ مرداد ۹۶ مصاحبهای با او انجام دادم درباره زندگی، درباره نگاهش به دنیا و راهی که پشتسر گذاشته است.
نکتههایی که شاید در این مدت فراموش کرده بودم، اما حس خوبی که از این گفتگو و مرور زندگی به یادم ماند، همیشه همراهم بود. برایم چند ویژگی «بهمن کشاورز» ماندگار بود؛ او علاقهمند به فعالیتهای صنفی بود، به دنبال دفاع از همکارانش بود، او معتقد بود که قانون بد بهتر از بیقانونی است و باید برای لغو آن تلاش کرد، نه اینکه آن قانون را شکست. مردی که «بهشدت به جنگافزار علاقه داشت» و «از شکار متنفر بود».
مردی که وکالت را انتخاب کرده بود، چراکه «اولا قرارگرفتن اعضای فامیل و تیره و طایفهاش در موضع اپوزیسیون همواره آنها را با بحث محاکمه، قانون و دعوا و مرافعه درگیر میکرد. این بحث که وکلایمدافع طرفدار حق هستند، خیلی زودتر از آنچه که در جامعه فراگیر باشد، در خانوادهاش مطرح بود».
وکیلی که تأکید داشت هیچوقت و هرگز از نقصهای قانون برای تبرئه یک فرد گناهکار استفاده نکرده بود و به همکاران جوانش توصیه میکرد: «ما قاضی نیستیم. ما مباشر در حق دفاع مردم هستیم؛ در برابر دولت، در برابر ساختار قضائی و ... چراکه در برابر یک متهم همه اینها قرار میگیرند»، اما با تمام تواناییهایش «در خیلی از موارد، بهویژه در وضعیت موجود احساس ناتوانی میکرد»، بهخصوص در مورد پرونده دوست و همکارش «عبدالفتاح سلطانی»؛ وکیلی که همیشه توصیه میکرد همکارانش تا آخر عمرشان ورزش کنند و موسیقی گوش دهند؛ «ورزش روزانه درستوحسابی که بدن و اعصابشان آرامش یابد. هر وکیل باید سرگرمیهایی داشته باشد که بتواند شرایط سخت را تحمل کند».
وکیلی که به طور قطع عاشق خانوادهاش بود؛ خانوادهای که حمایت تماموکمال را از او داشت و میگفت: «وکلا اگر مورد حمایت همسرشان نباشند، کارشان بینهایت دشوار میشود و موفقیت آنچنانی به دست نمیآورند».
این نشان میدهد که چه حمایتی از طرف خانوادهاش میشد و اکنون همسرش - کاملیا افراخته- و فرزندانش، کریم و بهارک، چه اندازه باید بیتاب باشند. مردی که عاشق ایران بود و هرگز به فکر رفتن از ایران نیفتاده بود، مگر برای سفر.
این مطلب برآمده از گفتههای «بهمن کشاورز» است، چند ایده و نکتهای که او در این مدت داشت و دنبال کرد. قدمهای مثبتی که برداشت و تلاشهایی که برای آگاهکردن اطرافیان میکرد. یکی از آرزوهای او تدریس حقوق برای کودکان بود تا بتوانند درباره حقوق شهروندی خود بدانند و برای استیفای آن تلاش کنند و خدا را میتوان شکر کرد که در زندگی حسرتی نداشت و از زندگیاش «راضی و شاکر بود» و تأکید کرد «بحمدالله حسرت هیچ چیز را ندارم». یادش گرامی و نامش بلند.
۰