نمی‌خواستم برادرم را بکشم

چون هیکل برادرم از من درشت‌تر بود، وقتی پایین می‌رفتم یک کارد میوه‌خوری برداشتم. برادرم به‌محض اینکه در را باز کرد با چوب به من حمله کرد و من هم او را هل دادم که ناگهان چاقو در قلبش فرو رفت.

کد خبر : ۷۱۹۰۳
بازدید : ۱۲۹۳۷
مرد جوانی که متهم است برادر خود را با ضربه کارد میوه‌خوری به قتل رسانده، روز گذشته در دادسرای جنایی، کشته‌شدن برادرش را یک حادثه عنوان کرد و گفت: نمی‌خواستم او را بکشم. ظهر سه‌شنبه بازپرس جنایی از وقوع قتلی در تهرانپارس مطلع شد که در‌پی درگیری دو برادر اتفاق افتاده بود.
به این ترتیب، بازپرس رضوانی که وظیفه کشیک قتل را بر عهده داشت همراه با تیم بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و کارشناسان پزشکی قانونی در محل حادثه که طبقه اول ساختمانی دو‌طبقه بود، حضور یافت. در پایان تحقیقات محلی جسد برادر کوچک‌تر که به قتل رسیده بود، به پزشکی قانونی انتقال یافت و برادر بزرگ‌تر که ۳۰ ساله است، بازداشت شد.

این متهم صبح دیروز در دادسرای جنایی حضور یافت و به پرسش‌های بازپرس رضوانی پاسخ داد. او درباره خود و برادرش گفت: من فوتبالیست بودم و در پست مهاجم بازی می‌کردم و برادرم ورزش کیک‌بوکسینگ انجام می‌داد. اخیرا متوجه شده بودم بعد از آنکه برادرم عقد کرده، پدرم طبقه اول خانه را به نام او زده و ۱۵۰ میلیون تومان هم به او پول داده است.
یک روز داشتم با مادرم درددل می‌کردم که چرا پدرم با اینکه طبقه اول خانه را به او داد، ۱۵۰ میلیون تومان هم پرداخت کرد؟ نمی‌دانم برادرم حرف‌هایم را از کجا شنیده و از گلایه من ناراحت شده بود. متهم به برادرکشی درباره روز حادثه نیز گفت: سه‌شنبه من از بیرون به خانه رفتم و دیدم مربی رزمی برادرم جلوی خیابان ایستاده، بعد از حال و احوال گفت: نیم ساعت است که منتظر ایستاده، من او را به داخل دعوت کردم. سپس برادرم را در راه‌پله دیدم و به او گفتم رفتار خوبی نیست که دوستت را در کوچه معطل می‌کنی. برادرم جواب داد این موضوع به تو مربوط نیست.
به این ترتیب بگو‌مگوی اولیه آغاز شد و در ادامه برادرم گفت: اصلا به تو ربطی ندارد که پدرمان ۱۵۰ تومان به من پول داده، بعد هم به من حمله کرد و من را کتک زد و سرم را به زمین کوبید که از هوش رفتم. بعد من را به طبقه بالا بردند و در تخت خواباندند. وقتی حالم بهتر شد به مادرم گله کردم که چرا درددل مرا برای برادرم تعریف کرده است.
مادرم جواب داد احتمالا وقتی با پدرت صحبت می‌کردم شنیده است، من چیزی به او نگفتم. پس از اینکه حالم بهتر شد مربی برادرم از من خواست به طبقه پایین بروم تا ما را آشتی بدهد. آن موقع مادرم به کلاس قرآن رفت و پدرم هم به حمام رفته بود.

این متهم به قتل گفت:، چون هیکل برادرم از من درشت‌تر بود، وقتی پایین می‌رفتم یک کارد میوه‌خوری برداشتم. برادرم به‌محض اینکه در را باز کرد با چوب به من حمله کرد و من هم او را هل دادم که ناگهان چاقو در قلبش فرو رفت.

این متهم که ناراحت بود و گریه می‌کرد، ادامه داد: قصد قتل نداشتم. او برادرم بود و من او را دوست داشتم، الان نمی‌دانم چه‌کار کنم.

در پایان اولین جلسه بازپرسی متهم به اداره آگاهی فرستاده شد تا مراحل بعدی تحقیقات انجام شود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید