فیلم "کلوپ همسران" یک کمدی رمانتیک

فیلم "کلوپ همسران" یک کمدی رمانتیک

بحث کمدی رمانتیک در ایران جدی گرفته نشده است. شما ساختار سه‌پرده‌ای کلاسیک را به کار می‌برید و از جنگ زن و مرد که پایه ژانر کمدی رمانتیک است بهره می‌گیرید تا به موضوعات و انتقاد‌های اجتماعی بپردازید.

کد خبر : ۷۴۵۴۶
بازدید : ۴۶۹۳
فیلم
سید حسین رسولی | این روز‌ها فیلم «کلوپ همسران» به‌کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی صباغ‌زاده، نویسندگی آرش قادری و مهدی صباغ‌زاده روی پرده سینما‌ها رفته است. در این فیلم کمدی محمدرضاشریفی‌نیا، گوهر خیراندیش، میترا حجار، شقایق فراهانی، بیژن بنفشه‌خواه، محمدرضا هدایتی، علی انصاریان، سمیرا حسن‌پوربه ایفای نقش می‌پردازند.
داستان فیلم درباره سه مرد است که در اجتماع از موقعیت عالی برخوردارند، ولی در منزل از همسران خود بشدت حساب می‌برند؛ در فرهنگ عامه به آنان مردان زن ذلیل می‌گویند. این مردان در آسانسوری با یک خانم غریبه گیر می‌کنند و از ترس همسران خود می‌خواهند فرار کنند، اما به کمک یک گروگان‌گیر به جزیره کیش پناه می‌برند.
داستان این فیلم بر اساس کمدی موقعیت شکل می‌گیرد و با استفاده از مؤلفه‌های کمدی رمانتیک پیش می‌رود. هدایتی هم نقش یک خواننده خالتور را بازی می‌کند که دوست دارد مشهور شود و بر همین مبنا دنبال ساخت اخبار جعلی در رسانه‌ها و فضای مجازی است.
مهدی صباغ‌زاده تاکنون بیش از ۲۰ فیلم سینمایی ساخته و این روز‌ها سراغ کمدی، ژانر محبوب مردم و مسئولان در سال‌های اخیر رفته است. صباغ‌زاده اشاره می‌کند که اغلب منتقدان سینمایی دچار نوعی چپ‌روی سطحی هستند و با بیشتر فیلم‌ها مشکل دارند، ولی مردم انتخاب‌های خودشان را بدرستی انجام می‌دهند. او به بی‌عدالتی در اکران و تبلیغ و همچنین دست‌های پشت پرده هم می‌پردازد.

بحث کمدی رمانتیک در ایران جدی گرفته نشده است. شما ساختار سه‌پرده‌ای کلاسیک را به کار می‌برید و از جنگ زن و مرد که پایه ژانر کمدی رمانتیک است بهره می‌گیرید تا به موضوعات و انتقاد‌های اجتماعی بپردازید. بر خلاف بسیاری از فیلم‌های حال حاضر درگیر نگاه زنانه نشده‌اید و به معضلات مردان پرداختید. مردانی را در فیلم می‌بینیم که زندگی خانوادگی آنان دستخوش تلاطم جدی شده است و می‌خواهند از دست زنان‌شان رها شوند بنابراین یک آدم‌ربایی را تدارک می‌بینند.

خدا پدر شما را بیامرزد! من کمدی سالم ساخته‌ام که از «کمدی کثیف» دوری می‌کند. من به‌سوی کمدی خانوداگی رفته‌ام و مردم هم به من گفتند که از دیدن فیلم «کلوپ همسران» لذت برده‌اند. ما باید دنبال «کمدی سالم» باشیم و قصه خوبی را هم تعریف کنیم.
باید به جامعه ایرانی نگاه بیندازیم تا دریابیم چه چیز‌هایی باعث طلاق می‌شود. اغلب زنان ایرانی بسیار کنجکاو شده‌اند و این رفتار باعث طلاق‌های فراوانی شده است و البته که مردان اینچنینی هم داریم. من در قصه به رفتار متقابل مردان و زنان در خانواده پرداختم. اگر زنان در زندگی اجتماعی مردان بیش از حد سرک بشکند باعث طلاق می‌شود. من تلاش کردم درباره رانتخواری، فساد و مسائل دیگر اجتماعی هم صحبت کنم.

شما به مسأله سلبریتی‌ها و فضای مجازی هم پرداخته‌اید. یک خواننده و موزیسین هم در فیلم داریم که در عروسی‌ها فعالیت می‌کند، ولی با یک آدم‌ربا هماهنگ می‌کند تا او را بدزدد تا مشهور شود و خبرش در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر شود. او در جایی پس از آدم‌ربایی اشاره می‌کند شبکه «بی‌بی‌سی» مستندی درباره خر‌ها نشان داد، ولی من را نشان نداده.

من تلاش خودم را کردم به معضلات اجتماعی بپردازم، ولی جالب است که بگویم ارشاد از ما امضا می‌گیرد که با رسانه‌های غربی و خارجی صحبت نکنیم، ولی رسانه‌های داخلی ما را بایکوت می‌کنند! ولی جالب است که تعهد می‌گیرند و بعد تحریم‌تان می‌کنند؛ انگار که با امریکا طرف هستیم. جالب است که انبوهی از سیاستمداران داخلی در شبکه‌های غربی مانند «بی‌بی‌سی» در حال مصاحبه هستند، ولی فرهنگیان امضا می‌دهند که صحبت نکنند.
درست است که برخی از رسانه‌های غربی فعالیت سیاسی دارند، ولی رسانه‌های داخلی چرا هنرمندان را تحریم می‌کنند؟ چرا جلوی فیلمساز را می‌گیرند که فیلم خود را تبلیغ نکند؟ مگر تبلیغ کردن مشکل دارد؟ ما دنبال کار فرهنگی هستیم، ولی یک تابلوی تبلیغاتی به ما نداده‌اند. قیمت‌ها هم نجومی است و همه چیز در اختیار دولت است. ولی دولت می‌گوید باید همه چیز در دست مردم باشد.
آقای رئیس جمهور باید از هنرمندان حمایت کند، ولی خبری نیست. حوزه هنری ما را از ۱۰۰ سالن سینمایی خودش محروم کرده است و این کار خسارت بزرگی به ما زده است. آنان نه نظام پخش را قبول دارند و نه توزیع را. چرا در ایران مجوز پخش فیلم می‌دهند؟! فیلمسازان درد مردم را بیشتر می‌فهمند برای اینکه از مردم هستند. سازمان‌های دولتی و قدرتمند دیگر در حال اذیت مردم هستند و روی مردم فشار وارد می‌کنند.
آیا کار آنان با کار امریکا تفاوتی دارد؟ مردم در حال مقاومت هستند و ایستادگی کرده‌اند، ولی برخی سازمان‌ها برای مردم مشکل‌تراشی می‌کنند.

قبول دارید که فضای فرهنگی دچار نوعی آشفتگی است؟
شما به‌همین فوتبال نگاه کنید. وقتی زنان به استادیوم رفتند مشکلی ایجاد شد؟ آیا اعتراض و شورش و زد و خورد شد؟ زنان به استادیوم رفتند و هیچ اتفاقی به‌جز شادی مردم نیفتاد. چرا نگرانیم مردم شاد باشند و خانواده‌ها لذت ببرند؟ مردم از فوتبال لذت می‌برند و در تمام کشور‌ها هم مردم و خانواده‌ها به استادیوم می‌روند.
ما کاری کرده‌ایم که رسانه‌های بیگانه و دشمنان و خارجی‌ها مدام درباره وضعیت اجتماعی مردم ایران حرف بزنند! خودمان مقصر اصلی هستیم. انگار نوعی مقاومت در برابر شادی مردم شکل گرفته است. انگار دوست دارند مردم رااذیت کنند.

شاید از دید برخی شاد کردن مردم و ساختن فیلم کمدی و حضور زنان در استادیوم باعث آزار گروهی از افراد می‌شود؟
من احساس می‌کنم یک گروهی دچار سلیقه‌گرایی شده‌اند. آن‌ها به سخنان رهبر معظم انقلاب، دموکراسی، آزادی مــــدنی، آزادی فــــرهنـــگی، اندیشه‌های مردم کاری ندارند و به‌نظر می‌رسد شاید قصد آزار مردم را دارند. شاید ما باید همیشه در جدل و گرفتاری باشیم.
چرا فیلم‌ها را توقیف می‌کنند؟ مگر یک فیلم ساده سینمایی چه کاری می‌خواهد بکند؟ به خدا قسم فیلم‌ها هیچ تأثیری در اعتراض و شورش ندارند و هیچ خبری نمی‌شود. فیلمسازان را با توقیف ناراحت می‌کنند و آزار می‌دهند. ما وظیفه داریم مردم را در وضعیت اقتصادی فعلی شاد کنیم.
اغلب مردم ایران روزه می‌گیرند، مسجد می‌روند، نماز می‌خوانند، محرم و صفر را رعایت می‌کنند و در روز‌های عاشورا و اربعین حسینی (ع) حاضر هستند، ولی باید شادی و نشاط آنان را هم فراهم کنیم. کاری کرده‌ایم که مردم دچار مشکلات روحی و افسردگی شدید شده‌اند. مشکلات اقتصادی هم که بیداد می‌کند.

اگر به فیلم‌های کمدی کلاسیک نگاه کنیم با سه الگوی مشخص در زمینه شخصیت‌ها روبه‌رو می‌شویم. چارلی چاپلین را داریم که کاراکتر محوری است؛ بعد لورل و هاردی و امثالهم را داریم که دو کاراکتر اصلی می‌شوند در محور داستان و در نهایت فیلم‌های برادران مارکس را داریم که سه شخصیت اصلی در فیلم دارند. فیلم «کلوپ همسران» هم تلاش می‌کند تا سه کاراکتر اصلی را در مرکز قصه قرار دهد که در ادامه یک کاراکتر خواننده هم به آنان اضافه می‌شود. شما هم سعی کرده‌اید از چنین الگویی استفاده کنید؟
شما به فیلم‌های دوران صامت اشاره کردید و نکته اصلی این است که این آثار کمدی هستند و شادی را هدف اصلی خود قرار می‌دهند و سالن‌های سینما و مردم هم حمایت می‌کردند. امروز در سینمای ایران و در جشنواره فجر با نگاه‌های حذفی نسبت به سینمای کمدی مواجه هستیم. بله سه کاراکتر اصلی در فیلم وجود دارد، اما باید بگویم که من فیلم‌های درام اجتماعی هم ساخته‌ام و دورانی که کسی جرأت نمی‌کرد فیلم‌هایی مثل «مارال» (۱۳۷۹) بسازد من ساختم؛ اما حالا کسی از من فیلمساز حمایت نمی‌کند.

پس بزرگ‌ترین مشکل شما در سینما سازمان‌های خود بنیاد و قوانین نسبی و سلیقه‌ای و فشار‌های اکران است تا هنر سینما؟
بله. نظر من دقیقاً همین است.

به‌نظر می‌رسد این معضل جدی شده است و راهکاری هم ندارد. به نظر شما چه باید کرد؟
مگر قدرت اجرایی دست دولت نیست؟ پس چرا کاری نمی‌کند؟ به فیلم من مجوز دادند، ولی حمایت نکردند و سازمان‌های خودمحوری مثل صداوسیما و حوزه هنری آن را تحریم کردند. چرا رئیس جمهوری و وزیر فرهنگ کاری نمی‌کنند؟ دولتمردان و وزرا باید ایستادگی کنند.
یکسری آدم در ورزش بودند که در برابر ورود زنان ایستادگی کردند، ولی در نهایت در ورزشگاه‌ها به روی زنان باز شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. ما باید به فکر مردم باشیم و این کشور هم بسیار قدرتمند است. رهبر معظم انقلاب هم به این موضوع اشاره کرده‌اند، ولی متأسفانه برخی کار‌های غیرقانونی می‌کنند و در رانت و فساد مشغول هستند. اگر مردم و دولت پشت هم باشند ما پیروز و موفق خواهیم بود. مردم ایران مقاوم هستند و باز هم باید از مردم تشکر کنم که فیلم «کلوپ همسران» را نگاه می‌کنند.

بحث اکران هم مهم است. برای رسیدن به شرایط بهتر در اکران باید خیلی چک و چانه بزنید؟
اگر فیلمی با استقبال مردم مواجه شود سالن‌دار و سینمادار هم حمایت می‌کنند، چون آنان هم به اقتصاد توجه دارند، ولی متأسفانه مسائلی پشت پرده وجود دارد. گاهی باندبازی و رفاقت‌بازی شکل می‌گیرد و تصمیمات غلط هم داریم. ما هزار بار گفتیم فیلم‌ها را از ابتدای سال مشخص کنید و چیدمان خوبی در اکران داشته باشید، ولی کسی گوشش بدهکار نیست. باید توجه داشته باشیم سینما نوعی «صنعت تفریحی» است که باعث نشاط مردم می‌شود. این صنعت در اقتصاد مهم است، ولی اقتصاد آن برای ما مهم نیست و مردم را از سینما دور کرده‌ایم.

اقتصاد سینما و دستمزد بازیگران را چگونه می‌بینید؟
متأسفانه پول‌های بادآورده‌ای از سمت و سوی بخش دولتی و ناکجاآباد وارد سینما شده است و رقم دستمزد‌ها را نجومی کرده است. اگر سینما به اینگونه پیش برود در سال آینده دیگر بخش غیردولتی توانی در خصوص تولید نخواهد داشت و قطعاً تعطیل خواهد شد.
بازیگرانی که قیمت بالایی دارند باید به‌شکل درصدی با تهیه‌کنندگان قرارداد ببندند، زیرا اگر فیلم فروش کرد آنان دستمزد خود را می‌گیرند و اگر نکرد یعنی اینکه فروش نداشته‌اند و باید مثل تهیه‌کننده ضرر کنند. اما الآن قرارداد‌ها به‌صورت یکطرفه شده است و اگر فیلمی ضرر کند تنها تهیه‌کننده زمین می‌خورد و دستمزد‌ها آنقدر بالاست که احتمال زمین‌خوردن زیاد است. سینمای ایران قابل پیش‌بینی نیست و بسیاری از هنرپیشه‌ها مخاطب ندارند.

علی انصاریان هم در فیلم شما بازی می‌کند که قطعاً انتقاداتی به حضور او وارد می‌شود، ولی به‌نظر می‌رسد از پس نقش برآمده است و روی پرده بخوبی دیده می‌شود و حتی در کنار بازیگران باتجربه دیگر چیزی کم ندارد.

ما باید از جوانان و افراد بااستعداد بهره بگیریم. آقای انصاریان بسیار شرافتمند و حرفه‌ای است و از فیلم خیلی حمایت کرده است. برخی از بازیگران ما کلی پول طلب کرده‌اند که در اکران‌های خصوصی باشند، ولی علی انصاریان بشدت از فیلم حمایت می‌کند و به مردم احترام می‌گذارد و در اکران‌ها حضور دارد.
علی انصاریان از نظر اخلاق و رفتار بسیار محترم است و در طول فیلم خیلی زحمت کشیده است. یکی از بازیگران فیلم حتی جواب تلفن من را هم نمی‌دهد! یکی از این بازیگران به خاطر ۵ میلیون تومان که مانده است رفته وکیل گرفته است. این رفتار خیلی زشت است و در‌شأن هنرمند نیست. من از آقای انصاریان خیلی ممنونم که هم بازی خوبی در فیلم داشت و هم در اکران‌ها حضور دارد و‌ای کاش بازیگران حرفه‌ای دیگر هم یاد بگیرند.

ژانر کمدی از مشکل‌ترین ژانر‌های سینماست و خنداندن مردم هم کار سختی است. وقتی فیلم شما را در سینما دیدم با واکنش‌های بسیار مثبت مردم مواجه شدم و به نظر می‌رسد توانسته‌اید رابطه خوبی با مخاطب برقرار کنید البته قاعدتاً مخاطب سالن‌ها و شهر‌های مختلف متفاوت است. درست است؟
من هم مانند شما با مردم فیلم را دیدم و خیلی خوشحال شدم که واکنش‌ها مثبت است و دقیقاً همان احساسی را داشتم که شما دارید. مردم با تمام گرفتاری‌ها و فشار‌هایی که بواسطه تحریم‌ها دارند با فیلم ارتباط گرفته‌اند و لحظات شادی را تجربه می‌کنند.
امریکا و کشور‌های زورگو تلاش می‌کنند تا روی مردم فشار بیاورند، ولی مردم ایران مقاومت می‌کنند. مخاطبان ایرانی نشان دادند که برعکس صداوسیما و حوزه هنری و سازمان‌های تحریم‌کننده دیگر از فیلم‌های مستقل حمایت می‌کنند. خیلی خوشحال هستم مردم پشت فیلم من ایستاده‌اند و ان‌شاءالله خداوند به تک تک آنان خیر بدهد.

چرا حوزه هنری و صداوسیما فیلم شما را بایکوت کرده‌اند؟
حوزه هنری فیلم «کلوپ همسران» را نمایش نداد. آنان بهانه‌های الکی دارند و صداوسیما هم متأسفانه یک تیزر به ما نداد. حتی شهرداری هم به ما بیلبورد نداد.

آیا نباید از نظر قانونی و شرعی به فیلمی که وزارت ارشاد مجوز داده است امکاناتی مساوی فیلم‌های دیگر بدهیم؟ فکر می‌کنم این چالش بزرگی است و عملی غیراخلاقی در جریان است.

متأسفانه بی‌عدالتی در بیشتر عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی ما به چشم می‌خورد. به نظرم عدالت همان حلقه مفقوده ماست و مردم ما دچار بی‌عدالتی شده‌اند؛ افراد رانت‌خوار و فاسد در حال چپاول ثروت مردم هستند. وقتی آیت‌الله رئیسی وارد قوه قضائیه شدند بخوبی مبارزه با فساد و رانت‌خواری را آغاز کردند.
خداوند ایشان و امثال ایشان را حفظ کند. ما باید ریشه فساد را از دل جامعه بکنیم مخصوصاً فساد‌های کلان را. آقای رئیسی و مبارزان با فساد باید ایستادگی کنند و از هیچ کسی هم نترسند و خوشبختانه رهبر معظم انقلاب هم پشت جریان مبارزه با فساد و آقای رئیسی ایستاده‌اند.
این خبر‌ها خوشحال‌کننده است و ان‌شاءالله اتفاقات خوبی رخ بدهد. با این حال، شما می‌بینید که حوزه هنری برای خود حکومت درست کرده است. مگر مسئولان این نهاد در ایران زندگی نمی‌کنند؟ مگر مرجع پروانه ساخت و پروانه نمایش وزارت ارشاد نیست؟ پس چرا حوزه هنری برای خودش عمل می‌کند؟
فیلم ما با تمام سانسور‌ها و اعمال سلیقه‌ها و هزار مشکل و دردسر روی پرده رفته است، ولی سازمان حوزه هنری همچنان اعمال نظر می‌کند. صداوسیما این وسط چه کاره است؟! مگر با پول مملکت و مردم اداره نمی‌شود؟ مگر پول نفت به آنان نمی‌رسد؟ پس چرا از فرهنگ و مردم حمایت نمی‌کنند؟!
چرا این افراد از شاد شدن مردم ناراحت می‌شوند؟ چرا از خنده مردم به هم می‌ریزند؟ شما‌ها باید در چنین شرایط اقتصادی و فشار روانی‌ای که به مردم وارد می‌شود خوشحال باشید که مردم هم نفس راحتی بکشند! چرا شهرداری، حوزه هنری و صداوسیما، مردم و سینماگران را تحریم می‌کنند؟ امریکا از خارج ایران را تحریم می‌کند و این سازمان‌ها از داخل! کشور‌های زورگو در حال تحریم و فشار روی مردم هستند بعد سازمان‌های داخلی هم روی مردم فشار بیشتری وارد می‌کنند.
بخش خصوصی و غیردولتی در ایران چه گناهی مرتکب شده است که باید زیر فشار این افراد کار کند و مدام استرس داشته باشد و رنج بکشد. برخی از فیلم‌های دولتی انواع تخلفات اخلاقی و رانتی را مرتکب می‌شوند، ولی کسی به آنان کاری ندارد، اما تا بخش خصوصی وارد کار می‌شود هزار و یک مانع در برابر آن ایجاد می‌کنند.
تمام فشار‌ها و عوارض و مالیات روی کول بخش خصوصی است. فیلمسازان و تهیه‌کنندگان بخش خصوصی در تلاش برای شادی و ارتقای فرهنگ ایران هستند، ولی سازمان‌های اینچنینی در برابر آنان جبهه می‌گیرند. من فیلم کمدی ساختم تا مردم لبخند بزنند مثل فوتبال که زنان را شاد کرد. آنقدر من را اذیت کردند و فشار آوردند که پشیمان شدم که چرا در ایران زندگی و کار می‌کنم.

به نظر می‌رسد که مسئولان سینمایی از سال‌ها پیش با فیلم‌های کمدی مشکل دارند. گویا این ژانر را به نوعی تجاری و ساده می‌بینند، ولی اینگونه نیست و از سخت‌ترین ژانر‌های سینماست و انگار سینماگران را به سمت وسوی خاصی هدایت می‌کنند تا مثلاً فیلم‌های درام و ملودرام اجتماعی بسازند.

مشکل اینجاست که با درام اجتماعی هم مشکل دارند و به فیلمسازان می‌گویند چرا همه چیز را سیاه نشان می‌دهید و از واژه سیاه‌نمایی استفاده می‌کنند. انگار باید درام‌های اجتماعی شاد باشد و کمدی‌ها تلخ! فیلم‌های من ضد مردم نیست و به نفع مردم است. چرا من فیلمساز باید مدام به طلاق و مواد مخدر و مشکلات اجتماعی بپردازم تا رسانه‌های داخلی و خارجی از این موضوع سوءاستفاده کنند؟!
ما فیلمسازان در حال انجام وظیفه و کار فرهنگی هستیم. ما باید به سمت سینمای مردمی برویم و سازمان‌ها هم موظف هستند تا از ما حمایت کنند، ولی متأسفانه ما را تحریم می‌کنند و فشار‌های سنگینی وارد می‌کنند. باید بگویم که هیچ حمایتی از مهدی صباغ‌زاده نشده است و من ۳ میلیارد تومان هزینه در بخش غیردولتی کرده‌ام و تنها مردم پشت من بوده‌اند و به دیدن فیلم رفته‌اند. به‌همین دلیل هم فقط از مردم تشکر می‌کنم.
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید