"همسرم را کشتم چون خیانت میکرد"
از وقتی بازنشسته شده بود، خیلی رفتارش بدتر شده بود و مدام مادرم را اذیت میکرد و میگفت: یکی از مردان ساختمانی که ما در آن زندگی میکردیم به او گفته با زنی در همین ساختمان ارتباط دارد و پدرم فکر میکرد آن زن مادرم است.
کد خبر :
۷۴۶۲۰
بازدید :
۱۵۳۰۹
دو مرد که در ماجراهای جداگانه همسرانشان را به قتل رسانده و بازداشت شده بودند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در اولین پرونده که در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد، مردی که متهم است همسر میانسالش را به دلیل سوءظن به قتل رسانده، پای میز محاکمه رفت.
این مرد همسرش را که ۵۵ ساله بود قبل از قتل مورد آزار قرار داده بود. دو نفر از فرزندان مقتول اعلام گذشت کردند، اما دو نفر دیگر از آنها برای متهم درخواست قصاص کردند. یکی از دختران مقتول زندگی تلخ مادرش را تشریح کرد و گفت: پدرم دچار سوءظن بود و همیشه ما و مادرم را اذیت میکرد.
از وقتی بازنشسته شده بود، خیلی رفتارش بدتر شده بود و مدام مادرم را اذیت میکرد و میگفت: یکی از مردان ساختمانی که ما در آن زندگی میکردیم به او گفته با زنی در همین ساختمان ارتباط دارد و پدرم فکر میکرد آن زن مادرم است.
یک روز مادرم داشت موهایش را شانه میکرد که پدرم گفت: حتما میخواهی به خودت برسی و پیش مردهای غریبه بروی بعد موهای مادرم را از ته قیچی کرد. او بهمحض اینکه میدید مادرم کمی به خودش رسیده یا لباس مرتب پوشیده است، به مادرم تهمت میزد و اذیتش میکرد.
او حتی من و خواهرم را بدبخت کرد. من نوجوان بودم و درس میخواندم. به من سوءظن پیدا کرد و مرا بهزور به پسر همسایه شوهر داد. شوهرم شیشهای بود و مجبور شدم طلاق بگیرم. بعد با مردی که دو بچه داشت، ازدواج کردم حالا او هم من را طلاق داده و میگوید پدرت آبرویمان را برده و من نمیتوانم با تو زندگی کنم. پدرم حتی پیشنهاد قتل من و مادرم را به شوهر سابقم داده بود.
این زن ادامه داد: پدرم خواهرم را هم مجبور کرد با مردی معتاد ازدواج کند و حالا او هم بدبخت شده است.
وقتی نوبت به متهم رسید، او قتل را انکار کرد و گفت: زنم داخل چاه سقوط کرد البته من به کارهای همسرم مشکوک بودم و با هم جر و بحث کردیم. سپس او عقبعقب رفت و داخل چاه افتاد. اینکه بچههایم ادعا میکنند من او را داخل چاه انداختم، اشتباه است. من زنم را نکشتم. او ترسید و عقب رفت و داخل چاه افتاد.
وقتی نوبت به متهم رسید، او قتل را انکار کرد و گفت: زنم داخل چاه سقوط کرد البته من به کارهای همسرم مشکوک بودم و با هم جر و بحث کردیم. سپس او عقبعقب رفت و داخل چاه افتاد. اینکه بچههایم ادعا میکنند من او را داخل چاه انداختم، اشتباه است. من زنم را نکشتم. او ترسید و عقب رفت و داخل چاه افتاد.
وی درباره اینکه چرا روز حادثه با همسرش جر و بحث کرد، گفت: مرد همسایه به من گفته بود با زنی رابطه دارد که در ساختمان ما زندگی میکند من هم مشکوک شدم و به زنم گفتم احتمالا آن زن تو هستی او انکار کرد و سر این موضوع با هم درگیر شدیم بعد عقبعقب رفت و به داخل چاه افتاد.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
در پرونده دیگر مردی که همسر دومش را به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه رفت. در این محاکمه که در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، همسر سابق مقتول به عنوان، ولی فرزندش و همچنین مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند و سپس متهم در جایگاه قرار گرفت.
او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سالها قبل با زنی ازدواج کردم و زندگی بسیار خوبی با او داشتم تا اینکه زنم دچار بیماری اماس شد و هر روز تواناییاش را بیشتر از دست میداد. همسرم خودش به من پیشنهاد داد با زنی دیگر ازدواج کنم. ما یک فرزند داشتیم، اما زنم گفت: اینکه همه زندگیات را برای من بگذاری، درست نیست. من هم قبول کردم با زنی آشنا شدم که شغل داشت و زن خوبی بود. او هم یک فرزند داشت مدتی صیغه من بود.
سپس خواست رسما از او خواستگاری کنم و من هم به خانه پدریاش رفتم و در کمال احترام از او خواستگاری کردم و با هم ازدواج کردیم. شش ماه بعد به من گفت: میخواهد از من جدا شود. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت: بهخاطر فرزندش مجبور است این کار را بکند. در دو سالی که ما با هم بودیم خیلی زندگی خوبی داشتیم خوشحال بودیم و همسر اولم هم بعد از سالها تحمل رنج بیماری تازه حالش خوب شده بود که همسرم دومم گفت: میخواهد طلاق بگیرد.
او گفت: من را دوست دارد، اما چارهای ندارد و برای اینکه زندگی فرزندش خراب نشود، مجبور است جدا شود. من هم قبول کردم، اما بعد از جدایی فهمیدم به من دروغ گفته است.
متهم در ادامه گفت: او را تعقیب کردم و فهمیدم همه گفتههایش دروغ است و مسئله دیگری در میان است. مدتها بود متوجه شده بودم کارهای مشکوکی میکند. روز حادثه بعد از اینکه مدتی تعقیبش کردم او را متوقف کردم و به او گفتم از ماشین پیاده شود تا با هم حرف بزنیم. قبول نکرد و گفت: از تو جدا شدم و دیگر حق نداری با من چنین رفتاری کنی. هرچه تلاش کردم پیادهاش کنم موفق نشدم. شیشه ماشین را شکستم و با کلتی که همراه داشتم به او شلیک و بعد هم خودم را تسلیم مأموران کردم.
متهم ادامه داد: من شغل آبرومندی داشتم بهجز شغل دولتی کلینیک ترک اعتیاد هم داشتم و زندگیام خیلی خوب بود. بهراحتی میتوانستم همه هزینههای زندگی هر دو همسرم را بدهم. همسر دومم را، چون خیلی دوست داشتم، هر کاری میخواست برایش میکردم و هرچه میخواست میخریدم حتی فرزندش را مانند فرزند خودم میدانستم.
برای همسرم خانه و ماشین خریدم، اما او یکباره به دلیلی که بعدها فهمیدم، چیست رهایم کرد و رفت و به من هم دروغ گفت و من را خیلی ناراحت کرد.
متهم در آخرین دفاع با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیای دم گفت: من از مرگ نمیترسم از اینکه بمیرم هم ناراحت نیستم از وضعیتی که دچارش شدهام و فسادی که وجود دارد، بدم میآید و اتفاقا آرزو دارم که بمیرم؛ بنابراین درخواستی هم برای بخشش ندارم. به تصمیم اولیای دم احترام میگذارم و اگر حکم قصاص صادر شود، قبول میکنم.
در پایان وکیل متهم نیز دفاعیات خود را مطرح کرد و قضات شعبه ۱۱ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
۰