چرا بعضی فیلمها را چند بار میبینیم؟
هنگامی که با انتخابهای بسیار زیاد روبهرو میشویم، گاهی آسانتر آن است که سر وقت فیلمی برویم که میشناسیم و ناامیدمان نمیکند- احساسی که بسیاری از اوقات هنگام جستوجوهای طولانی در میان گزینههای بیپایان نتفلیکس و آمازون پرایم تجربه میکنیم.
کد خبر :
۷۵۱۷۵
بازدید :
۶۸۰۴
برخی با تماشای فیلمهایی مانند برخورد کوتاه (۱۹۴۵) که خاطرات رنجآور را به یادشان میآورد، احساس آرامش را تجربه میکنند
با این که در دنیای امروز سرگرمیهای زیادی در دسترسمان قرار دارد، همچنان نمیتوانیم در برابر تماشای دوباره فیلمهای قدیمی محبوبمان مقاومت کنیم. چرا نیاز داریم که بارها و بارها همان فیلمها را ببینیم؟
در این دوره یعنی روزگار اوج تولیدات سینمایی و تلویزیونی، ظاهرا برای یافتن اثری که تاکنون آن را ندیدهایم، چندان به زحمت نمیافتیم. نه تنها آثار جدید بیش از گذشته اکران میشوند، بلکه تماشای فیلم در اینترنت نیز به این معنی است که میتوانیم از میان هزاران اثر یکی را برگزینیم بدون آن که حتی لازم باشد از روی مبلی که بر آن نشستهایم بلند شویم.
شما میتوانید هر شب اثری جدید ببینید و باز هم فیلمهای بسیاری مییابید که آنها را تماشا نکردهاید. پرسش اینجاست که پس چرا بسیاری از ما تصمیم میگیریم همچنان فیلمهایی را که قبلاً یک بار، دو بار، یا دهها بار دیدهایم باز هم ببینیم؟ چرا وقتی فیلم "بازگشت به آینده" از تلویزیون پخش میشود، با این که خط به خط فیلمنامهاش را از بر داریم، باز هم برای چهلوسومین بار به تماشایش مینشینم؟
با این که سال گذشته شبکه نتفلیکس ۸۵۰۰ دقیقه از فیلمهای اصلی خود را بر روی اینترنت بارگذاری کرد، همین اخیرا بود که خبری مبنی بر این که فیلم قدیمی "رقص کثیف" (۱۹۷۸) در اینترنت گذاشته شده است، به هیجانی عمومی در توییتر دامن زد.
هنگامی که امسال "انتقامجویان: پایان بازی" اکران شد، یکی از طرفداران این سری فیلمها با ۱۰۳ بار تماشای آن رکوردی از خود به جا گذاشت، اما خیلی زود رکورد او به دست کسی که ۱۱۶ بار به تماشای این فیلم رفت شکسته شد.
با این که سال گذشته شبکه نتفلیکس ۸۵۰۰ دقیقه از فیلمهای اصلی خود را بر روی اینترنت بارگذاری کرد، همین اخیرا بود که خبری مبنی بر این که فیلم قدیمی "رقص کثیف" (۱۹۷۸) در اینترنت گذاشته شده است، به هیجانی عمومی در توییتر دامن زد.
هنگامی که امسال "انتقامجویان: پایان بازی" اکران شد، یکی از طرفداران این سری فیلمها با ۱۰۳ بار تماشای آن رکوردی از خود به جا گذاشت، اما خیلی زود رکورد او به دست کسی که ۱۱۶ بار به تماشای این فیلم رفت شکسته شد.
در حالی که تماشای بیش از ۱۰۰ بار یک فیلم جدید در طی چند هفته، غیرمتعارف تلقی میشود، پرسوجویی سریع از دوستان و آشنایان نشان داد که تماشای مجدد فیلمهایی که دفعات بیشمار آنها را دیدهایم، کاری معمول است. در میان فیلمهایی که بارها تماشا میشوند، میتوان از بازگشت به آینده و رقص کثیف، به همراه سایر کلاسیکهای دهه ۱۹۸۰ مانند مرخصی فریس بولر، تاپ گان، آروارهها و عروس شاهزاده نام برد.
همچنین فیلمهای موزیکال همچون گریس، آواز در باران، مری پاپینز و آوای موسیقی و نیز آثار محبوبی مانند سری فیلمهای باند، پدرخوانده، سهگانه اصلی جنگ ستارگان، ارباب حلقهها و البته -همچنان که انتظار میرود- روز گراندهاگ در این دسته میگنجند.
انتخابهای دیگر که شخصیتر به شمار میآیند عبارتاند از فیلمهای ورود، آنچه در زیر است، اوباش کثیف فاسد، گورها و یک گرگینه آمریکایی در پاریس. یکی از فیلمدوستان با دلوجرات نیز به طور پیوسته فیلم جنگیر را تماشا میکند.
وبسایت دادهپردازی "فایوثرتیایت" در سال ۲۰۱۶، با نظرسنجی از ۱۱۶۹ نفر فهرستی از ۲۵ فیلم که بیشتر از همه بازتماشا میشوند تهیه کرد که جنگهای ستارگان، جادوگر شهر اُز و آوای موسیقی در صدر آن قرار گرفتند. فهرست آثار محبوب من، اما عبارتاند از وقتی هری سالی را ملاقات کرد، گمشده در ترجمه، و عاشقانهترین فیلم و تقریبا مشهور دهه ۱۹۹۰- یعنی "زن زیبا" که من نه تنها هر سطر از گفتوگوهایش را از بر دارم، بلکه تکتک واژگان ترانههایش را نیز حفظ کردهام.
وبسایت دادهپردازی "فایوثرتیایت" در سال ۲۰۱۶، با نظرسنجی از ۱۱۶۹ نفر فهرستی از ۲۵ فیلم که بیشتر از همه بازتماشا میشوند تهیه کرد که جنگهای ستارگان، جادوگر شهر اُز و آوای موسیقی در صدر آن قرار گرفتند. فهرست آثار محبوب من، اما عبارتاند از وقتی هری سالی را ملاقات کرد، گمشده در ترجمه، و عاشقانهترین فیلم و تقریبا مشهور دهه ۱۹۹۰- یعنی "زن زیبا" که من نه تنها هر سطر از گفتوگوهایش را از بر دارم، بلکه تکتک واژگان ترانههایش را نیز حفظ کردهام.
اطمینان از کیفیت
هر یک از ما به آسانی میتوانیم فیلمهایی را که دوست داریم بارها و بارها ببینیم نام ببریم، اما به روشنی نمیتوانیم توضیح دهیم که دقیقاً چرا باز هم به تماشای آنها مینشینیم. البته آشکار است که این آثار را دوست داریم و فکر میکنیم که سزاوار توجه ویژهمان به شمار میآیند.
یکی از انتخابها بازگشت به آینده بود، زیرا به گفته یکی از اعضا "فیلمی کمابیش عالی با فیلمنامهای بینقص، اجرای محشر و کارگردانی فوقالعاده است که حتی یک صحنه اضافی هم ندارد. " از دیگر فیلمها: کازابلانکا، هشتونیم، آخرین امپراتور و ویتنیل و من (در توصیف یکی از شرکتکنندگان در نظرسنجی این فیلم "بهترین فیلمی بود که تاکنون درباره دوستی ساخته شده است").
همچنین همه توافق داشتند که آثاری که اغلب در فهرست بهترینها قرار میگیرند از جمله فیلمهایی به شمار میآیند که بسیاری دوست دارند بارها آنها را ببینند.
یکی از کاربران گفت: "برخی فیلمها درست همان چیزی هستند که من با صفت 'بینقص ' توصیف میکنم. آنها منحنی داستانی کاملی دارند، از بازیگران خوبی بهره میبرند و داستانهایی بیتکلف روایت میکنند که شما میتوانید در هر جایی از فیلم تماشایشان را متوقف کنید و باز از سر بگیرید.
یکی از کاربران گفت: "برخی فیلمها درست همان چیزی هستند که من با صفت 'بینقص ' توصیف میکنم. آنها منحنی داستانی کاملی دارند، از بازیگران خوبی بهره میبرند و داستانهایی بیتکلف روایت میکنند که شما میتوانید در هر جایی از فیلم تماشایشان را متوقف کنید و باز از سر بگیرید.
این فیلمها باورپذیرند و به راحتی میتوان غرق تماشای آنها شد. آثاری از این دست را میتوان همارز و معادل سینمایی غذاهایی به شمار آورد که خوردنشان به ما آرامش میدهد.
ما سروقت فیلمها میرویم، همچنان که گاهی به غذاهایی که آراممان میکنند پناه میبریم؛ بنابراین در نظر من آثاری مانند یک شب بهیادماندنی و غرقشدن کشتی بیسمارک فیلمهایی کلاسیک محسوب میشوند. " با این اوصاف منطقی است که بخواهیم فیلمهایی از این دست را بارها ببینیم و به ظرایفی که از نظرمان دور مانده توجه کنیم.
البته شرح بالا شاید به کار توضیح تماشای دو، سه یا چهارباره یک فیلم بیاید، اما چرا حتی وقتی همه جزییات و چرخشهای داستانی فیلمی را از حفظ هستیم، و در حالی که آثار بسیاری را هنوز ندیدهایم، باز هم به سراغ همان فیلم پیشین میرویم؟ و گذشته از همه اینها، آیا نمیتوان این بازدیدن را همچون گوشکردن مکرر به آهنگ محبوبمان تلقی کنیم؟
البته شرح بالا شاید به کار توضیح تماشای دو، سه یا چهارباره یک فیلم بیاید، اما چرا حتی وقتی همه جزییات و چرخشهای داستانی فیلمی را از حفظ هستیم، و در حالی که آثار بسیاری را هنوز ندیدهایم، باز هم به سراغ همان فیلم پیشین میرویم؟ و گذشته از همه اینها، آیا نمیتوان این بازدیدن را همچون گوشکردن مکرر به آهنگ محبوبمان تلقی کنیم؟
یک توضیح البته این است که با تماشای چیزی که پیشتر با آن آشنا بودهایم انرژی ذهنی کمتری مصرف میکنیم. دیگر لازم نیست بر آنچه اتفاق میافتد متمرکز باشیم، زیرا از پیش میدانیم چه رخ خواهد داد. فقط کافی است با ذهنی خاموش بنشینیم و تماشا کنیم؛ به قول معروف انرژی کمتر، آرامش بیشتر.
هنگامی که با انتخابهای بسیار زیاد روبهرو میشویم، گاهی آسانتر آن است که سر وقت فیلمی برویم که میشناسیم و ناامیدمان نمیکند- احساسی که بسیاری از اوقات هنگام جستوجوهای طولانی در میان گزینههای بیپایان نتفلیکس و آمازون پرایم تجربه میکنیم.
پدیدهای روانشناختی که اثر "مواجهه محض" نامیده میشود نیز میتواند در این میان نقشی بر عهده داشته باشد. براین اساس فرد چیزی را به سبب عناصر آشنایی که دارد مرجح میدارد؛ بنابراین هر چه فیلمی را بیشتر تماشا کند، بیشتر میخواهد باز هم آن را ببیند.
پدیدهای روانشناختی که اثر "مواجهه محض" نامیده میشود نیز میتواند در این میان نقشی بر عهده داشته باشد. براین اساس فرد چیزی را به سبب عناصر آشنایی که دارد مرجح میدارد؛ بنابراین هر چه فیلمی را بیشتر تماشا کند، بیشتر میخواهد باز هم آن را ببیند.
من در مقام یکی از عشاق فیلم تعطیلات- یکی از بدترین فیلمهایی که تا به حال دیدهام- که بدون استثنا هر کریسمس باز میبینمش، میتوانم این توضیح روانشناسانه را درک کنم. تماشای برخی فیلمها معمولا به بخشی از سنن و عادات بدل میشوند.
برای بسیاری کریسمس هنگامی به طور رسمی آغاز میشود که فیلم اِلف یا درواقع عشق را تماشا کنند، و تماشای فیلم هالووین، در شب هالووین، ما را وادار میکند که هراسهایی که دوست داریم را باز تجربه کنیم.
پژوهش کریستل آنتونیا راسل و سیدنی جِی لِوی، اساتید بازاریابی در دانشگاه آریزونا، درباره مفهوم "بازمصرف"، در سال ۲۰۱۲، نشان داد که بازتماشای فیلمها همچنین ممکن است ما را از چگونگی بزرگشدنمان آگاه کند.
پژوهش کریستل آنتونیا راسل و سیدنی جِی لِوی، اساتید بازاریابی در دانشگاه آریزونا، درباره مفهوم "بازمصرف"، در سال ۲۰۱۲، نشان داد که بازتماشای فیلمها همچنین ممکن است ما را از چگونگی بزرگشدنمان آگاه کند.
انگار بازدیدن این فیلمها خطکشی است که به صورت ناخودآگاه ما را از میزان تغییرات زندگی مطلع میسازد. نسخه قرن بیستویکمی این رویکرد در پاسخی به نظرسنجی باشگاه فیلم آمده است: "بعضی از فیلمها هستند که دوست دارم هر چند سال یک بار برگردم و آنها را در قالبهای مختلف تماشا کنم. مثلا فیلمهای باند را که در سینما و تلویزیون تماشا کرده بودم، و بر روی فیلم ویاچاس داشتم، بعدها بر روی دیویدی دیدم و اکنون به صورت دیجیتالی دانلود میکنم و میبینم. "
بازگشت به آینده (۱۹۸۵)، یکی از فیلمهایی است که بارها تماشایش میکنند
شاید یکی از مهمترین دلایل بازتماشای فیلمها دلتنگی است، دلتنگی نه تنها برای دورهای در تاریخ، بلکه برای مقطعی از زندگیمان. کلی راتلج، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی داکوتای شمالی میگوید که این غریزهای طبیعی است: "ما دوست داریم با محتواهای جدید مواجه شویم و تجربیات تازهای از سر بگذرانیم.
اما بخشی از روانشناسی انسان هم این است که میخواهد احساس پیوستگی کند و با جایی که از آن آمده در پیوند باشد. همه ما تجربیات فرهنگی و شخصی مشخصی داریم که دوست داریم به آنها بازگردیم و در گذر زمان از آنها به مثابه تکیهگاه و لنگر استفاده کنیم. "
افزونبراین تصادفی نیست که فیلمهایی که بیشتر آنها را دیدهایم، آثاری هستند که برای نخستینبار در جوانی آنها را کشف کردهایم. راتلج میگوید: "به نظر میرسد که شکلگیری هویت در سالهای نوجوانی از این نظر بر آدمی تأثیر خاصی میگذارد.
افزونبراین تصادفی نیست که فیلمهایی که بیشتر آنها را دیدهایم، آثاری هستند که برای نخستینبار در جوانی آنها را کشف کردهایم. راتلج میگوید: "به نظر میرسد که شکلگیری هویت در سالهای نوجوانی از این نظر بر آدمی تأثیر خاصی میگذارد.
دورهای که فرد همچون موجودی جدید ظاهر میشود و انگار با زبان حال میگوید: من دیگر کودک خانواده نیستم، بلکه فردی منحصربه فرد محسوب میشوم که خود و علایقم را میشناسم. "
پژوهشها نشان میدهد که حالات عاطفی خاصی ما را به سمت تجربه دلتنگی سوق میدهد. راتلج شرح میدهد: "هنگامی که احساس غم، تنهایی، اضطراب یا عدم اطمینان داریم، میخواهیم چیزی به یادمان بیاورد که از کجا آمدهایم و یا که هستیم. "
پژوهشها نشان میدهد که حالات عاطفی خاصی ما را به سمت تجربه دلتنگی سوق میدهد. راتلج شرح میدهد: "هنگامی که احساس غم، تنهایی، اضطراب یا عدم اطمینان داریم، میخواهیم چیزی به یادمان بیاورد که از کجا آمدهایم و یا که هستیم. "
به همین دلیل است که بسیاری از ما فیلمهایی داریم که وقتی احساس دودلی، تشویش یا بیماری میکنیم، به آنها پناه میبریم و با تماشایشان احساس آرامش میکنیم. آثاری که باز تماشا میکنیم، به نحوی صمیمانه و اعجابانگیز به ما احساس تسکین میدهند؛ حتی اگر گاهی رنگی از مالیخولیا داشته باشند.
یکی دیگر از کاربران باشگاه فیلم، پل واترلو (۱۹۴۰) را انتخاب کرد و نوشت: "بله این فیلمی احساساتی و کهنه به نظر میرسد، اما رنجی را به خاطرم میآورد که هر گاه به یاد ماجرای عاشقانه قدیمی ام میافتم در من زنده میشود. همچنان که فیلمی از همان دست، اما مشهورتر، یعنی برخورد کوتاه با من چنین میکند. "
راتلج میگوید: "این پدیده از دیدگاه فرگشتی، توضیحی منطقی دارد. هنگامی که به دلیل مشکلی در جسم احساس اضطراب یا نگرانی دارید، میدانید که زمان آن نیست که از نظر بدنی دست به ریسک بزنید و خطر کنید.
راتلج میگوید: "این پدیده از دیدگاه فرگشتی، توضیحی منطقی دارد. هنگامی که به دلیل مشکلی در جسم احساس اضطراب یا نگرانی دارید، میدانید که زمان آن نیست که از نظر بدنی دست به ریسک بزنید و خطر کنید.
گرچه به طرزی بدیهی این موضوع بیشتر درباره جسم صدق میکند، اما هنگامی که از نظر عاطفی احساس ناامنی میکنیم نیز نیاز به چیزی داریم که به ما احساس امنیت ببخشد و البته قابل پیشبینی است که بدانیم چه چیز ما را آرام میکند. "
حتی فیلمهایی که در تماشای اول بد هستند، مثل تعطیلات، بازتماشایان قابل فهم است
او توضیح میدهد که به این ترتیب کمی احساس دلتنگی یا نوستالژی مفید است: "به نظر میرسد که این روشی طبیعی است که از طریق آن انسان احساس ثبات و امنیت میکند. " خوب حالا بگذارید بپرسیم که در آینده چه فیلمهایی بار دیگر تماشا خواهند شد؟
مرخصی فریس بولر، بدون سرنخ و یا جنگهای ستارگان؟ آیا طرفداران سرسخت فیلمهای انتقامجویان، همچنان مینشینند و آخرین قسمت آن پایان بازی را ۳۰۰ بار تماشا میکنند؟
دادههای نتفلیکس که در پایان سال ۲۰۱۸ منتشر شد نشان داد که ۵۰ درصد افرادی که مخاطبان اصلی فیلمهای کمدی-رمانتیک نوجوانانه غرفه بوسه و برای همه پسرانی که قبلا دوست داشتم بودند، دست کم یک بار دیگر آنها را تماشا کردهاند در حالی که برای هر دو فیلم دنبالهای ساخته خواهد شد. البته نسل اینترنت با توجه به این همه سرگرمی که در اطراف خود دارند بسیار بعید است که همین رویه را در پیش گیرند.
در میان فیلمهای یکی-دوسال اخیر نیز آثاری بودهاند که من آنها را چند بار دیدهام، از جمله ستارهای متولد شده است و مرا با نامت صدا کن (۲۰۱۷). اما این که آیا من در ده سال آینده باز هم آنها را خواهم دید- با هر روشی که در آن زمان فیلم ببینیم- چندان مطمئن نیستم. بااینحال اگر فیلم چهار عروسی و یک تشییع جنازه به تلویزیون اینترنتی بیاید، بهخوبی میدانم که چه خواهم کرد.
دادههای نتفلیکس که در پایان سال ۲۰۱۸ منتشر شد نشان داد که ۵۰ درصد افرادی که مخاطبان اصلی فیلمهای کمدی-رمانتیک نوجوانانه غرفه بوسه و برای همه پسرانی که قبلا دوست داشتم بودند، دست کم یک بار دیگر آنها را تماشا کردهاند در حالی که برای هر دو فیلم دنبالهای ساخته خواهد شد. البته نسل اینترنت با توجه به این همه سرگرمی که در اطراف خود دارند بسیار بعید است که همین رویه را در پیش گیرند.
در میان فیلمهای یکی-دوسال اخیر نیز آثاری بودهاند که من آنها را چند بار دیدهام، از جمله ستارهای متولد شده است و مرا با نامت صدا کن (۲۰۱۷). اما این که آیا من در ده سال آینده باز هم آنها را خواهم دید- با هر روشی که در آن زمان فیلم ببینیم- چندان مطمئن نیستم. بااینحال اگر فیلم چهار عروسی و یک تشییع جنازه به تلویزیون اینترنتی بیاید، بهخوبی میدانم که چه خواهم کرد.
۰