مربی وطنی؛ توفیق اجباری

مربی وطنی؛ توفیق اجباری

حرکت به سمت انتخاب سرمربی داخلی بعد از رخ دادن اتفاقاتی است که در چند ماه گذشته فوتبال ایران به خودش دیده است. ابتدا جدایی ویلموتس سپس قهر استراماچونی و درنهایت خداحافظی کالدرون مثلث جدایی خارجی‌های حاضر در فوتبال کشورمان را تکمیل کرد.

کد خبر : ۷۵۸۵۳
بازدید : ۹۸۰
مربی وطنی؛ توفیق اجباری
علی ولی‌اللهی | محمود اسلامیان، عضو هیات‌رییسه فدراسیون فوتبال دیروز و بعد از جلسه بحث و بررسی انتخاب سرمربی تیم ملی، تنها کسی بود که حاضر شد خیلی کوتاه جواب خبرنگاران را بدهد. اسلامیان خیلی صریح و واضح اعلام کرد به صلاح ایران است که سرمربی تیم ملی داخلی باشد.
البته او مطابق انتظار حاضر به بردن اسامی گزینه‌ها یا حتی تعداد آن‌ها نشد و فقط به خبرنگاران گفت: «همین که گفتم ایرانی است، از من بپذیرید.» باتوجه به گفته اسلامیان مشخص شد که نیمکت آینده تیم ملی به یک مربی ایرانی خواهد رسید و باید بین گزینه‌های همیشگی یعنی دایی و قلعه‌نویی و چند گزینه جدید نظیر گل‌محمدی و سایرین یک نفر هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد.

حرکت به سمت انتخاب سرمربی داخلی بعد از رخ دادن اتفاقاتی است که در چند ماه گذشته فوتبال ایران به خودش دیده است. ابتدا جدایی ویلموتس سپس قهر استراماچونی و درنهایت خداحافظی کالدرون مثلث جدایی خارجی‌های حاضر در فوتبال کشورمان را تکمیل کرد.
این مربیان به‌خاطر مشکلات مالی نتوانستند به کارشان ادامه دهند و به کشور‌های خودشان بازگشتند. در چنین شرایطی مدیران فوتبال ایران که با استعفای تاج فعلا بدون رییس به کارشان ادامه می‌دهند، به این نتیجه رسیدند که سراغ گزینه‌های داخلی بروند.
انتخاب سرمربی داخلی برای تیم ملی مزایا و چالش‌های خاص خودش را دارد. مدیران فوتبال نیز باید با تجمیع همین مزایا و چالش‌ها دست به انتخاب بهترین گزینه بزنند تا تیم ملی فوتبال ایران هرچه سریع‌تر از بلاتکلیفی رها شود. از اولین مزایای به‌کارگیری سرمربی داخلی می‌توان به مباحث مالی اشاره کرد.
همان‌طور که ذکر شد فدراسیون فوتبال و باشگاه‌های ایران در تامین و انتقال پول مربیان خارجی دچار مشکل جدی هستند و در این شرایط همکاری با مربی داخلی این مشکل را به صورت کامل مرتفع خواهد کرد. مربی ایرانی به ریال پول می‌گیرد و مشکلی برای دریافت پولش نخواهد داشت، ضمن اینکه دستمزد یک سرمربی داخلی در بالاترین حالت قابل مقایسه با دستمزد یک سرمربی خارجی نیست.
دومین مزیت حضور یک مربی داخلی آشنایی او با فضای فوتبال ایران است. تیم ملی فرصت چندانی تا شروع بازی‌های برگشت در انتخابی جام جهانی ندارد و باید خیلی سریع مهیای رویارویی با عراق و بحرین شود. سرمربی خارجی در این فرصت کمتر از ۳ ماهه کار بسیار سختی برای هماهنگی و آماده‌سازی تیم ملی دارد، اما مربی داخلی باتوجه به شناختش از نفرات می‌تواند لااقل در مدت زمان کوتاه‌تری شرایط را برای مسابقات آتی آماده کند، ضمن اینکه باید به این نکته توجه کنیم که حضور سرمربی داخلی می‌تواند برآیند فوتبال ما را به خوبی نشان دهد.
در زمان کی‌روش تیم ملی شرایط گلخانه‌ای را تجربه می‌کرد. تیم ملی به هیچ عنوان آینه تمام‌نمای شرایط باشگاه‌ها و مدیریت فدراسیون نبود. کی‌روش با جنگندگی خاص خودش توانسته بود یک‌سری بازیکن را از فضای فوتبال ایران دور نگه دارد و با تمرینات خاص آن‌ها را برای مسابقات مهم بین‌المللی آماده کند. بعد از رفتن کی‌روش بود که تازه مشکلات مدیریتی و کمبود‌های تیم ملی برملا شد.

اما نشستن مربی داخلی روی نیمکت تیم ملی چالش‌های زیادی نیز با خود دارد. اولین مورد آن مهم بودن فوتبال و موفقیت‌های تیم ملی برای مردم است؛ یعنی نکته آخری که در مزایای استفاده از مربی داخلی عنوان شد، می‌تواند دردسرساز شود.
اگر تیم ملی برآیند وضعیت فوتبال باشد و بپذیریم که وضعیت فوتبال این روز‌ها مناسب نیست پس ممکن است مربی داخلی نتواند موفقیت‌های مربیان خارجی در رسیدن به بزرگ‌ترین تورنمنت فوتبالی جهان یعنی جام جهانی را تکرار کند و این اتفاق سرخوردگی بزرگی در جامعه به وجود خواهد آورد. نکته دیگر اینکه تجربه نشان می‌دهد فدراسیون و سایر اهالی فوتبال در همکاری با مربیان داخلی به اندازه مربیان خارجی کوشا نیستند.
مربیان داخلی هنگام نشستن روی نیمکت تیم ملی باید با بسیاری از حواشی مبارزه کنند، آن‌ها نمی‌توانند مثل کی‌روش لیگ را تعطیل کنند و فدراسیون را برای گرفتن امکانات تحت فشار قرار دهند. این عدم همکاری و حواشی داخلی یکی از دلایل همیشگی نتیجه نگرفتن مربیان داخلی در فوتبال ایران بوده است.

بعد از تجمیع جهات فدراسیون باید بین یک نفر را از نسل قدیم یا جدید مربیان داخلی انتخاب کند. از مربیان نسل قدیم که نامزد نشستن روی نیمکت تیم ملی هستند، می‌توان به دایی و قلعه‌نویی اشاره کرد که هر کدام یک‌بار سابقه هدایت تیم ملی را برعهده داشته‌اند. از سرمربیان نسل جدید نیز باید به گل‌محمدی و نکونام یا حتی منصوریان اشاره کرد.
ویژگی مربیان نسل قدیم این است که تجربه تحمل فشار سرمربیگری در تیم ملی را دارند، اما ذهنیتی به نسبت منفی بابت نتیجه نگرفتن‌شان در دوره قبلی فعالیت‌شان وجود دارد. دایی در رساندن تیم ملی به جام جهانی ۲۰۱۰ ناکام بود و قلعه‌نویی در قهرمان کردن یا حتی رساندن تیم ملی به جمع چهار تیم پایانی جام ملت‌های آسیا در سال ۲۰۰۷.
مربیان نسل جدید گرچه تجربیات مربیان نسل قبل را ندارند، اما نشان داده‌اند در دوران فعالیت‌شان در باشگاه‌ها به‌روزتر از مربیان قبلی هستند. فوتبالی که تیم‌های تحت هدایت این مربیان ارایه می‌کنند به استاندارد‌های بین‌المللی نزدیک‌تر است.

البته در کنار اسامی مربیان ایرانی یک نام خارجی هم به چشم می‌خورد و آن کسی نیست جز برانکو ایوانکوویچ. برخی از اعضای هیات‌رییسه و شخص رییس مستعفی فدراسیون فوتبال نظر مثبتی روی این مربی کروات دارند، اما باتوجه به مشکلات مالی برانکو با سرخ‌پوشان که هنوز برطرف نشده، به نظر نمی‌رسد نام برانکو بالاتر از نام مربیان داخلی برای هدایت تیم ملی قرار بگیرد.

از آخرین‌باری که یک ایرانی هدایت تیم ملی ایران را برعهده داشته نزدیک به ۱۰ سال می‌گذرد. در این مدت شرایط به‌گونه‌ای رقم خورده که موفقیت در عرصه باشگاهی و ملی تنها با مربیان خارجی رقم خواهد خورد. رفتار مربیان و انتظارات هواداران باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس و موفقیت‌های کی‌روش در شکل‌گیری چنین دیدگاهی نقش مهمی داشته است.
اما شاید حالا که همه عوامل دست به دست هم داده‌اند تا فدراسیون درگیر یک توفیق اجباری شود و سراغ مربیان وطنی برود، بتوان امیدوار بود که تجربیات گذشته تکرار نشوند و مربیان داخلی بتوانند با حمایت فدراسیون و همه اهالی فوتبال تیم ملی را به جام جهانی برسانند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید