"نرگس مست"، فیلمی که دغدغه فرهنگ دارد
آدم افسوس میخورد که چطور برخی مسئولان فرهنگی هم دغدغه فرهنگ ندارند و دغدغهشان فروش است؛ و این سرنوشت محتوم تمام فیلمهای با دغدغه فرهنگی است.
کد خبر :
۷۷۳۱۸
بازدید :
۲۶۸۷
سید جلالالدین دری | پروسه تولید «نرگس مست» از سال ۹۳ با نوشتن فیلمنامه شروع شد. در همان سال برای دریافت پروانه ساخت اقدام کردیم و آذرماه سال ۹۴ مجوز ساخت صادر شد. سال ۹۵ و درروزهای پایانی اعتبار تاریخ پروانه ساخت تصمیم گرفتیم تولید فیلم را به هر نحوی که شده شروع کنیم.
باورمان این بود که با گذر زمان شرایط فیلمسازی برای ساخت چنین فیلمهایی سختتر میشود. در نهایت همراهی تمام عوامل فیلم بود که باعث شد «نرگس مست» ساخته شود. در واقع خود اهالی فرهنگ برای ساخت فیلمی که مایههای فرهنگی دارد و در سینمای ایران غریب افتاده همت کردند چرا که موضوعش باب روز نیست اگر چه جای خالی فیلمهای لطیفی از جنس «نرگس مست» در فضای پر از خشونت بشدت احساس میشود.
لابهلای فیلمهای خشن و پر از ابتذال، فیلمهایی به سفارش ساخته میشود که در میان آنها گاهی فیلم خوب هم پیدا میشود. البته درباره آنها هم توجه به یک نکته ضروری است؛ ظرفیت گردش مالی سینمای ایران در سال نزدیک به ۳۰۰ میلیارد تومان است در حالی که همین سه چهار فیلم سفارشی که با هزینههای سنگین ساخته میشوند باید حداقل ۳۰۰ میلیارد فروش داشته باشند تا بازگشت سرمایه داشته باشند.
در نهایت تنها فاتح و منتفع این میدان سینمادار است و فیلمها غالباً در محاق قرار میگیرند. حتی دو سه فیلم کمدی پرفروش را هم نمیتوان چشم و چراغ سینمای ایران در نظر گرفت. ملاک و معیار فقط فروش شده است و سینما از مفهوم تهی میشود؛ فیلمها مفهومی ندارند یا مفهومشان سفارشی است مگر فیلمهای اکران گروه هنر و تجربه که به مسلخ فیلمهای میانه تبدیل شده است؛ یعنی فیلمهایی شبیه «نرگس مست» که قطعاً برای گیشه ساخته نشده اند و البته نگاهشان هم این نبوده که در گیشه نباشند. برای ساختشان هزینه شده و نیاز دارند که اکرانی بهتر از اکران محدود گروه هنر و تجربه را تجربه کنند.
«نرگس مست» با این تفکر ساخته شد که لطافت را به سینما برگرداند و جای خالی آن را یادآور شود. در فضایی که از جانب مسئولان به مردم و مردم نسبت به هم فشار وجود دارد این فیلم حرف تازه و لطیفی برای گفتن دارد. طبیعتاً هم فیلمساز از جامعه اثر میگیرد و هم جامعه از فیلمهایی که اکران میشود.
این تأثیرگذاری دوسویه و متقابل است. وقتی سینما به خشونت، اعتیاد و تمام مشکلاتی که در جامعه وجود دارد و نمیتوان منکرش شد گرایش پیدا میکند به نوعی آن را هم ترویج میکند. البته که وظیفه سینما ترکیب توأمان نشاط و مفهوم است، اما انگار هدفی برای سینمای ایران ترسیم نشده و سینما به دست سینمادار رها شده است؛ آنچه فروش دارد میخواهد و تعیین میکند چه فیلمی تولید شود به این بهانه که فروش دارد.
بله سلیقه مردم ملاک است، اما عامل تام تعیینکننده نیست. اگر بچهای هر روز همبرگر بخواهد آیا والدینش راضی میشوند که هر روز او همبرگر بخورد؟! شاید سال اول عواقب کنار آمدن با این خواسته مشخص نشود، اما دو سال بعد متحمل صد نوع بیماری میشود.
وضعیت امروز سینمای ما دقیقاً بههمین شکل است. سینمای امروز ما نیاز به آسیبشناسی و هدفگذاری دارد اگر نه تا چند سال دیگر سینمای ایران که روزگاری برند صاحبنام در مجامع بینالمللی شده بود هیچ اثر قابل عرضهای برای حضور در فستیوالهای جهانی نخواهد داشت. همانطور که امروز روزبهروز حضورش در عرصههای بینالمللی کمتر و کمرنگتر میشود.
زمانی تصمیم به ساخت «نرگس مست» گرفتیم که گسست و رهاشدگی در مقوله فرهنگ را احساس کردیم. شاید بهنظر برخی این حرف شعاری بهنظر برسد، اما بواقع دلمان میسوخت برای فرهنگ مملکتی که اصالت قدیمیترین هنرش یعنی موسیقی با این سرعت تخریب میشود.
فیلم در دورانی ساخته شد که امثال آقایان مقصودلو بروبیایی پیدا کرده بودند و بیمحتوایی در موسیقی به اوج رسیده بود. امثال استاد شجریان کنار گذاشته شده بودند تا این نوع موسیقی پروبال بگیرد. مسأله فقط بحث یک نوع موسیقی نیست بحث اصالت، قدمت و تاریخ و فرهنگ یک مملکت است.
اساساً آنچه در میان تصمیمگیریهای شتابزده سیاسی و جوزدگی متفاوت تمام جناحها و عامه مردم فراموش شده نه تنها موسیقی بلکه تمام ارکان فرهنگ است. کتاب، موسیقی، تئاتر و سینمای اندیشمند را فراموش کردهایم، چون اندیشه درست را فراموش کردهایم. تمام این دغدغهها باعث شد که «نرگس مست» را بسازیم.
از نگاه من، فرخی یزدی نمونه بارز یک مبارز سیاسی است؛ آدم باسوادی که سردبیر مجله است، وکیل و نماینده مردم در مجلس شورای ملی است و در نهایت با همه مبارزاتش مفقودالجسد کشته میشود و حرفش را کسی نمیفهمد؛ و اینکه هنوز هم کسی او را نمیشناسد یک فاجعه فرهنگی است.
قطعاً خیلیها همچون آقای مقصودلو و دیگران نمیدانند که زیباترین ترنمهایی که با آن احساس همذاتپنداری و قرابت میکنیم یا برگرفته از ملودیهای شیداست یا برگرفته از ملودیهای عارف قزوینی است. اگر تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» کهنه نمیشود و در هر برهه زمانی به نوعی سرود ملی دوممان محسوب میشود به خاطر پشتوانه بسیار عجیب بهنام ابوالقاسم عارف قزوینی است که باید امثال آنها را بشناسیم و به آنها افتخار کنیم.
در این فیلم سعی کردم این شخصیتها را به مردم بشناسانم، اما این فیلم بعد از سه سال در بدترین زمان ممکن و در سانسهای ۱۱ صبح تا ۵ بعدازظهر اکران شد آن هم بدون بیلبورد و تیزر تلویزیونی. آدم افسوس میخورد که چطور برخی مسئولان فرهنگی هم دغدغه فرهنگ ندارند و دغدغهشان فروش است؛ و این سرنوشت محتوم تمام فیلمهای با دغدغه فرهنگی است.
فیلم «دلشدگان» علی حاتمی هم در سال ۷۱ کمفروشترین فیلم شد و «دیگه چه خبر» تهمینه میلانی جزو پرفروشترینها. هیچکس فیلم پرفروش آن سال را به خاطر ندارد، اما حداقل ۵۰ دقیقه از فیلم «دلشدگان» در قالب کلیپهای یکدقیقهای این روزها در فضای مجازی بازنشر و بارها دیده میشود و ماندگار خواهد بود.
نفروختن دلیل بر ضعف فیلم و دلیل بر تفکر غلط سازندهاش نیست بلکه سرمنشأ آن عدم حمایت درست از مقوله فرهنگ است. صد نهاد فرهنگی داریم که وظیفهشان حمایت از فرهنگ است، اما همهشان افتادهاند دنبال سینمادار و فروش فیلم. هر چه بفروشد از نظر آنها فیلم است و فیلمی که در این شرایط وانفسای اکران و نبود تبلیغات خوب نفروشد فیلم نیست.
فیلمسازان ما پیتزا فروش و خواربارفروش شدهاند؛ اینکه چه میفروشند مهم نیست مهم این است که بیشتر میفروشند. من مخالف فیلمهای کمدی نیستم و همچنان «تحفهها» و «اجارهنشینها» را میبینم و با آن میخندم، اما نتیجه فیلمهایی که امروز باب شده صرفاً حرکت دادن توده و آحاد ملت به سمت بیخیالی، بیتفکری و بیاندیشگی است و این وظیفه هیچ هنرمند و هیچکدام از نهادهایی که دغدغه هنر دارند نیست.
در پاسخ به دوستی که از من پرسید چرا «نرگس مست» را در آن سال به هر قیمتی ساختی گفتم که میدانستم سه سال دیگر اصلاً جایی برای ساخت این فیلم نیست. اگر امروز از همین عوامل فیلم دعوت میکردم شاید نمیآمدند، چون دغدغه فرهنگ در بین خود اهالی فرهنگ و هنر هم دارد کمرنگ میشود. کارگردان فیلم طنز چندین میلیاردی ساخته اگر چه به آن افتخار هم میکند، اما کارنامه کاری او به همه ما میگوید که راهش این نبوده و سینمادار و عدم مدیریت فرهنگی راهش را به این مسیر کج کرده است.
ممکن است دو سال دیگر سرنوشت من هم همین مسیر باشد، اما امروز خوشحالم که «نرگس مست» را ساختهام و ناراحتم از اینکه بعد از سه سال انتظار در بدترین زمان ممکن اکران شد و ناراحتم از اینکه با بیشترین بیمهری ممکن از طرف مطبوعات، رسانهها و اهالی فرهنگ و هنر رو به رو شدم. اگرچه اطمینان دارم این فیلم هم مثل خیلی از فیلمهای دیگر کم کم دیده میشود.
"نرگس مست"
نویسنده و کارگردان:
سید جلالالدین دری
مدیر فیلمبرداری: رضا شیخی
بازیگران: میترا حجار، مهدی پاکدل و سعید پورصمیمی
"نرگس مست"
نویسنده و کارگردان:
سید جلالالدین دری
مدیر فیلمبرداری: رضا شیخی
بازیگران: میترا حجار، مهدی پاکدل و سعید پورصمیمی
منبع: روزنامه ایران
۰