فیلم "دشمنان"، روایتی تازه از تنهایی آدمها
خانمی در شهرک پسرش را از دست داده بود و شرایطی مشابه داشت و از طرفی پسری از همین شهرک شبنامههایی با موضوعاتی کاملا متفاوت از شبنامه زهره (شخصیت اصلی فیلم)، منتشر میکرد، اما به هر حال زهره تلفیقی از هر دو کاراکتر است.
کد خبر :
۷۷۵۸۴
بازدید :
۱۶۲۲
شهرزاد رویایی | «دشمنان» فیلمی که به بیان درد لحظههای ممتد تنهایی و واکنشهای مختلف فرد تنها به این وضعیت پرداخته است. این فیلم به نویسندگی بردیا یادگاری، کارگردانی علی درخشنده و تهیهکنندگی مجید برزگر در زمره فیلمهای مستقل محسوب میشود.
«دشمنان» با توصیف لحظههای مختلفی از زندگی زهره به عنوان کاراکتر اصلی و نقشهای فرعی متعدد سعی بر بیان تاثیر چگونگی روابط انسانی بر ایجاد تنهایی فرد دارد و حاصل این تنهایی را خطرات دامنگیر برای اطرافیان میشمرد. از سوی دیگر این تنهایی با انتخاب لوکیشن در شهرک اکباتان و معماری ساختمانهای مشابه و تکراری مورد تاکید قرار گرفته است.
«دشمنان» همان مفهومی است که کاراکتر اصلی برای جلبتوجه دیگران، هر چند به شیوه منفی سعی بر ایجادش دارد یا با استناد به دیالوگی در فیلم به دنبال «صدا شدن» است. قصهای بر پایه مباحث انسانی و روانشناختی و تقبیح بیگانگی حین همزیستی است.
فیلمی که با هدف بیان جزییات بیشتر، کند پیش میرود تا احساس دردناک فرد تنها را بهتر القا کند. زهره با خود ویرانی و انکار تنهایی خویش دست و پنجه نرم میکند و در برخورد با خانواده، همسایه و... واکنش واقعی انسانهای مدعی بر دوستی و خیرخواهی را در تنهایی فرد نشان میدهد.
این فیلم به تازگی در روز پایانی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اکران شده است. بعضی ایده فیلم و پرداختش را به نمونههای دیگری منتسب دانستند که علی درخشنده درباره شکلگیری ایده و مباحث دیگر توضیح میدهد.
ایده «دشمنان» باتوجه به درونیات انسان و بهطور خاص انسان مدرن و برخلاف جریان فعلی سینمای ایران و دور از مشکلات ناشی از بحران اقتصادی جامعه ماست. انتخاب این موضوع براساس شخصیتی واقعی بوده است؟
این سوژه براساس کاراکترهای واقعی در شهرک اکباتان شکل گرفته است. من زمان زیادی از عمرم را در این شهرک گذراندهام و به شرایط آنجا اشراف دارم، اما کاراکتر براساس تجربه بردیا یادگاری از زندگی در شهرک اکباتان و از دراماتیزه شدن چند شخصیت ایجاد شد.
ایده «دشمنان» باتوجه به درونیات انسان و بهطور خاص انسان مدرن و برخلاف جریان فعلی سینمای ایران و دور از مشکلات ناشی از بحران اقتصادی جامعه ماست. انتخاب این موضوع براساس شخصیتی واقعی بوده است؟
این سوژه براساس کاراکترهای واقعی در شهرک اکباتان شکل گرفته است. من زمان زیادی از عمرم را در این شهرک گذراندهام و به شرایط آنجا اشراف دارم، اما کاراکتر براساس تجربه بردیا یادگاری از زندگی در شهرک اکباتان و از دراماتیزه شدن چند شخصیت ایجاد شد.
خانمی در شهرک پسرش را از دست داده بود و شرایطی مشابه داشت و از طرفی پسری از همین شهرک شبنامههایی با موضوعاتی کاملا متفاوت از شبنامه زهره (شخصیت اصلی فیلم)، منتشر میکرد، اما به هر حال زهره تلفیقی از هر دو کاراکتر است.
این روزها همه به دنبال «گداگرافی» (لفظی است تحقیرآمیز برای اشاره به فیلمهایی که به نمایش اغراقآمیز فقر و عرضه آنها در جشنوارههای خارجی متهم بودند) رفتهاند و اتفاقا بعضی از سینماگران آثار بسیار خوب و ماندگاری را به سینما ارایه کردهاند، اما من به دنبال یک ایده با جهانبینی گستردهتری بودم. تنهایی و نیمه سیاه وجود انسانها معضل جهانی است.
«دشمنان» انسانهایی با هم، اما دور از هم را نشان میدهد. تنهایی هر فرد درد یک نفر نیست، بلکه امکان ایجاد خطر برای بقیه را نیز به همراه دارد. قصه زهره تاکیدی به توجه ما به اطرافیانمان است.
کاراکتر زهره با بیان دیالوگهایی سعی در انکار تنهایی خود دارد یا ارتباطش با گربهها نمادی از ناامیدی او از ارتباط با انسان دارد، به کارگیری این جزییات برای بیان درون زهره چه تحقیقاتی انجام دادهاید؟
فیلمنامهنویس ما تحقیقات زیادی در زمینه روانشناسی انجام داد و علاوه بر او، من نیز فیلمنامه نهایی را با دکترهای روانشناس، روانکاو و روانپزشک بررسی کردم و آنها نگاه مثبتی به اثر داشتند و نکات مورد نظرشان را پیشنهاد دادند. ساخت این فیلم چهار سال طول کشید و در این چهار سال بارها شرایط کاراکتر اصلی و کاراکترهای فرعی را بررسی کردیم.
کاراکتر زهره با بیان دیالوگهایی سعی در انکار تنهایی خود دارد یا ارتباطش با گربهها نمادی از ناامیدی او از ارتباط با انسان دارد، به کارگیری این جزییات برای بیان درون زهره چه تحقیقاتی انجام دادهاید؟
فیلمنامهنویس ما تحقیقات زیادی در زمینه روانشناسی انجام داد و علاوه بر او، من نیز فیلمنامه نهایی را با دکترهای روانشناس، روانکاو و روانپزشک بررسی کردم و آنها نگاه مثبتی به اثر داشتند و نکات مورد نظرشان را پیشنهاد دادند. ساخت این فیلم چهار سال طول کشید و در این چهار سال بارها شرایط کاراکتر اصلی و کاراکترهای فرعی را بررسی کردیم.
وقتی کلیت کار توسط همه عوامل درک شود، قطعا هر بخش از جمله دیالوگها به واقعیت نزدیکتر میشود. همچنین درباره مثال دیگرتان یعنی، ارتباط زهره با گربهها باید بگویم معمولا افرادی که با انسانها سخت ارتباط میگیرند بیشتر به حیوانات پناه میبرند.
آیا خانواده مشیری در این فیلم نمادی سیاسی دارد؟
نه ما هرگز به دنبال نماد سیاسی نبودیم، اما به هر حال سیاست بر احوال جامعه تاثیر دارد.
شکلگیری «دشمنان» تا چه حد تحتتاثیر «پرویز» به کارگردانی مجید برزگر است؟
«پرویز» نقشی در ساخت «دشمنان» نداشته. نام مجید برزگر به عنوان تهیهکننده «دشمنان» و بردیا یادگاری به عنوان فیلمنامهنویس این فیلم که یکی از نویسندگان «پرویز» هم بوده تا حدی باعث چنین برداشتی از سمت منتقدان شده است. «دشمنان» از جهت تماتیک در گروه فیلمهایی مانند «پرویز» قرار میگیرد، اما این مساله دلیلی بر این نیست که زهره نمونه زنانه پرویز باشد.
آیا خانواده مشیری در این فیلم نمادی سیاسی دارد؟
نه ما هرگز به دنبال نماد سیاسی نبودیم، اما به هر حال سیاست بر احوال جامعه تاثیر دارد.
شکلگیری «دشمنان» تا چه حد تحتتاثیر «پرویز» به کارگردانی مجید برزگر است؟
«پرویز» نقشی در ساخت «دشمنان» نداشته. نام مجید برزگر به عنوان تهیهکننده «دشمنان» و بردیا یادگاری به عنوان فیلمنامهنویس این فیلم که یکی از نویسندگان «پرویز» هم بوده تا حدی باعث چنین برداشتی از سمت منتقدان شده است. «دشمنان» از جهت تماتیک در گروه فیلمهایی مانند «پرویز» قرار میگیرد، اما این مساله دلیلی بر این نیست که زهره نمونه زنانه پرویز باشد.
ما در فیلمهای مختلف سینمای جهان هم شاهد ویرانگری کاراکترهای سرکوب شده در فیلم هستیم. بهطور مثال رابرت دنیرو در فیلم «راننده تاکسی» ساخته اسکورسیزی نوعی از این دست ویرانگریهای متفاوت، اما شبیه به زهره را بازی میکند، اما نمیتوان گفت که «دشمنان» تقلیدی از همه این فیلمهاست.
«پرویز» مانند بسیاری از دیگر فیلمهای خوب سینما در ذهن من ثبت شده، اما هرگز به دنبال ارایه کار تکراری نبودهام. پرویز با بازی شاهکار زندهیاد لووان هفتوان بعد از زمین خوردنها به انتقام از دیگران میپردازد، اما زهره از ابتدای فیلم در حال خودزنی است. هر فیلمی به درونیات انسان بپردازد و نتایج روحی حاصل از شکستها را نشان دهد، نمونهای از «پرویز» نیست، اما امیدوارم فیلمهایی از این دست بیشتر ساخته شود.
انتخاب نقشهای فرعی و حضور کوتاه هر یک از آنها مانند دکتر روانشناس و همسر زهره چطور اتفاق افتاد؟
زهره خود را بیان نمیکند در نتیجه کاراکترهای فرعی هر چند کوتاه، اما حضورشان ضرورت داشته است. کاراکتر همسایه روانشناس که سعی دارد به بهانه کمک و خیرخواهی به زهره نزدیک شود، اما وقتی متوجه وضعیت بحرانی روان زهره میشود او را مورد حمله قرار میدهد و شبیه بعضی از انسانهای اطرافمان که ادعای دوستی دارند و زمانی که نیاز است، رفتار دیگری نشان میدهند. سایر شخصیتها برای بیان چرایی رسیدن زهره به این وضعیت و نشان دادن میزان تنهایی او اهمیت دارند.
من برای انتخاب نقش شیوا بازیگرهای مختلفی را درنظر گرفتم و درنهایت ندا جبرئیلی انتخاب شد و حتی در ابتدا انتخاب ندا هم با تردید انجام شد، اما درنهایت بهترین بازیگر برای این نقش او بود.
هیچیک از بازیگرها چهرههای مشهوری برای مخاطب نیستند.
بله درنظر داشتم که بازیگران در ذهن مخاطب یادآور کاراکترها و تیپهای گذشتهشان نباشند و پیشبینی نقشها برای مخاطب از ابتدای فیلم رخ ندهد. امکان انتخاب بازیگرهای توانای دیگری در نقش زهره را داشتم، اما بازیگر بینظیری مثل رویا افشار با چهره خاصش مانند یک مجموعه بینقص برای نقش زهره بود. ما کسانی مثل مسعود دلخواه را در فیلم میبینیم که گرچه در حوزههایی مانند کارگردانی شناخته شدهاند، اما چهرهشان نقش خاصی را در ذهن متبادر نمیکند.
در پایان حضور لکلک بر درخت ما را برای دقایقی از فضای رئالیستی به یک بعد فانتزی میبرد. آیا دلیل این تصویر استفاده از لکلک به عنوان نمادی امیدبخش است؟
نه. صحنهای که لکلک بر درخت نشسته کاملا سورئالیستی نیست و تا حدی میتوان آن را رئالیسم جادویی تلقی کرد، اما من به دنبال لقمه آماده برای مخاطب نبودم و به همین دلیل این لحظه بیشتر برای ایجاد چرایی در ذهن مخاطب است. خودم لکلک را همچون لحظهای میبینم که زهره به سمت رهایی میرود، اما شاید رهایی همچون لکلکی بر درخت هر لحظه پرواز کند.
سینمای ایران طی سالهای اخیر از تنوع لوکیشن بهره برده و شما با انتخاب شهرک اکباتان با نمای ساختمانهایی به رنگ و شکل یکسان، گرچه به درک بیشتر مخاطب از وضعیت کمک کردید، اما تا حدی از جهت اقناع بصری مخاطب ریسک کردید.
نماها یک رنگ و شکل هستند، اما ما با این لوکیشن، شهرکنشینی را هم نشان دادیم و برف و گورستان و فضاهای مختلف را هم به تصویر آوردیم. لوکیشن در فیلم «دشمنان» دارای شخصیت است، یعنی ما به کمک لوکیشن، تکرار و روزمرگی زهره را از جهت بصری هم نشان دادیم. لنز آنامورفیک (نوعی عدسی که به واسطه نوع برش، اعوجاج تصاویر را به حداقل میرساند) به دلیل معماری شهرک و پنجرهها که عریض و به صورت پاناروما هستند، برای فیلمبرداری انتخاب شد. درخصوص نورپردازی هم تنها از یک منبع نور استفاده کردیم و آن هم خورشید بوده است.
فاصله دوربین از کاراکتر اصلی در ابتدا بیشتر است و در ادامه نماها بسته میشود.
من با اعتقاد به اینکه نباید به تنهایی افراد وارد شویم از ابتدا تا انتهای فیلم فاصله دوربین از زهره را درنظر گرفتم، اما در شروع فاصله بیشتر بوده و بعد از اینکه فضای ذهن کاراکتر اصلی برای مخاطب گشوده میشود، به تدریج زهره را در نماهای متوسط میبینیم. همچنین یکی دیگر از دلایل انتخاب لنز آنامورفیک بنا به امکان ارایه تصویر عریضتر، توضیح عمق و گسترش این تنهایی بوده است.
بازخورد بعضی مخاطبان درخصوص ضرباهنگ کند فیلم تا حدی با انتقاد همراه بوده، به نظرتان سینماگرانی که جدا از جریان اصلی سینمای کشور در حرکت هستند تا چه حد موظف به ساخت فیلمهایی با ضرباهنگ تند یا ریتم مرسوم در سینمای تجاری هستند؟
اینکه ضرباهنگ فیلم کند یا تند باشد اهمیتی ندارد، بلکه اهمیت به کارگیری ضرباهنگ در اثر است. من از سینمای مستقل هستم و توقعی ندارم که رضایت را در ابعاد گسترده با فروش میلیاردی به دست آورم، گرچه در دوران جشنواره به وضوح شاهد نگاه مثبت اقشار مختلف به «دشمنان» بودهام. با این حال چنین فیلمهایی در همه جای دنیا لبه تیغ هستند و به قاعده صفر و صد دچار. انتخاب من ساخت فیلم با چنین ساختاری است.
«دشمنان» برای اکران عمومی دوباره تدوین میشود؟
حتما. من از تولید تا تدوین کنونی فرصت کافی نداشتم و قطعا تغییراتی در تدوین نهایی برای فیلم رقم میخورد.
عدم انتخاب «دشمنان» در هیچ یک از بخشهای جوایز جشنواره فیلم فجر را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی فیلم به جشنواره راه پیدا میکند هنرمندان از جهت امکان دیده شدن اثرشان خوشحال میشوند، بنابراین نمیتوانیم در ادامه به دلیل انتخاب نشدن گلهمند باشیم، بهخصوص که همه ما در این سالها به ایدئولوژی حاکم بر جشنواره فجر و نحوه انتخاب و درنهایت اهدای جوایز در این جشنواره آگاه هستیم.
انتخاب نقشهای فرعی و حضور کوتاه هر یک از آنها مانند دکتر روانشناس و همسر زهره چطور اتفاق افتاد؟
زهره خود را بیان نمیکند در نتیجه کاراکترهای فرعی هر چند کوتاه، اما حضورشان ضرورت داشته است. کاراکتر همسایه روانشناس که سعی دارد به بهانه کمک و خیرخواهی به زهره نزدیک شود، اما وقتی متوجه وضعیت بحرانی روان زهره میشود او را مورد حمله قرار میدهد و شبیه بعضی از انسانهای اطرافمان که ادعای دوستی دارند و زمانی که نیاز است، رفتار دیگری نشان میدهند. سایر شخصیتها برای بیان چرایی رسیدن زهره به این وضعیت و نشان دادن میزان تنهایی او اهمیت دارند.
من برای انتخاب نقش شیوا بازیگرهای مختلفی را درنظر گرفتم و درنهایت ندا جبرئیلی انتخاب شد و حتی در ابتدا انتخاب ندا هم با تردید انجام شد، اما درنهایت بهترین بازیگر برای این نقش او بود.
هیچیک از بازیگرها چهرههای مشهوری برای مخاطب نیستند.
بله درنظر داشتم که بازیگران در ذهن مخاطب یادآور کاراکترها و تیپهای گذشتهشان نباشند و پیشبینی نقشها برای مخاطب از ابتدای فیلم رخ ندهد. امکان انتخاب بازیگرهای توانای دیگری در نقش زهره را داشتم، اما بازیگر بینظیری مثل رویا افشار با چهره خاصش مانند یک مجموعه بینقص برای نقش زهره بود. ما کسانی مثل مسعود دلخواه را در فیلم میبینیم که گرچه در حوزههایی مانند کارگردانی شناخته شدهاند، اما چهرهشان نقش خاصی را در ذهن متبادر نمیکند.
در پایان حضور لکلک بر درخت ما را برای دقایقی از فضای رئالیستی به یک بعد فانتزی میبرد. آیا دلیل این تصویر استفاده از لکلک به عنوان نمادی امیدبخش است؟
نه. صحنهای که لکلک بر درخت نشسته کاملا سورئالیستی نیست و تا حدی میتوان آن را رئالیسم جادویی تلقی کرد، اما من به دنبال لقمه آماده برای مخاطب نبودم و به همین دلیل این لحظه بیشتر برای ایجاد چرایی در ذهن مخاطب است. خودم لکلک را همچون لحظهای میبینم که زهره به سمت رهایی میرود، اما شاید رهایی همچون لکلکی بر درخت هر لحظه پرواز کند.
سینمای ایران طی سالهای اخیر از تنوع لوکیشن بهره برده و شما با انتخاب شهرک اکباتان با نمای ساختمانهایی به رنگ و شکل یکسان، گرچه به درک بیشتر مخاطب از وضعیت کمک کردید، اما تا حدی از جهت اقناع بصری مخاطب ریسک کردید.
نماها یک رنگ و شکل هستند، اما ما با این لوکیشن، شهرکنشینی را هم نشان دادیم و برف و گورستان و فضاهای مختلف را هم به تصویر آوردیم. لوکیشن در فیلم «دشمنان» دارای شخصیت است، یعنی ما به کمک لوکیشن، تکرار و روزمرگی زهره را از جهت بصری هم نشان دادیم. لنز آنامورفیک (نوعی عدسی که به واسطه نوع برش، اعوجاج تصاویر را به حداقل میرساند) به دلیل معماری شهرک و پنجرهها که عریض و به صورت پاناروما هستند، برای فیلمبرداری انتخاب شد. درخصوص نورپردازی هم تنها از یک منبع نور استفاده کردیم و آن هم خورشید بوده است.
فاصله دوربین از کاراکتر اصلی در ابتدا بیشتر است و در ادامه نماها بسته میشود.
من با اعتقاد به اینکه نباید به تنهایی افراد وارد شویم از ابتدا تا انتهای فیلم فاصله دوربین از زهره را درنظر گرفتم، اما در شروع فاصله بیشتر بوده و بعد از اینکه فضای ذهن کاراکتر اصلی برای مخاطب گشوده میشود، به تدریج زهره را در نماهای متوسط میبینیم. همچنین یکی دیگر از دلایل انتخاب لنز آنامورفیک بنا به امکان ارایه تصویر عریضتر، توضیح عمق و گسترش این تنهایی بوده است.
بازخورد بعضی مخاطبان درخصوص ضرباهنگ کند فیلم تا حدی با انتقاد همراه بوده، به نظرتان سینماگرانی که جدا از جریان اصلی سینمای کشور در حرکت هستند تا چه حد موظف به ساخت فیلمهایی با ضرباهنگ تند یا ریتم مرسوم در سینمای تجاری هستند؟
اینکه ضرباهنگ فیلم کند یا تند باشد اهمیتی ندارد، بلکه اهمیت به کارگیری ضرباهنگ در اثر است. من از سینمای مستقل هستم و توقعی ندارم که رضایت را در ابعاد گسترده با فروش میلیاردی به دست آورم، گرچه در دوران جشنواره به وضوح شاهد نگاه مثبت اقشار مختلف به «دشمنان» بودهام. با این حال چنین فیلمهایی در همه جای دنیا لبه تیغ هستند و به قاعده صفر و صد دچار. انتخاب من ساخت فیلم با چنین ساختاری است.
«دشمنان» برای اکران عمومی دوباره تدوین میشود؟
حتما. من از تولید تا تدوین کنونی فرصت کافی نداشتم و قطعا تغییراتی در تدوین نهایی برای فیلم رقم میخورد.
عدم انتخاب «دشمنان» در هیچ یک از بخشهای جوایز جشنواره فیلم فجر را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی فیلم به جشنواره راه پیدا میکند هنرمندان از جهت امکان دیده شدن اثرشان خوشحال میشوند، بنابراین نمیتوانیم در ادامه به دلیل انتخاب نشدن گلهمند باشیم، بهخصوص که همه ما در این سالها به ایدئولوژی حاکم بر جشنواره فجر و نحوه انتخاب و درنهایت اهدای جوایز در این جشنواره آگاه هستیم.
با این حال وقتی بخشی با عنوان نگاه نو را برای فیلمسازان جوان درنظر میگیریم حداقل تعداد مشخصی را برای بررسی سالانه اعلام کنند و اینکه باید بخش هنر و تجربه هم کاندیدایی داشته باشد.
من طلبی از جشنواره ندارم، اما مطمئن هستم که این فیلم در بخشهای مختلف حرفی برای گفتن داشت. اگر با هر نگاهی از هر بخش این فیلم بگذریم از بازی رویا افشار نمیتوان به راحتی گذر کرد و نقشآفرینی او مستحق تقدیر بیشتری از سوی جشنواره بوده است.
در پایان درباره چالشهای پیشروی سازندگان فیلم اول چه صحبتی دارید؟
چالش برای ما فیلم اولیهایی که در سینمای مستقل فعالیت داریم، بیشتر از هر عاملی چالش مالی است. هیچ ارگان یا فردی در حمایت از نسل جدید فیلمسازان وجود ندارد و ما نمیتوانیم فیلم بسازیم مگر با هزینه خودمان. این وضع در حالی در ایران رخ میدهد که کشورهای مختلف امکانات بیشتری برای فیلمسازان کار اولی قائل هستند.
چالش برای ما فیلم اولیهایی که در سینمای مستقل فعالیت داریم، بیشتر از هر عاملی چالش مالی است. هیچ ارگان یا فردی در حمایت از نسل جدید فیلمسازان وجود ندارد و ما نمیتوانیم فیلم بسازیم مگر با هزینه خودمان. این وضع در حالی در ایران رخ میدهد که کشورهای مختلف امکانات بیشتری برای فیلمسازان کار اولی قائل هستند.
این سوژه براساس کاراکترهای واقعی در شهرک اکباتان شکل گرفته است. من زمان زیادی از عمرم را در این شهرک گذراندهام و به شرایط آنجا اشراف دارم، اما کاراکتر براساس تجربه بردیا یادگاری از زندگی در شهرک اکباتان و از دراماتیزه شدن چند شخصیت ایجاد شد.
درنظر داشتم که بازیگران در ذهن مخاطب یادآور کاراکترها و تیپهای گذشتهشان نباشند و پیشبینی نقشها برای مخاطب از ابتدای فیلم رخ ندهد. امکان انتخاب بازیگرهای توانای دیگری در نقش زهره را داشتم، اما بازیگر بینظیری مثل رویا افشار مانند یک مجموعه بینقص برای نقش زهره بود.
در پایان درباره چالشهای پیشروی سازندگان فیلم اول چه صحبتی دارید؟
چالش برای ما فیلم اولیهایی که در سینمای مستقل فعالیت داریم، بیشتر از هر عاملی چالش مالی است. هیچ ارگان یا فردی در حمایت از نسل جدید فیلمسازان وجود ندارد و ما نمیتوانیم فیلم بسازیم مگر با هزینه خودمان. این وضع در حالی در ایران رخ میدهد که کشورهای مختلف امکانات بیشتری برای فیلمسازان کار اولی قائل هستند.
چالش برای ما فیلم اولیهایی که در سینمای مستقل فعالیت داریم، بیشتر از هر عاملی چالش مالی است. هیچ ارگان یا فردی در حمایت از نسل جدید فیلمسازان وجود ندارد و ما نمیتوانیم فیلم بسازیم مگر با هزینه خودمان. این وضع در حالی در ایران رخ میدهد که کشورهای مختلف امکانات بیشتری برای فیلمسازان کار اولی قائل هستند.
این سوژه براساس کاراکترهای واقعی در شهرک اکباتان شکل گرفته است. من زمان زیادی از عمرم را در این شهرک گذراندهام و به شرایط آنجا اشراف دارم، اما کاراکتر براساس تجربه بردیا یادگاری از زندگی در شهرک اکباتان و از دراماتیزه شدن چند شخصیت ایجاد شد.
درنظر داشتم که بازیگران در ذهن مخاطب یادآور کاراکترها و تیپهای گذشتهشان نباشند و پیشبینی نقشها برای مخاطب از ابتدای فیلم رخ ندهد. امکان انتخاب بازیگرهای توانای دیگری در نقش زهره را داشتم، اما بازیگر بینظیری مثل رویا افشار مانند یک مجموعه بینقص برای نقش زهره بود.
۰