مسوول رشد جمعیت تهران چه کسی است؟

از سوی دیگر این مناطق حدود ۲ تا ۳ برابر اضافه بار جمعیتی یافته‌اند چراکه بنا‌های فرسوده یکی دو طبقه قبلی به آپارتمان‌های حداقل ۴ تا ۵ طبقه تبدیل شده‌اند که امروزه و به تدریج محل سکونت خانوار‌های جدید‌تری می‌شوند.

کد خبر : ۸۰۷۷۰
بازدید : ۵۷۷۸
مهدی زارع | سیر صعودی رشد و تراکم بیش از حد جمعیت در منطقه پیرامون و در داخل شهر تهران به خصوص در طول ۶ دهه گذشته با سالانه حدود ۱۱۶ الی ۱۲۰ هزار نفر افزوده شدن جمعیت (عمدتا مهاجر) به جمعیت شهر عملا با افزایش معرضیت جمعیت در برابر خطر زلزله و سایر سوانح طبیعی به افزایش ریسک انجامیده است در اوایل دهه ۹۰ حدود دو میلیون و صد هزار نفر از جمعیت تهران در بافت فرسوده سکونت داشتند.

برآورد می‌شود که از این جمع حدود ۵۰۰ هزار نفر به ساختمان‌های جدید ساز ولی در همان محله‌های با دسترسی محدود و عملا مشکل از دید مدیریت بحران منتقل شده باشند (پس از نوسازی بافت فرسوده). برآورد‌های ابتدای سال ۹۹ نشان می‌دهد که اکنون نسبت به اوایل دهه ۹۰ حدود ۵۰۰ هزار نفر دیگر- عمدتا مهاجران- به جمعیت همین مناطق مشکل از نظر مدیریت بحران افزوده شده است.
بدان معنی که ما در این مناطق ساختمان‌های ساخته شده در دهه اخیر را در محله‌هایی ساخته‌ایم که از نظر مدیریت بحران برای یک رخداد زمین‌لرزه متوسط به بالا (با بزرگای بیش از ۵) مناطقی غیرقابل دسترس و یا مشکل تلقی می‌شوند.
از سوی دیگر این مناطق حدود ۲ تا ۳ برابر اضافه بار جمعیتی یافته‌اند چراکه بنا‌های فرسوده یکی دو طبقه قبلی به آپارتمان‌های حداقل ۴ تا ۵ طبقه تبدیل شده‌اند که امروزه و به تدریج محل سکونت خانوار‌های جدید‌تری می‌شوند.
کوتاه سخن آنکه اگرچه حدود ۵۰۰ هزار نفر از جمعیتی بیش از دو میلیون نفر در بافت فرسوده تهران در اوایل دهه ۹۰ کاسته شده است ولی اکنون حدود یک میلیون نفر جمعیت جدید به محدوده‌های جدیدساز ولی مشکل از نظر مدیریت بحران در شهر تهران افزوده شده است!
آیا همین تحول نشان نمی‌دهد که مدیریت بحران در توسعه شهر تهران- که ظاهرا رشد و بزرگ شدنش حد و مرز و حد یقف هم ندارد- فاقد هر نوع جایگاهی است؟

در قانون جدید مدیریت بحران به منظور تسهیل و هماهنگی فعالیت دستگاه‌ها و نهاد‌های مشمول این قانون در مدیریت بحران، ستاد‌های مدیریت بحران در سطوح ملی، استانی و شهرستانی در سازمان مدیریت بحران کشور، استانداری‌ها و فرمانداری‌ها تشکیل می‌شود.
ستاد مدیریت بحران در سطح ملی به ریاست وزیر و دبیری رییس سازمان مدیریت بحران با عضویت بیش از ۲۵ وزارتخانه و دستگاه و هنگام رخداد یک سانحه یا بحران جلسه تشکیل می‌دهد. در کلانشهر تهران علاوه بر فرماندار تهران استاندار و شهردار تهران به ترکیب ستاد اضافه می‌شوند و ریاست ستاد با وزیر کشور است (فرمانده سانحه بالاخره کیست؟ مشخص نکرده‌اند).
این قانون از سال گذشته مبنای عمل است و همان طور که مشخص است برای زمانی است که حادثه رخ داده و سازمان‌هایی برای «پاسخ» به سانحه فرا خوانده شده‌اند، مبنای عمل است. ضمنا شهردار تهران در کنار فرماندار و استاندار عضو ستادی است که ریاست آن با وزارت کشور است ولی مشخص نیست که در مورد رخداد زمین‌لرزه، این ترکیب ستادی تا چه حدی از جنبش زمین و چه محدوده‌ای از خسارت و ابعاد حادثه قابل تعریف و کاربرد است؟
اگر حادثه‌ای بزرگ‌تر از زلزله متوسط در تهران رخ دهد چگونه با این ترکیب ستادی و سیویل- غیرنظامی- از نظر فرماندهی می‌توان برای ساماندهی وضع تهران اقدام کرد؟ در بند پ. ذیل ماده ۹ از قانون مدیریت بحران که در تاریخ ۵ شهریور ۹۸ از سوی رییس‌جمهور برای اجرا ابلاغ شده بر شناسایی مخاطرات و درک «ریسک» حوادث و سوانح تاکید شده است. البته در متن مذبور با عنوان درک «خطر» بدان اشاره شده و اتفاقا همین تصور از خطر نشان می‌دهد که چقدر با شناخت «ریسک» فاصله داریم.

حال اگر فقط به مرحله «پاسخ» به سانحه که به طور سنتی در ایران و کشور‌هایی شبیه ما به عنوان مدیریت بحران تلقی می‌شود (که عملا باید حدود یک چهارم یا یک پنجم کل فعالیت‌های مدیریت کاهش ریسک و مدیریت سانحه باشد) و عملا مبنای تهیه متن قانون جدید مدیریت بحران کشور هم همین مرحله بوده است، توجه کنیم، انتظار‌های فوری از مدیریت بحران در دقایق و ساعت‌های اولیه پس از رخداد زلزله چیست؟
فهرستی از انتظارات اولیه را می‌توان فهرست کرد: برقراری امنیت، شناسایی و ارزیابی سریع محل‌های آسیب دیده، اولویت‌بندی امدادرسانی براساس میزان آسیب، مدیریت صحیح منابع امدادی، تقسیم و توزیع عادلانه بسته‌های امدادی. از نظر آسیب‌های وارده به زیرساخت‌ها، انتظارات اولیه عبارتند از: برقراری سریع خدمات بیمارستانی، تعمیر راه‌های آسیب دیده (به خصوص جاده‌های بین شهری)، تامین انرژی (برق، آب و گاز)، برقراری راه‌های مخابراتی (تلفن، موبایل و اینترنت).
پس از مرحله جست‌وجو، نجات و امداد، برای اسکان موقت این کار‌ها باید انجام شود: تامین امنیت افراد و دارایی‌های خانواده‌های زلزله زده، برقراری سریع چادر‌های اسکان موقت در مکان مناسب، توجه به شرایط اقلیمی و سرما و گرما در چادرها، دسترسی به امکانات بهداشتی (آب، دارو، حمام و سرویس بهداشتی)، حمایت روان شناختی از آسیب‌دیدگان.
در بازسازی نیز شروع بازسازی پس از گذشت چند روز اول از پس از عملیات امداد و نجات مورد انتظار است. البته اینکه بازسازی در بم بعد از سه سال و نه ماه از زلزله ۵ دی ماه ۱۳۸۲ در پایان تابستان ۱۳۸۶- بر اساس اعلام دولت وقت- به پایان فیزیکی خود رسید و با گذشت بیش از دو سال از رخداد زمین‌لرزه ازگله سرپل ذهاب (۲۱ آبان ۱۳۹۶) هنوز مسائل محدوده زلزله زده به طور کامل ساماندهی نشده و به پایان نرسیده، موضوعی قابل بررسی است که آیا تامین هزینه‌ها، طراحی نقشه مناسب، تامین سریع مصالح با کیفیت و ساخت اصولی ساختمان‌ها (در کندترین حالت) به بیش از دو ماه زمان نیاز دارد؟
توجه کنیم در دو زلزله یاد شده کل جمعیت پهنه کانونی زلزله کمتر از ۱۵۰ هزار نفر بوده است. به مورد اصلی این یادداشت برگردیم: در مورد شهر تهران تاریخچه وقوع زلزله‌های بزرگ در منطقه ری قدیم و تناسب آماری بین زلزله‌های بزرگ و زلزله‌های کوچک، در حد دانسته‌های موجود مشخص کرده است که آخرین زلزله بزرگ تهران در سال ۱۸۳۰ م. رخ داده و موجب خسارت قابل توجهی در تهران آن روز شده است.
در حدود ۳۰ سال اخیر، زلزله اول بهمن ۱۳۶۸ ه. ش. با بزرگای ۵.۱ و زلزله ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ با همین مقدار بزرگا موجب ترس و وحشت و البته تعدادی تلفات و مجروح در تهران و پیرامون آن شده است. بنا بر محاسبات حدودا هر ۲۰۰ سال یک بار یک زلزله با بزرگای حدود ۷ در گستره پیرامون تهران به وقوع پیوسته و در آینده نیز با همین ریتم قابل انتظار است.
زلزله ۱۹/۲/۹۹ دماوند زنگ هشداری برای آمادگی علمی و جدی در زمینه مدیریت بحران یک زلزله بزرگ در تهران بود. اگر اهل دیدن و بصیرت هستیم باید عبرت بگیریم.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید