حال عجیب این روز‌های جهان

همه می‌دانیم که ویروس کرونا می‌تواند کشنده باشد و حضور در چنین اعتراض‌هایی که هیچ فاصله‌ای را رعایت نمی‌کند، با احتمال بالای درگیری به این ویروس همراه بوده و حتی می‌تواند به قیمت جان آدم‌ها تمام شود.

کد خبر : ۸۱۷۲۴
بازدید : ۵۰۰۰
عبدالرضا ناصرمقدسی* | کرونا همین‌طور یکه‌تازی می‌کند. آمار‌ها از کشور‌های مختلف ازجمله کشور خودمان، نشان‌دهنده موج دوم این بیماری است؛ بیماری‌ای که رفتارش را نمی‌دانیم. نمی‌دانیم جهش‌های محتملش به چه شکلی خواهد بود؟ چه چیز‌هایی را به وجود خواهد آورد؟
آیا ممکن است مصونیت به آن ایجاد شود؟ واکسن آن تا چه میزان موفق خواهد بود؟ این‌ها همه سؤال‌هایی است که دانشمندان با آن روبه‌رو هستند. هنوز همان توصیه‌های قدیمی یعنی زدن ماسک و شستن دست‌ها، مهم‌ترین توصیه‌هایی هستند که می‌توانند جان مردمان را نجات دهند.
مردمان، اما انگار ترسشان از این ویروس کشنده ریخته است. در‌حالی‌که آمار‌های ایران دوباره تعداد مرگ‌ومیر سه‌رقمی را نشان می‌دهد، اما انگار مردم چندان دیگر برایشان مهم نیست. اگر تا پیش از این ترس کرونا همه را از مجامع می‌راند، الان همه بیرون می‌آیند و بدون واهمه کار خود را می‌کنند.
این وضعیت ایران است که احتمالا کمی بعد عواقب آن را مشاهده خواهیم کرد. در سوی دیگر جهان، اما پدیده جدیدی در حال رخ‌دادن است. در هیاهوی پیشتازی کرونا در آمریکا، یک سیاه‌پوست با نام «جورج فلوید» به دست پلیس آمریکا کشته می‌شود. این عمل نژادپرستانه با واکنش بسیار شدید مردم آمریکا روبه‌رو شد. بسیاری از شهروندان به خیابان ریختند تا علیه اجحاف‌های نژادپرستانه تظاهرات کنند.
حرف‌ها و اقدامات نسنجیده «ترامپ» نیز به موضوع افزود. اعتراض علیه نژادپرستی بسیاری از کشور‌های دیگر را نیز در بر گرفت و مردم در حرکت‌های نمادین، مجسمه کسانی را که در برده‌داری و استعمار نقش داشتند، پایین کشیدند. اگرچه شاید از‌بین‌بردن یادمان‌های بشری، چه خوب و چه بد، کار درستی نباشد؛ زیرا همه نشانگر رفتار‌های آدمی است؛ رفتار‌هایی که نمی‌توان آن‌ها را حاشا کرد، ولی نشان‌دهنده نوعی رویکرد مفهومی در جهان است که طبق آن، نژاد هیچ مبنایی نداشته و انسان‌ها با هم برابرند و کسی نباید دیگری را مایملک خود بداند و به بهانه جنسیت، رنگ پوست و... به خود اجازه تعرض به دیگری بدهد.
بعد از قرن‌ها بشر تازه به اینجا رسیده که حتی خاطره چنین اعمالی نیز باید از بین برده شود. بااین‌حال نکته بسیار مهم اینجاست که این تظاهرات، شورش‌ها و اعتراض‌ها در زمانه کرونا صورت می‌گیرد؛ زمانه‌ای که در آن شدیدا توصیه می‌شود فاصله‌گرفتن از یکدیگر را رعایت کرده و تا می‌توانیم از حضور در مجامع خودداری کنیم.
همه می‌دانیم که ویروس کرونا می‌تواند کشنده باشد و حضور در چنین اعتراض‌هایی که هیچ فاصله‌ای را رعایت نمی‌کند، با احتمال بالای درگیری به این ویروس همراه بوده و حتی می‌تواند به قیمت جان آدم‌ها تمام شود.
با وجود همه این واقعیت‌ها، حجم بالایی از مردمان بیرون می‌آیند، اعتراض می‌کنند و مجسمه‌ها و نماد‌های برده‌داری و استعمار را پایین می‌کشند. آدمی از جانش می‌گذرد تا به مفهومی جان دهد که از سر اتفاق بیشترین ارتباط را با جان او دارد؛ واقعه‌ای چنان پیچیده که شاید نتوان آن را با مدل‌های مرسوم جامعه‌شناختی توضیح داد. انگار ماحصل این رفتار و بینش، نتیجه روابط بسیار پیچیده انسان و جهان است که صرفا در سایه نگرش به آن به‌مثابه شبکه‌ای بسیار غنی از ارتباطات دور و نزدیک قابل توضیح است.
نمی‌توان با روابط و گزاره‌های ساده‌ای همچون اینکه با عدم فاصله‌گذاری اجتماعی دچار کرونا می‌شوید، به تحلیل آن پرداخت. کرونا و ابتلای آن در شبکه چنان پیچیده‌ای قرار می‌گیرد که همه این حوادث را در نهایت نه به یک خودکشی دسته‌جمعی، بلکه به ایجاد ارزش و مفهومی شایان ستایش بدل می‌کند. این بسیار شگفت‌آور بوده و باید دانشمندان با روش‌های جدید به تحلیل آن بپردازند.
حال این روز‌های جهان بسیار عجیب شده است؛ گرده‌های کرونا و بیماری بر مردمانی می‌بارد که از ریزش گرده‌های بی‌عدالتی در رنج هستند و این رنج که هویت آن‌ها را هدف گرفته، بسیار دردناک‌تر از درد بیماری‌ای است که ویروس کرونا باعث آن می‌شود. حال عجیبی است.
* متخصص مغز و اعصاب
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید