آخرالزمان کرونا

شاید اگر دنیا امروز نشسته و خودش را به نوعی در قرنطینه‌های سفت و سخت یا نیمه حساس توامان با رعایت پروتکل‌های جهانی بهداشت قرار داده که بتواند بر بیماری کووید ۱۹ غلبه کند در واقع پذیرش شکستی است که بشر مدرن از فعالیت‌های ویروس کرونا و بیماری کووید ۱۹ خورده است.

کد خبر : ۸۳۲۸۶
بازدید : ۷۱۶۳
محمد میلانی | بدون هیچ تعارفی تو گویی که همه ما مردمان این کره خاکی که سری و گوشی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی و فیلم و ... جنبانده‌ایم، آماده وقوع و تحقق چنین شرایطی بوده‌ایم.
شاید اگر دنیا امروز نشسته و خودش را به نوعی در قرنطینه‌های سفت و سخت یا نیمه حساس توامان با رعایت پروتکل‌های جهانی بهداشت قرار داده که بتواند بر بیماری کووید ۱۹ غلبه کند در واقع پذیرش شکستی است که بشر مدرن از فعالیت‌های ویروس کرونا و بیماری کووید ۱۹ خورده است.
منتها عکس داستان ملتزم صبر و بردباری جهانی است که با قرنطینه، زدن ماسک و در نهایت ساخت واکسن بناست برای نوع بشر محقق شود. پس بی‌هیچ اکراه و شکی همه ما ولو در گوشه ذهن‌مان یا منتظر بروز چنین شرایطی بوده‌ایم یا در آن بخش از مخیله‌مان که هنوز از حیث تحقق واقعیت، اطلاق مقولات کانتی به سراغش نیامده تصور چنین آشفتگی آرامی را دست‌کم یک‌بار تصور کرده‌ایم. چرا؟
چون تا به امروز هر کدام از ما دست‌کم یا چند فیلم هالیوود نشان دیده‌ایم که بر مبنای فیلمنامه آن‌ها بناست دنیا و نوع بشر مقهور عاملی شود که همان عامل در میان ما زندگی می‌کند یا داستان‌های قیامت‌گرایانه‌ای را بر اساس آنچه طرفداران چنین تفکر‌هایی بیان می‌کنند و از قضا در میان ما نیز زندگی می‌کنند به کرات شنیده‌ایم.
کافی است مقداری سراغ قوه ساخت تصورات ذهنی‌مان برویم یا آنچه از اطرافیان‌مان شنیده‌ایم یا آنکه به جریان تصاویری که در فیلم‌ها دیده‌ایم، قدری سرعت یا جنبه تولید تصویر بدهیم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می‌دهد.

از فیلم‌هایی که یک ویروس یا عامل انقراض نوع بشر در داخل یک شیشه به دست تبهکارانی بد ذات افتاده که بناست نوع بشر را در کره زمین منقرض کنند تا داشتن پلوتونیوم یا اورانیوم خاص و تولید شده در آزمایشگاه‌های مخفی در نقاطی کور از این جهان که آن هم بناست به جنگ تمدن‌های موجود برود و در نهایت دنیا را ناگهان با انفجارش توسط یکی از همان شخصیت‌های پرزور و بد ذات با بازو‌هایی سه پله نشانه شده در فیلم‌های این ژانر؛ به سکوت و تاریکی بکشاند.
نکته جالب آنکه تنها نمی‌توان هالیوود و محصولاتش را به این ساختار و اشتیاق به ساختن چنین فیلم‌هایی محکوم کرد، بلکه برخی ملت‌ها نیز که در صنعت سینما دستی دارند، آن‌ها هم ناگزیر از تولید چنین محصولاتی بوده و هستند، چراکه بشر مردن بر مبنای ذات آخرالزمانی یا آرماگدون‌مآبش تمایل بس عجیبی به پایان تاریخ به این صورت مهمل و بدون عذر و تقصیر نوع بشر دارد.

این داستان‌ها به بشر البته مدرن غربی یا مدافعان رخداد‌های آخرالزمانی به تنهایی ختم نمی‌شود. نسخه معمولی‌تری از ترس موجود در انقراض نسل نوع بشر یا تمدن‌های جهانی که از قضا محصول قاره آسیا نیز هست؛ وجود دارد.
اغلب همان چندگانه‌های گودزیلا و گیدروا محصول کشور ژاپن است که آن مجموعه فیلم‌ها نیز در نهایت در نوع خود به نشانه‌شناسی از بین رفتن جهانی تاکید دارند که انسان در آن اشرف مخلوقات است.
اما طبیعی است که هیچ کدام از آن‌ها به گردپای صنعت تکنیک سینمای هالیوودی نمی‌رسند و از این باب است که همه محصولاتی که در نهایت در آن‌ها بنا بر از بین رفتن جهان و نوع بشر است بدون شک در هالیوود تولید شده‌اند.
از همه چیز هم مهم‌تر آنکه چنین فیلم‌هایی نیز به تمام نقاط جهان رسیده و اگر نوجوانی در تهران یا در یکی از شهر‌ها یا روستا‌های کشور پاکستان از ژانر فیلم‌هایی که نمی‌دانم با توجه به شرایط موجود آن‌ها را باید علمی- تخیلی اکشن با رویکرد تحقق در آینده نامگذاری کرد، دیده و به فکر فرو رفته باشد؛ به همان معیار و مقدار در جنوبی‌ترین نقطه در امریکای جنوبی یا شرقی‌ترین نقطه در قاره آسیا نیز کسانی هستند که با همین حس و حال یا شاید با همین روش نقادانه به این فیلم‌ها نظر داشته باشند.

پس اگر بدون بروز مقدمه‌چینی‌های متعدد مدعی شوم که خاصیت دهشتناک کرونا ویروس به همان اندازه که نشانه است به همان اندازه نیز تحققش می‌تواند برای ما عینیتی قابل قبول از شرایطی باشد که همه ما در ذهن و فکر یا در تصاویر زاییده از تصورات‌مان کم یا زیاد پرورانده‌ایم.
پس شرایط مستولی بر امروز جهان نیویورک با خیابان‌ها و میدان‌های خلوتش در ابتدای بهار ۲۰۲۰، پاریس خالی از جهانگردان، خیابان‌های مه‌گرفته و بی‌عابر لندن در روز‌های مه‌آلود مارس و آوریل و میدان انقلاب آرام‌تر از همیشه در تهران؛ نشانه‌هایی هستند که به هر حال توسط عملکرد ویروس کرونا، تحقق ذهن یا بهتر بگویم خیال و عینیت ابژکتیو ما را به هم گره زده‌اند.
تنها امری که این‌بار بیشتر قابل لمس است، مرگی است که اگر تا دیروز از درون قاب تلویزیون‌ها یا روی پرده‌های عریض سینما حضورش را حس می‌کردیم، این‌بار برای مردمانی قالب از جمعیت جهان پشت در خانه‌های‌شان ایستاده و حتی حضورش را نیز در بوق و کرنا نمی‌کند، بلکه بدون آنکه برگی تکان بخورد ناگهان وجود تک‌تک ما را می‌تواند در دام خود بکشد.
این نشانه‌ها، نشانه‌هایی چند از شرایطی است که همه ما مردمان جهان آن را در ذهن خودمان محال است، تصور نکرده باشیم. پس بی‌علت نمی‌تواند باشد که بگوییم بیماری کووید ۱۹ پیش از آنکه مختص به جغرافیایی خاص باشد، متعلق به جهانی است که انسان معیار شناخت و تحقق امر واقعش است.
انسانی که اگر مدعی شویم در شکل و ساخت این ویروس دستی هم نداشته باشد که بعد‌ها به این موضوع می‌پردازیم، در شیوع و سرایتش نقشی بسیار اساسی بازی کرده و می‌کند. تناقض بس عجیبی در این آگاهی آزاردهنده اراده انسانی به مثابه فاعلی عمل می‌کند که اگر نخواهد هم نمی‌تواند نباشد.
فاعلی که هم در شیوع کرونا موثر است، هم در شناختش، هم در ریشه‌کنی احتمالی‌اش و هم در بروز و تشدید مضراتش یا در جهش‌های ژنتیک این ویروس. به هر حال به طرزی تناقض‌آمیز نقشی اساسی و محوری بازی می‌کند.
بشری که روزی تعقل انسانی و عقلانیت برگرفته از عملکرد این انسان مدرن را اساس تاویل و شناخت جهان و کائنات تصور می‌کرد، هیچ‌گاه حتی خواب آن را نمی‌دید که هر حرکتش حتی نامحسوس در اندامش می‌تواند سرنوشت خودش یا دیگر انسان‌های این کرده خاکی را اینچنین تحت‌الشعاع خودش قرار دهد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید