تصاویر/ مأموریت برای حفظ حیوانات از آتش آمازون
یک مورچهخوار بعد از جنگی جدی با یک جوجهتیغی با پنجه شکسته به درمانگاه آورده شد. بیمار در یک گاراژ مخفی شده بود. دامپزشکان میگویند او حتماً از آتش فرار کرده است، زیرا مورچهخوارها به ندرت از شهر سر در میآورند.
کد خبر :
۸۴۴۱۶
بازدید :
۱۷۰۵
فرادید | زیتا، یک میمون مارموزِت کوچک با چشمهای غمگین قهوهای نوزاد تازه متولدشدهاش را محکم در آغوش گرفته است. هر دو در حال مبارزه برای زنده ماندن هستند.
به گزارش فرادید به نقل از الجزیره، دامپزشکانی که برای درمانگاه کلینداگ در شهر آمازون در پورتو وِلهو کار میکنند بر این باورند که مادر و فرزند درحالیکه از آتشسوزی بزرگی که بزرگترین جنگل بارانی در جهان را فرا گرفت فرار میکردهاند توسط یک ماشین زیر گرفته شدهاند.
کارین حنا، دامپزشک، از زیتا، یک میمون مارموزِت که توسط پلیس محیطزیست نجات پیدا کرده و به درمانگاه آورده شده است، مراقبت میکند. ایالت رودونیا، برزیل
کارلوس انریکه تیبورسیو، صاحب این درمانگاه میگوید: «او سراسیمه و درحالی که جیغ میزد و خونریزی داشت سروکلهاش پیدا شد.»
حیاتوحش آمازون، که یکی از متنوعترین زیستگاههای روی زمین است، هر روز بیشتر از سوی قاچاقچیان چوب و کشاورزانی که هر روز بیشتر به داخل جنگل نفوذ میکنند، تهدید میشوند.
کارین حنا، دامپزشک، نوزاد میمونی را که مادرش بعد از به دنیا آوردن او توسط پلیس محیطزیست نجات پیدا کرد را در دست گرفته است.
در فصل خشک، مرتعداران آتش روشن میکنند تا جنگلهای بیدرخت را برای چرای دامها آماده کنند. شعلههای آتش میتواند به واسطه باد و خشکی هوا از کنترل خارج شود. حیوانات از آتش فرار میکنند و ضعیفترها و آنهایی که در حال مرگ هستند سروکارشان به این درمانگاه میفتد که اعضای داوطلبانه در حال کمک به حیوانات هستند.
مارچلو آندریانی، که شغلش نجات حیوانات و آوردنشان به این درمانگاه است، میگوید: «در این وقت از سال که آتشسوزی به دلیل نبود باران پیوسته در حال وقوع است. حیواناتی ناامیدانه به دنبال سرپناه هستند تا خودشان را از مرگ برهاند و به شهر برسانند که همین باعث میشود خودشان را در معرض خطراتی مثل تصادف با خودرو قرار دهند.»
عقابی بر فراز جنگلهای سوخته پرواز میکند. در فصل خشک، مرتعداران آتش روشن میکنند تا جنگلهای خالی از درخت را صاف و برای چرای دام آماده کنند.
آندریانی میگوید: «احترام انسانها به طبیعت در حال تمام شدن است.»
یک مورچهخوار بعد از جنگی جدی با یک جوجهتیغی با پنجه شکسته به درمانگاه آورده شد. بیمار در یک گاراژ مخفی شده بود. دامپزشکان میگویند او حتماً از آتش فرار کرده است، زیرا مورچهخوارها به ندرت از شهر سر در میآورند.
آنها اسمش را لینگوآردا گذاشتند و یکی از دامپزشکان او را با خودش به خانه برد تا در دروان نقاهت از نزدیک از او مراقبت کند. در روز پنج، لینگوآردا آنقدر قوی شده بود که به طبیعت باز گردد؛ و این بهترین آرزویی بود که نجاتدهندگانش برایش داشتند.
تیبورسیو میگوید: «رضایت حرفهای و شخصی ما با دیدن اینکه یکی از آنها توانستهام نجات دهیم به آخرین حد خود میرسد. خصوصاً وقتی میبینیم که حیوانات بعد از گذراندن دوره توانبخشی به طبیعت باز میگردند.»
در این مواقع «به آسمان نگاه میکنم و از خدا تشکر میکنم که مرا وسیلهای برای کمک کردن قرار داد.» لینگوآردا را نزدیک مسیر پیادهروی جنگلی رها کردند و او بار دیگر در اعماق جنگل فرو رفت.
کارکارا، عقابی با علائم نوعی عفونت به درمانگاه آورده شده و دامپزشکان مشغول معاینه او هستند.
یکی از دامپزشکان مشغول معاینه یک خوک خرطومدراز است که از اسارت در یک مزرعه نجات پیدا کرده است.
مورچهخواری که بعد از دعوا با یک جوجهتیغی با پنجه شکسته چپ به درمانگاه آورده است.
۰