فیلم "رضا"؛ در سینمای ایران آوانگارد است

فیلم "رضا"؛ در سینمای ایران آوانگارد است

به گفتن حقیقت اصرار دارد، حتی اگر کاملا به ضررش تمام شود و آن هم وقتی که می‌تواند با پنهانکاری آن مسیری که باب دلش است و برایش خوشایند، پیش ببرد. انگار پدرش تازه مرده است و نسبتش با مرگ هم بسیار عقلانی است.

کد خبر : ۸۵۹۹۹
بازدید : ۹۹۷
فیلم
علی ورامینی | علیرضا معتمدی، کارگردان «رضا» در گفت‌وگویی گفته است که سال‌ها فیلمنامه‌هایی که دوست نداشته نوشته تا به رضا رسیده و موقعیت ساخت آن برایش پیش آمده.
سابقه او در نوشتن و بودن در فضای سینمای ایران این امکان را به او می‌دهد که خلاف بسیاری فیلم اول خود را با تیم حرفه‌ای و حتی اسپانسری قوی شروع کند - بماند که کم مانده بود به سبک برنامه‌های آشپزی اسپانسر در چشم فرو رود- این امکانات معتمدی را برای ساختن فیلم شخصی اعتماد به نفس می‌دهد، فیلمی که هم به لحاظ فردگرایی‌ای که دارد و هم خوانشش از عشق، در سینمای ایران آوانگارد است. رضا مردی میانسال و مدرن است.
مشخص است که معتمدی ابعاد چنین مردی را می‌شناسد. مردی که در اصل معمار است، اما خود را بیشتر نویسنده و منتقد می‌داند؛ جدال انسان مدرن میان آنچه نظام پولی- اقتصادی از او می‌خواهد با آنچه می‌خواهد باشد. رضا به فرد احترام می‌گذارد، به فردیت فرد.
نمی‌خواهد خود را به گرده کسی آویزان کند، حتی اگر او همسر و عشقش باشد. اصول محکم اخلاقی خودش را دارد. به گفتن حقیقت اصرار دارد، حتی اگر کاملا به ضررش تمام شود و آن هم وقتی که می‌تواند با پنهانکاری آن مسیری که باب دلش است و برایش خوشایند، پیش ببرد. انگار پدرش تازه مرده است و نسبتش با مرگ هم بسیار عقلانی است.
این را در گفت‌وگویی با یکی از اقوام درباره ناراحت بودن عمه خود از تنهایی‌اش پس از مرگ پدر متوجه می‌شویم، مساله‌ای که اگرچه برای عمه به عنوان فردی سنتی مهم‌ترین مساله است، اما برای رضا تنهایی و مرگ انگار کاملا حل شده است و با همان لحن شوخی از مرگ پدرش می‌گوید.
فیلم
معتمدی سعی کرده برای ساخت شخصیت رضا که در واقع همه فیلم است از جزییات بسیار بهره بگیرد؛ چه در دکوپاژ، چه در اموری که به نظر پیش پا افتاده هستند؛ مثل چگونگی نشستن برای صرف غذا و چه در انتخاب لوکیشن‌ها؛ لوکیشن‌هایی که اگرچه مشخص است اصفهان است، اما شخصیت اصفهان بر شخصیت رضا فائق نمی‌شود، شهر جز کارکرد شهر، محلی برای پرسه‌زنی و جایی که رخداد‌ها را به وجود می‌آورد چیز دیگری نیست.
با همه این‌ها «رضا» آن‌طور که باید برای ما ساخته نمی‌شود، به چند دلیل عمده؛ اول اینکه تمام رابطه‌هایی که از رضا می‌بینیم فقط با جنس مخالف است، آن هم در حالی که می‌خواهد با هر کدام از آن‌ها جای خالی فاطی را پر کند و مسکنی باشند بر زخم نبود عشقش.
تکلیف شخصیت رضا در مواجهه با این‌ها مشخص نیست، مذبذب است. گاهی بسان یک «دون ژوان» بازنمایی می‌شود، مردی که بسیار راحت با دیگر زن‌ها رابطه می‌گیرد، از رفتن عشقش اگرچه ناراحت می‌شود، اما برای نگهداشت او تلاش جدی‌ای نمی‌کند.
گاهی به مثابه فردی اخلاقی نشان داده می‌شود که ترک کام خود می‌کند تا کام دوست برآید. رفت و برگشت شخصیت او میان دون ژوان و کسی که رضاست به تقدیرش تا آخر فیلم اتفاق می‌افتد، به انضمام این نکته که رضا جز در گرفتن رابطه با زن‌ها پیشقدم می‌شود در همه حالات رها شده در دست اتفاقات است و منفعل. نکته دیگر که شناخت ابعاد یک مرد میانسال بی‌شناخت او از نسبتش با کار و مشغولیتش کاملا ناقص است.
مگر اینکه دون ژوانی باشد که اساسا کاروبارش در همان رابطه با زنان تعریف شود. رضای قصه برای ما نه معمار است و نه نویسنده و منتقد. مجموع این‌ها باعث می‌شود که مخاطب نه با رضا همدل شود و بتواند آن‌طور که باید به شخصیت او نزدیک شود.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید