اسیدپاشی مرگبار؛ انتقام از مردم جوان

اسیدپاشی مرگبار؛ انتقام از مردم جوان

در قوطی ماده شوینده بود و من فکر نمی‌کردم این ماده تا این حد آسیب‌رسان باشد. متهم مدعی شد خواهرش در این ماجرا دخالتی نداشته و فقط او را همراهی کرده است. وقتی خواهر ساره مورد بازجویی قرار گرفت، ادعا کرد از تصمیم خواهرش خبر نداشت.

کد خبر : ۸۷۴۶۶
بازدید : ۱۱۲۴۸
اسیدپاشی مرگبار؛ انتقام از مردم جوان
دختر جوانی که مدعی است از سوی پسری اغفال شده و برای انتقام‌گیری، خواهر او را با اسید سوزانده و به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم دوباره به زندگی برگشت. سال ۹۳ دختر جوانی به نام زیبا به کمک خانواده‌اش به اورژانس بیمارستانی در تهران برده شد. این دختر به‌شدت سوخته بود و وضعیت بسیار وخیمی داشت.
بلافاصله اقدامات درمانی را آغاز کردند، اما شدت سوختگی زیبا به‌حدی بود که او را در نهایت به بیمارستان تخصصی منتقل کردند. مدتی بعد زیبا بهبودی نسبی پیدا کرد و توانست حرف بزند. او درباره آنچه اتفاق افتاده بود به مأموران گفت: من داشتم از جایی به خانه برمی‌گشتم که جلوی در خانه دختری به من رسید و با عصبانیت به خانواده‌ام فحاشی کرد.
من نفهمیدم او چرا این کار را می‌کند. از او پرسیدم کیست و چرا فحاشی می‌کند؟ دختر مدعی شد برادرم، رامین، او را مورد آزار قرار داده و آدرس برادرم را می‌خواست و مدام به پدر و مادرم فحش می‌داد. من خیلی ناراحت شدم و به او گفتم اگر اتفاقی افتاده مقصر خودش بوده و حق ندارد به پدر و مادر من توهین کند.
این دختر به حرف‌هایش ادامه داد و بعد هم یک ظرف از کیفش بیرون آورد و روی صورت من پاشید. من دیگر متوجه هیچ چیز نشدم و فقط جیغ می‌کشیدم. او فرار کرد و من در خیابان تنها ماندم. با صدای فریادهایم مادر و پدرم از خانه بیرون آمدند و به من کمک کردند.
به‌جز دختری که روی من اسید پاشید، دختر دیگری هم به او کمک کرد که فکر می‌کنم خواهرش بود، چون خیلی به یکدیگر شباهت داشتند.

مأموران با بررسی‌هایی که انجام دادند متوجه شدند دختری که روی زیبا اسید پاشیده است، ساره نام دارد. او از مدتی قبل رابطه احساسی با رامین، برادر قربانی، داشت و بعد از پایان رابطه تصمیم به انتقام‌گیری گرفت. وقتی ساره شناسایی و بازداشت شد، لب به اعتراف گشود و گفت: وقتی رامین را دیدم، چون پسر جذابی بود، از او خوشم آمد و با هم دوست شدیم.
او به من پیشنهاد داد با هم رابطه داشته باشیم، من قبول نکردم، اما یک روز من را غافلگیر کرد و مورد آزار قرار داد. وقتی معترض شدم، گفت اگر به کسی حرفی بزنم، عکس و فیلم‌هایی را که از من تهیه کرده است، منتشر می‌کند و آبرویم را می‌برد.
رامین بعد از مدتی من را رها کرد و رفت. هر‌چه زنگ می‌زدم و به او پیام می‌دادم، توجهی نمی‌کرد و جوابم را نمی‌داد. آبروی من رفته بود. همه‌چیز خراب شده بود و من تنها مانده بودم و اگر هم می‌خواستم شکایت کنم، رامین فیلمی را که از من تهیه کرده بود، پخش می‌کرد و اوضاع بدتر می‌شد.
به همین دلیل تصمیم گرفتم به مقابل خانه‌اش بروم و از پدر و مادرش بخواهم جلوی پسرشان را بگیرند. وقتی مقابل در خانه رسیدم دختر جوانی داشت وارد آنجا می‌شد. متوجه شدم خواهر رامین است. از او خواستم آدرس رامین را به من بدهد و گفتم برادرش به من تجاوز کرده است.
دختر به من تندی کرد و گفت اگر تجاوزی بوده حتما مقصر خود من بودم و با تندی و پرخاش از من خواست که بروم. من هم خیلی عصبانی شدم و درگیری لفظی با آن دختر پیدا کردم. سپس از شدت عصبانیت قوطی را که در کیفم بود، بیرون آوردم و روی آن دختر پاشیدم.
در قوطی ماده شوینده بود و من فکر نمی‌کردم این ماده تا این حد آسیب‌رسان باشد. متهم مدعی شد خواهرش در این ماجرا دخالتی نداشته و فقط او را همراهی کرده است. وقتی خواهر ساره مورد بازجویی قرار گرفت، ادعا کرد از تصمیم خواهرش خبر نداشت.
او گفت: چند روزی بود که خواهرم خیلی حالش بد بود و به من می‌گفت باید کاری بکند. رامین او را اذیت کرده بود و بعد از اینکه تعرض کرده بود، قول ازدواج داده و بعد هم خودش را مخفی کرده بود. وقتی خواهرم او را تهدید به شکایت کرد، رامین گفت از خواهرم عکس و فیلم دارد و منتشر می‌کند.
این موضوع خیلی برای خواهرم گران تمام شده بود و به همین دلیل هم تصمیم گرفت هر طوری شده خانواده رامین را پیدا و کاری کند که رامین مسئولیت کاری را که انجام داده است، قبول کند. ما با هم رفتیم تا با پدر و مادر رامین صحبت کنیم. من اصلا نمی‌دانستم خواهرم با خودش اسید حمل می‌کند و در جریان تصمیم او نبودم.
وقتی زیبا به خواهرم فحش داد، او کاملا کنترل خودش را از دست داد. خواهرم حتی به خودکشی هم فکر کرده بود، چون فکر می‌کرد دیگر در خانواده جایی ندارد و زندگی‌اش را باخته است. با این حال، من هیچ نقشی در اسیدپاشی نداشتم و اگر فرار کردم هم از ترس بود.
ساره در حالی پای میز محاکمه رفت که رامین، برادر زیبا، هیچ‌کدام از اتهاماتی را که ساره متوجه او کرده بود، قبول نکرد. این دختر با شکایت زیبا پای میز محاکمه رفت. زیبا که به‌شدت زخمی شده و صورتش از بین رفته بود، درخواست مجازات برای متهم را کرد، اما این پایان این پرونده هولناک نبود
.
دو سال بعد از حادثه، زیبا بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. این‌بار ساره به اتهام قتل عمدی پای میز محاکمه رفت.

پدر و مادر زیبا درخواست قصاص کردند و گفتند به‌هیچ‌وجه حاضر به گذشت نیستند. مادر زیبا گفت: دختر من بسیار جوان بود. او تحصیل‌کرده و موفق بود. می‌خواستم عروسش کنم، اما ساره کفن تن دخترم کرد. دخترم دو سال زجر کشید. او خیلی سختی کشید.
به خاطر اسید صورتش از بین رفت. دهان و ریه و نای و مری‌اش چنان دچار آسیب شد که نه می‌توانست درست نفس بکشد و نه می‌توانست غذا بخورد. بیشتر وقت‌ها دخترم را با سرم نگه می‌داشتیم. من دو سال شکنجه‌شدن فرزندم را دیدم و حاضر به گذشت نیستم.

وقتی ساره در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت، قتل عمدی را رد کرد و گفت: من اتهام را قبول ندارم، چون قصدی برای کشتن زیبا نداشتم. من از دست او عصبانی شدم و مایع شوینده روی او ریختم چیزی که روی زیبا ریختم اصلا اسید هم نبود.
رامین زندگی من را سیاه کرده بود. من راهی جز باز‌گرداندن رامین یا مرگ خودم نداشتم. آن روز هم زیبا با عصبانیت با من برخورد کرد و مرا دختر بدی خطاب کرد، درحالی‌که برادر او بود که از من فیلم تهیه کرده بود و قصد داشت آن را منتشر کند. اگر فیلم و عکس را به من می‌دادند من کاری به کار این خانواده نداشتم.

با پایان جلسه دادگاه، با درخواست اولیای دم رأی بر قصاص صادر و پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور فرستاده شد. رأی صادرشده مورد تأیید قرار گرفت و اعتراض متهم راه به جایی نبرد.

با گذشت چند سال از حادثه، متهم و خانواده‌اش موفق شدند رضایت اولیای دم را جلب کنند و این‌بار ساره به خاطر جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. این دختر که برای بار دوم در دادگاه کیفری استان تهران حاضر شده بود، گفت: رامین زندگی من را کاملا نابود کرد.
پدر و مادرم برای اینکه برایم رضایت بگیرند چندین سال سختی کشیدند، تحقیر شدند و دارایی‌شان را از دست دادند. پدر و مادر رامین رضایت نمی‌دادند و در ابتدا اصلا حاضر نبودند خانواده من را ببینند. پدر و مادر من برای اینکه رضایت بگیرند بزرگان فامیل آن‌ها و معتمدین محل را واسطه کردند. من هم آبرویم جلوی خانواده‌ام از بین رفت.
هم خانواده‌ام به سختی افتادند و هم سال‌های زیادی است که در زندان هستم و انگ قاتل‌بودن روی پیشانی‌ام زده خورده است. دیگر آینده‌ای برای خودم متصور نیستم. سال‌های زندان خیلی به من سخت گذشت و من درخواست دارم حالا که اولیای دم مرا بخشیده‌اند دادگاه نیز در مجازاتم تحفیف دهد تا بیش از این سختی نکشم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید