پرآوازه‌ها یا سلبریتی‌ها

مردم توسط افراد «بزرگ شده از زاویه رسانه‌هایی» تحقیر و تخریب می‌شوند که انتظار هنر وحدت‌بخش، فاخر و انسانی از آن‌ها دارند. اگر نگاه همین مردم نبود، آوازه‌های هنری و اجتماعی برای چنین هنرمندانی پدیدار نمی‌شد.

کد خبر : ۸۸۱۸۳
بازدید : ۴۹۶۰
اصغر میرفردی | فرهنگ توده‌ای و مصرف توده‌ای رسانه‌ها در کنار گسترش رسانه‌های نوین زمینه برساخت گونه‌ای از چهره‌سازی رسانه‌ای گردیده که آن‌ها را به عنوان «پرآوازه‌ها» یا همان سلبریتی‌ها می‌شناسند. پرآوازه شدن لزوما به برجستگی هنری و حرفه‌ای ویژه یا اثرگذاری اجتماعی وابسته نیست، بلکه تبلیغات چندبعدی و نمایش‌های گاه و بیگاه رسانه‌ای به شکل ویترینی آن به برساخت برخی پرآوازه‌سازی‌ها می‌انجامد.
در دهه‌های گذشته پرآوازه‌ها نسبت به امروز بیشتر از جایگاه الگویی، سرمشق بودن و راهبری به ویژه در حوزه‌های اجتماعی برخوردار بودند زیرا به دور از فعالیت‌های کاذب رسانه‌ای از نوع امروزین به آوازه و جایگاه هنری می‌رسیدند.
امروزه برخی هنرمندان با ایفای نقش از گونه معرفی در یک کار هنری و پس از آن صفحه داشتن در رسانه‌ها، حضور در چند برنامه و مصاحبه و البته حاشیه‌های جور واجور تبدیل به «چهره» پرآوازه می‌شوند. سطحی‌نگری برخی پرآوازه‌ها امروزه پدیده‌ای نیست که از آن آگاهی نداشته باشیم.
ادبیات زننده، دعوا‌های رسانه‌ای با یکدیگر که گاهی برای جذب مخاطبان ساده‌لوح است، موضع‌گیری درباره پدیده‌هایی که درباره آن‌ها تخصصی ندارند و... ازجمله نمود‌های سطحی‌نگری برخی از پرآوازه‌هایی است که بخشی از جامعه -از سر غفلت- آن‌ها را به عنوان هنرمندان متعالی و فرهیخته که دغدغه جامعه را دارند، می‌شناسند؛ در حالی که هنرمندان واقعی بدون سروصدا دغدغه‌مندی خود درباره مردم جامعه و مشکلات آن‌ها را بروز می‌دهند و به فعلیت می‌رسانند.
هنر کارآمد نه با رویکرد «هنر برای هنر» شدنی است و نا با «سطحی‌نگری» و «جنجال‌های رسانه» و همچنین «متفاوت سخن گفتن و رفتار کردن»‌های حاشیه‌ساز.

سخن‌هایی که برای خنداندن برخی افراد سطحی‌نگر، چهره هویت اصیل مردم یک سرزمین، گروهی، قومی یا ملتی را مخدوش نماید. با این وضعیت باید بین «آوازه‌های رسانه‌ای» و «آوازه‌های اصیل و فاخر» تفاوت قائل شد. آنچه می‌تواند هم نقش مرجع و الگو بیابد همان آوازه‌های اصیل و فاخر است که در پرتو اندیشه‌ورزی و فرزانگی به دست می‌آید و نه از زاویه لنز رسانه‌های بی در و پیکر اینترنتی و مجازی.
آوازه‌سازی رسانه‌ای چنان برای عده‌ای جذابیت یافته است که برای جذب مخاطب به بدترین رویه‌ها روی می‌آورند از جمله اینکه حتی به هجوپردازی، تخریب‌گری و ناسزاگویی به دیگران می‌پردازند. در این راستا، جذابیت‌های سطحی رسانه‌ای و گفتار‌های ناموجه به بهای تخریب و چنگ انداختن به چهره هویتی دیگران برای آن‌ها توجیه‌پذیر می‌شود.
این رویکرد به دوقطبی‌سازی «من برتر» و «دیگری‌های مطرود» می‌پردازد و با نگاه «صفر و صد»‌ی خود و همفکری‌های‌شان را محور و مرکز قرار داده و دیگران را به عنوان «دیگران ناپسند و شایسته تحقیر» می‌پندارند.

شوربختانه در روز‌های گذشته چنین اقدام توهین‌آمیزی نسبت به قوم اصیل لر -از اقوام اصیل ایرانی- توسط یکی از چهره‌های هنری بیان شده است. نگرانی تنها به کاربرد این‌گونه ادبیات موهن و ناپسند نیست، افزون بر آن نگرانی اصلی این است که چنین ادبیات توهین‌آمیزی از زبان فردی که در رسانه ملی و سینما فعالیت دارد، بیان شده است.
مردم توسط افراد «بزرگ شده از زاویه رسانه‌هایی» تحقیر و تخریب می‌شوند که انتظار هنر وحدت‌بخش، فاخر و انسانی از آن‌ها دارند. اگر نگاه همین مردم نبود، آوازه‌های هنری و اجتماعی برای چنین هنرمندانی پدیدار نمی‌شد.

همه اقوام ایرانی یک خانواده بزرگ را تشکیل می‌دهند و در بزنگاه‌های تاریخی در کنار یکدیگر از کیان و آبروی سرزمین ایران دفاع کرده‌اند. از جمله رشادت «جوانان غیور لر» در دفاع از شرف و آبروی این سرزمین رخدادی نیست که بتوان آن را به فراموشی سپرد، نجابت و حیای دختران لر نیز همراستا با همین روحیه است.
خطر این‌گونه تخریب‌ها برای انسجام اجتماعی در گستره ملی نباید کم پنداشته شود. تخریب هویتی اقوام ایرانی برای جامعه‌ای که به سابقه تمدن چندهزارساله افتخار می‌کند و از نظر فرهنگی خود را یکی از کشور‌های پویای منطقه می‌داند، دور از انتظار است.

در مورد برخی واکنش‌هایی که در رسانه‌های اینترنتی منتشر شده و منتسب به افرادی از قوم لر گردیده، می‌توان گفت مردم قوم لر غیرتمند هستند ولی جوهر و سرمایه غیرتمندی‌شان را صرف چنین واکنش‌های ناپسند و نخ‌نما شده نمی‌سازند.
چنین واکنشی نمی‌تواند از سوی قوم فهیم لر باشد، بلکه افراد ماجراجویی احتمالا از این رخداد سوءاستفاده کرده و در پی آن هستند به این بهانه چهره ناپسندی از این قوم را معرفی نمایند. یک اشتباه را با ادبیات ناپسندتر پاسخ نمی‌دهند. به بیان ساده‌تر، «در رویارویی با تاریکی نباید شمشیر برکشید، بلکه باید چراغی برافروخت.»
برخی از «آوازه‌هایی» که آگاهانه یا آگاهانه گفتار‌ها و رفتار‌های ناپسند نسبت به دیگران دارند، اگر به اعتبار و اهمیت جایگاه خود توجه نمی‌کنند، دست‌کم به ضرورت حفظ شأن، کرامت و هویت مردم ایران به ویژه اقوام آن توجه نمایند.
برای زدودن چنین رخداد‌ها و رفتار‌های ناپسندی تنها باید به گفتگو و نقد سازنده پناه برد نه به تخریب و تحقیر متقابل، زیرا در صورت واکنش از گونه تخریب متقابل از رفتار ناپسندی که آغازگر رویارویی بوده است، پیروی شده است.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید