چرا از خودمان شروع نکنیم؟
برای آنکه شهروند باشیم و حق برخورداری از حقوق آن را به دست بیاوریم باید آداب آن را هم به جای آوریم. باید اصلاح را از رفتارهای اجتماعی خود شروع کنیم. باید خود را ملتزم به رعایت قانون کنیم و دیگران را هم به رعایت قانون مهربانانه تشویق کنیم، چون مهربانی، مسری است.
کد خبر :
۵۰۶۱۸
بازدید :
۱۵۴۶
نیوشا طبیبی | فکر میکنم همه ما هر صبح که از خانه بیرون میزنیم تا شب که به بستر میرویم، هزار شکایت میکنیم و هزار شکایت میشنویم. در تاکسی، اتوبوس، مترو، محل کار، رستوران و مهمانی، با هر کسی که سر صحبت باز میشود، شکایت میکنیم و شکایت میشنویم.
از عقبماندگی، نامهربانی، بیصداقتی و بیفرهنگی مینالیم و فردا دوباره روز از نو روزی از نو. اما واقعا این دور تسلسل تا کجا قرار است ادامه پیدا کند؟ آن روز صبح که خندان از خواب برخیزیم و از هیچ چیز شکایت نکنیم و هیچکس هم از روزگارش شکایت نکند چه وقت میآید؟ اگر از من بپرسید میگویم در صورتی که به شکایت کردن خو بگیریم، هیچوقت! نه آنکه به آینده ایران امیدی نیست، نه، من آینده ایران را پر از شادمانی و سعادت میبینم.
اما اگر این روند را ادامه بدهیم، دیگر هیچ چیز ما را راضی نمیکند، دیگر خوبیها را نمیبینیم، یادمان میرود که زندگی زیباست و هزار دلیل برای شاد بودن وجود دارد. حتما شما هم سوار خودرویی شدهاید که رانندهاش از بیمبالاتی و خلافکاری رانندگان دیگر سخت خشمگین است و زبان به درشتی میگشاید و شکایت میکند، اما خودش هم تخلف میکند و تند میراند و راه را بر دیگران سد میکند و حق پیادگان را ادا نمیکند. البته که او فقط نمونهای از هزاران نفر از ماست که هرکدام در شغل و جایگاه خود مشغول نالیدن و شکایت کردن از دیگران هستیم، رفتارهای آنان را خوش نمیداریم، گران میفروشیم، کم میفروشیم، دقت لازم را در انجام وظیفه به خرج نمیدهیم، گاه با دیگران بیحوصلگی و نامهربانی و درشتی میکنیم، اما از دیگران انتظار داریم که به بهترین شیوه با ما سلوک کنند.
خودمان را نمیبینیم و اعمال دیگران به چشممان میآید و بر آنها ایراد داریم و روش و منش خود را معیار و درست میدانیم.
هشدار که ما اندک اندک تبدیل به ملتی میشویم که یکدیگر را دوست نداریم، کینه میورزیم و هر یک دیگری را و دولت را مسوول ناکامیها و سختیهای زندگی میدانیم.
در این بین از دولت انتظار داریم که تمامی مشکلات را حل کند. تصور میکنیم دولت غول چراغ جادوست و کافی است فقط ما بخواهیم تا او با سرپنجه جادوییاش مشکلات را حل کند. اما این دولت و اجزایش هم برآمده از ما هستند.
مثلا در مورد معضل آلودگی هوای تهران، واقعا دولت بدون حمایت و همکاری مردم چه کاری میتواند بکند؟ حجم استفاده مردم از خودروهای شخصی و میزان مصرف بنزین غیرقابلباور است، همه ما به سختی در مقابل افزایش قیمت سوخت مقاومت میکنیم و حاضر هم نیستیم کوچکترین تغییری در عادت استفاده از خودروهای شخصی بدهیم، از دولت و شهرداری هم میخواهیم که این مشکل را حل کنند، حال تصور کنید که آنها بدون مردم و همکاری آنها واقعا چه کاری میتوانند بکنند؟ بگذارید توضیح بیشتری بدهم تا متهم به نادیده گرفتن مسوولیت دستگاههای دولتی و حق مردم نشوم.
اگر بخواهم عرضم را کوتاه کنم و موجب سردرد نشوم باید بگویم برای آنکه مشکلات عدیدهمان را حل بکنیم باید حق شهروندی را مطالبه بکنیم و در مقابل مسوولیتهای ناشی از این حق را هم بپذیریم. حق و مسوولیت ملازم یکدیگر هستند و نمیتوان ذیحق بود، اما مسوولیتی را نپذیرفت.
برای آنکه شهروند باشیم و حق برخورداری از حقوق آن را به دست بیاوریم باید آداب آن را هم به جای آوریم. باید اصلاح را از رفتارهای اجتماعی خود شروع کنیم. باید خود را ملتزم به رعایت قانون کنیم و دیگران را هم به رعایت قانون مهربانانه تشویق کنیم، چون مهربانی، مسری است.
۰