تفسیر روانشناختی از اساطیر
تفسیر رانک از اسطورهها کاملا روانشناختی است. صندوق یا سبد نماد زهدان است و آب نماد تولد ماست. کودک که هستیم، والدین خود را میستاییم (تولد در خانواده اصیل)، اما بزرگتر که میشویم دیگر آنها همانی نیستند که ما گمان میکردیم؛ آنها مایه سرافکندگی و شرمساری ما میشوند.
کد خبر :
۷۵۲۶۰
بازدید :
۲۵۱۴
کاوه اکبری | اوتو رانک در کتاب «اسطوره تولد قهرمان: تفسیری روانشناختی از اساطیر» با احتیاط، اما به دقت میکوشد تا فصل مشترکی میان فرهنگ، اسطوره و کشمکش فردی تعریف کند. کار قومنگاری او شایان توجه است، زیرا به راحتی میتواند میان اسطورههای قهرمانی فرهنگهای گوناگون (از هندواروپایی تا پلینزی) پل بزند و ریشههای مشترک، اما پنهانشان را هویدا کند و سپس با مفاهیم روانکاوانه بیامیزد.
فرضیه بنیادین او این است که مضامین و خیالپردازیها (ناخودآگاه فرویدی) خود را از خلال رویاها، اسطورهها و افسانههای پریان نشان میدهند؛ آن هم با به خدمت گرفتن موتیفهایی که بازتابدهنده عملکرد پنهان عناصر سرکوب شده و تصعید یافته (تکانههای ناخودآگاهانه میل و پرخاشگرانه) کودکان در قبال سرپرستان یا بزرگسالان قدرتمند است.
رانک تعداد زیادی از اساطیر قهرمانی را تحلیل میکند و الگوی زیر را تشخیص میدهد: (۱) بزرگزادگی (یا زاده شدن از بطن باکرهای که خدایش بارور کرده)؛ (۲) یک پیشگویی خطاب به والدین که کودک نوزاده تهدید یا خطری برای پدرش به بار میآورد؛ (۳) رها شدن نوزاد در صندوقی بر آب (رودخانه یا دریایی)؛ (۴) نجات یافتن و بزرگ شدن کودک به دست حیوانات یا والدین دونپایه و سرانجام (۵) بازگشت ظفرمندانه قهرمان که معمولا با گذر از هفتخوانی دشوار نزد والدین نخستیناش برمیگردد و گاه آنان را به عقوبتی دچار میکند و گاه نه.
رانک تعداد زیادی از اساطیر قهرمانی را تحلیل میکند و الگوی زیر را تشخیص میدهد: (۱) بزرگزادگی (یا زاده شدن از بطن باکرهای که خدایش بارور کرده)؛ (۲) یک پیشگویی خطاب به والدین که کودک نوزاده تهدید یا خطری برای پدرش به بار میآورد؛ (۳) رها شدن نوزاد در صندوقی بر آب (رودخانه یا دریایی)؛ (۴) نجات یافتن و بزرگ شدن کودک به دست حیوانات یا والدین دونپایه و سرانجام (۵) بازگشت ظفرمندانه قهرمان که معمولا با گذر از هفتخوانی دشوار نزد والدین نخستیناش برمیگردد و گاه آنان را به عقوبتی دچار میکند و گاه نه.
تحلیل رانک شامل اسطورههایی است چون: سارگون و گیلگمش، شاهان بابلی؛ کارنا، قهرمان هندی؛ کوروش، پادشاه ایران؛ ادیپ و هرکول و پاریس و پرسئوس که جملگی قهرمانان یونانیاند؛ رموس و روملوس رومی؛ تریستان، اسطوره سلت؛ زیگفرید و لوهنگرین آلمانی و قهرمانان یهودیـمسیحی، عیسا و موسا. نمونه عالی اسطوره قهرمان مبتنی است بر تراژدی شاه ادیپ، اثر سوفوکل.
با این حال، قهرمانیگری را در هر یک از مراحل رشد بشر میتوان تعریف کرد: (۱) در زنده ماندن از خلال خود فرآیند زایش (رانک بعدها نظریه ضربه تولد را بر این اساس بسط داد)؛ (۲) در دوران کودکی، زمانی که کودک باید قدرت مطلق و متعالی خود را در قبال والدین پرتوان خویش نشان دهد تا ترس خود از طردشدگی را جبران کند (به اصطلاح فرویدی، عقده خانواده خیالی)؛ (۳) در نوجوانی، زمانی برای عرضاندام و شوریدن بر پدر یا چهرههای مقتدر؛ (۴) در جوانی، جایی که فرد سابقا شورشی و متنفر از پدر باید در جهان پا سفت کند و شغل و جفتی بیابد و (۵) در مناسک گذار آرام فرد از نسلی به نسل دیگر.
تفسیر رانک از اسطورهها کاملا روانشناختی است. صندوق یا سبد نماد زهدان است و آب نماد تولد ماست. کودک که هستیم، والدین خود را میستاییم (تولد در خانواده اصیل)، اما بزرگتر که میشویم دیگر آنها همانی نیستند که ما گمان میکردیم؛ آنها مایه سرافکندگی و شرمساری ما میشوند.
تفسیر رانک از اسطورهها کاملا روانشناختی است. صندوق یا سبد نماد زهدان است و آب نماد تولد ماست. کودک که هستیم، والدین خود را میستاییم (تولد در خانواده اصیل)، اما بزرگتر که میشویم دیگر آنها همانی نیستند که ما گمان میکردیم؛ آنها مایه سرافکندگی و شرمساری ما میشوند.
بعدتر، ما به ضعفهای خودمان پی میبریم و نظر بهتری به والدینمان پیدا میکنیم (والدین دونپایه دوباره والامقام میشوند). در روانشناسی بالینی کودکان، این مضامین جداشدگی، صورت آرمانی بخشیدن به والدین فقید و خیالپردازی در باب نجاتیافتن و بازگشت به خانواده، همگی بسیار متداولند، اما باید این را هم در نظر گرفت که برخی اساطیر باستانی بر مبنای واقعیتهای ناخوشایندی مانند دشواری بقا، کودککشی و نگرشهای فرهنگی به زنان و کودکان شکل گرفتهاند.
به بیان دیگر، اسطورهها از ماهیت بشر و کشمکشهایش سخن میگویند، اما هر چند که خود اسطورهها- طبق تعریف- ثابت و بیتغییرند، تبیینها و تفسیرهای اجتماعی و فرهنگی آنها میتواند بسته به زمان و فرهنگ تغییر کند. رانک بعدها راه خود را از فروید جدا کرد و به جای تاکید بر حل عقده ادیپ به منزله نیرویی در فرآیند رشد (کودک بهویژه پسر از جانب پدر بابت عشق و محبت مادر احساس خطر میکند، اما یارای رقابت با این فرد قدرتمند را ندارد و در نتیجه میکوشد همانند پدر شود) کوشید تا بر عوامل پیشاادیپی تاکید ورزد (ترس جدایی از مادر قدرتمند و نیز گرمی و عطوفتی که فرد به مادر و پدر احساس میکند).
رانک به همراه شاندور فرنتزی و جان بالبی، زیادهروی فروید در تاکید بر خصومت و رقابت، به منزله ویژگی اساسی رشد و سرشت انسان را تصحیح کرد.
اگرچه که عقاید روانکاوانه رانک در باب اسطورههای قهرمانی بیش از حد به ورطه تحلیل میافتد، این کتاب خواننده را به ژرفاندیشی در قهرمانان زندگی خود (مادر و پدر) یا قهرمانان امروزی جامعه وامیدارد؛ خواه این قهرمان ورزشکاری معلول، چون «تری فاکس» باشد که الهامبخش میلیونها نفر شد و خواه کودکی باشد قحطیزده و آلوده به ویروس اچآیوی که به همراه مادرش توانسته در آفریقا و در شرایطی دشوار زنده بماند.
اگرچه که عقاید روانکاوانه رانک در باب اسطورههای قهرمانی بیش از حد به ورطه تحلیل میافتد، این کتاب خواننده را به ژرفاندیشی در قهرمانان زندگی خود (مادر و پدر) یا قهرمانان امروزی جامعه وامیدارد؛ خواه این قهرمان ورزشکاری معلول، چون «تری فاکس» باشد که الهامبخش میلیونها نفر شد و خواه کودکی باشد قحطیزده و آلوده به ویروس اچآیوی که به همراه مادرش توانسته در آفریقا و در شرایطی دشوار زنده بماند.
این کتاب مصداق خوبی از فریبندگی بیحدوحصر روانکاوی است؛ طرفه آنکه بنیانگذاران و تکنیکهای این رشته نیز خود به سرعت بخشی از اسطورهشناسی غربی شدهاند.
۰