کرونا و اجتماعیات
از این روی است که میتوان جلوهای از شناخت حقیقت امروزین جهان را در سایه کرونا مورد شناسایی قرار داد. از این پس شناخت اجتماعی از برای ما شکلی از حقیقتی خواهد بود که جهان ما را مدتی است تحت تاثیر خود قرار داده و خواهد داد.
کد خبر :
۸۴۵۷۶
بازدید :
۷۳۳
محمد میلانی | حال که کرونا را با این نوع نمود از نمودهای عینی درک حقیقت و باور به وجود موجودی به ماهو موجود درک کردیم و برای ما ثابت شده است که با کرونا عملا یک دوره کامل (حال بسته به مدت زمان پابرجایی ویروس در میان ما انسانها) از زندگی اجتماعی نوع بشر همراه و متاثر بوده و هست، میتوانیم موقعیت زیست اجتماعی این ویروس را مورد تحلیل قرار دهیم چراکه اگر ذرهای دقت کنیم و به گذشته نه چندان دور بازگردیم خوب متوجه میشویم که کرونا پیش از آنکه حضور و وجودش در میان ما انسانها را به نمایش بگذارد با قدرت رسانهای که داشت به میان ما مردم جهان آمد و همه اجتماعات انسانی چه کوچک و چه بزرگ در سراسر جهان را تحتتاثیر خود قرار داد.
از سویی دیگر همه ما مردم جهان به نوبه خود وقتی با انسان دیگری مواجه شده و میشویم به همان میزان که از او فاصله میگرفته و میگیریم یا نگرانی خودمان را به او انتقال میدهیم عملا نقش رسانا یا خبررسان ویروس کرونا را بازی میکنیم. بیماری چنین شکلی نیز میتواند داشته باشد.
حال که بیتردید میپذیریم همه ما از سوی رسانههای و شبکههای اجتماعی و بنگاههای خبرپراکنی بیماران کرونایی شدهایم؛ این پرسش پیش میآید که چه افتراق یا تفاوتی در اینگونه بیمار شدن و بیماری کووید ۱۹ از نوع تخریبگر آن وجود دارد.
به تعبیری همه ما مردم این جهان یک یا چند بار از طریق دستگاههای رسانهای خودمان یا بسته به میزان حضورمان در شبکههای اطلاعرسانی فراموش نکنیم که اگر زیست ویروسهای کرونا را در قالبی تودهای فرض کنیم برحسب عملکرد عقل سلیم باید اذعان داشته باشیم که آن صورتی از بیماری کووید ۱۹ ترس را به جان بشر انداخته که همزمان با عملکردش تودههای اجتماعی را نیز درگیر خود کرده است.
این توده اجتماعی خواه میتواند به صورت جماعت معنا بیابد مانند خانواده و محیطهای اداری یا آموزشی همسان و همشکل هم، خواه میتواند به صورت انبوه شکلی از افراد اجتماعی موجود در یک جامعه را درگیر خود کند که برای نمونه و صرفا برحسب انجام امور فردی و نه یک بافت اجتماعی در هدف در جایی متمرکز شدهاند. ویروس کرونا ابتدا از درون جمع به انسان سرایت میکند.
سپس انسانی واحد را درگیر خود کرده و فضایی مملو از این انسانهای واحد در جای جای اجتماعات انسانی، اما منفرد را به ترکیب دلخواه خود شبیه میکند. انسان تنها شده به دلیل آلودگیاش به ویروس کرونا مجبور است تنها باشد و عزلت را انتخاب کند.
هر چند برای مدت کوتاهی چراکه این به هر حال رسم خاص کرونا زدههاست. این فرار از جامعه و سپس بازگشت به آن که خصیصه اصلی و اجتماعی دنیای تحت سیطره کروناست چه چیزی را به انسان میخواهد نشان بدهد؟ به معنایی کاملتر، از چیزی که هماکنون ما در مقام انسان شاهدش هستیم، در کنه رفتار اجتماعی ویروس کرونا نیز میتوانیم شاهد مثال برایش بیاوریم چراکه اگر با هم به اصل نهفتگی این ویروس تمرکز کنیم تازه متوجه میشویم این تغییر بسیار جدی و بزرگ در زندگی تکتک ما انسانها از اصل نهفتهگی ویروس کرونا نشأت گرفته است.
به معنایی بهتر مفهوم شناخت و درک واقعیت اجتماعی که مدعی هستیم در فرآیند شناختشناسی ویروس کرونا به عنوان یک متعلق ذهنی، قوای شناخت ما را تحتتاثیر خود قرار داده است؛ اگرچه باید مبدا و سرچشمه حیاتی داشته باشد، اما اگر هم نتوانیم از برایش چنین سرمنشا استواری پیدا کنیم نباید به طور مطلق انگار بر سبیل این خطا برویم که ما هیچ نوع شناختی به ماهیت ویروس کرونا و بیماری کووید ۱۹ نداشتهایم.
کافی است برمبنای منطق ارسطویی مصلح به برهان لمی شویم و از آن طریق ماهیت کرونا را مورد بررسی قرار دهیم چراکه به معنای امروزی کلمه بر سر تعیین مصداق از برای حقیقت چه این حقیقت در فلسفههای تجربهگرا مدنظر باشد و چه حقیقت در فلسفههای معناگرا یا حتی ایدهآلیستی باشد مخالفتی وجود ندارد یا سفسطهای رخ نمیدهد.
فقط این شناخت نامعمول بشر مدرن است که باعث شده حد مراتب شناختشناسی تا به این حد عجولانه و شتابزده رخ بدهد. بسیاری درست در همان لحظات و دقایقی که دنیا در وضعیتی همگانی شاهد مرگ نوع بشر به سبب سرایت و تودگی ویروس کرونا بود و در همان دم و هر لحظه به صورت مداوم منتظر رویت علایم و حقایقی بودند که بحران موجود را ایجاد کرده بود.
شاید این نوع نگاه که هنوز هم در رفتارهای روزمره ما موجود است از این روی باشد که درک حقیقت آن هم به چنین شکل بحرانی کلمه بناست، آرامشی را به کالبد انسان مدرن تزریق کند. آیا میتوان از حقیقت درون موجودی به نام کرونا حقیقتی بس بزرگتر و خاصتر برای درک نوع بشر استخراج کرد؟
آیا کرونا به همان معیاری که ما مدعی هستیم به نوبه خود حقیقتی از نوع زندگی روزمره بشر مدرن با تمام تعلقات خاطرش است، میتواند رمز بقایی برای حقیقتی بس بزرگتر باشد که زندگی اجتماعی انسان مدرن را برمبنای آن بتوان هم طرحریزی و هم هدفی عقلایی از برایش ترسیم کرد؟
به هیچ عنوان این تصور نباید شکل بگیرد که کرونا را بیش از حد بزرگ میکنیم. کرونا به اندازه یک حقیقت البته نه از نوع متعالی، مفهوم بزرگی است. حقیقتی بزرگ هم میتواند باشد و هم از پس خود میتواند برای زندگی اجتماعی نوید حقیقتی بزرگ را طرحریزی کند. بسیار باید محتاط بود چراکه حقیقت اگر جنبه اجتماعی به خودش بگیرد شکل ماهوی آن بالجمله مترادف شناخت از حیث تجربهگرایی نخواهد بود.
شکلی از شناختشناسی از منظر معرفتشناسی نیز به دلیل حضور آن ذهن پوپا و حقیقتیاب انسان را نیز همراهی خواهد کرد. از این روی است که میتوان جلوهای از شناخت حقیقت امروزین جهان را در سایه کرونا مورد شناسایی قرار داد. از این پس شناخت اجتماعی از برای ما شکلی از حقیقتی خواهد بود که جهان ما را مدتی است تحت تاثیر خود قرار داده و خواهد داد.
اما بسته به کیفیت این تاثیر باید دید که چقدر اصرار و پافشاری ما در شناخت این حقیقت اجتماعی یا عمومیت یافته میتواند، معیارها و ملاحظات فلسفی خاص خودش را نیز به همراه داشته باشد.
۰