بخشش

  • «روز کار خیر تصادفی» سال ۲۰۰۴ در نیوزلند نامگذاری شد و هر سال به مدت یک هفته در ماه فوریه این روز را جشن می‌گیرند و…

    ۲۰۷۴۸
  • آن‌ها با چوب و چماق به ما حمله کردند و ما هم با چاقو از خودمان دفاع کردیم. وقتی فریدون و پسر عموهایم روی زمین افتادند…

    ۱۰۶۲۶
  • وقتی به درون اتاق آمد، دیگر مهلت ندادم، او را روی تخت انداختم و متکا را روی صورتش فشار دادم. وقتی فهمیدم که دیگر جان…

    ۱۰۸۸۶
  • یک هفته قبل از حادثه به شوهرم گفتم خانه‌ای اجاره کنیم و از خانه او برویم، اما وقتی مادرش فهمید گفت که اجازه نمی‌دهد ما…

    ۱۱۷۰۱
  • پپس از آن من و پسرعمه‌ام به بیمارستان رفتیم و تا ۲ روز خبری از فرهاد و دوستانش نداشتم تا اینکه امروز به اتهام قتل…

    ۴۲۸۶
  • به خاطر پول چندباری با هم در تماس بودیم و بعد از آن تماس‌مان بیشتر شد البته لیدا به من گفته بود از شوهرش جدا شده، اما…

    ۲۸۱۹
  • دوستم به من چاقو داد تا از خودم دفاع کنم، چون مقتول قوی‌هیکل بود و من نمی‌توانستم در برابرش مقاومت کنم. من یک ضربه به…

    ۱۲۰۹۹
  • من تا به حال به این موضوع فکر نکرده‌ام. البته فکر خوبی است و من اعتقاد دارم که کار خیر به آرامش روح خواهرم کمک می‌کند.…

    ۱۳۰۶۱
  • کارگر کوچک‌تر صدای تلویزیون را زیاد کرد و سر همین موضوع با هم درگیر شدند و کارگر کوچک‌تر با چاقو کارگر بزرگ‌تر را کشت.…

    ۱۲۹۴۴
  • یونس، جوان میوه‌فروش دوره‌گرد، مدتی پیش از درگیری با باجناق خود، از دوره‌گردی و شکایت کسبه میوه‌فروش به ستوه آمده بود…

    ۱۵۸۰

تازه‌ها

پربازدید

پرطرفدار