دو رمانی که خود را بر من تحمیل کردند
شبها چیزی نمینویسم، چون از صبح آنقدر نوشتهام که حوالی عصر چیزی برای گفتن نمیماند، اگر هم مانده باشد حوالهاش…
۱۰۰۷۹